شوشان - خادم النخیل :
سيلى كه با آن همه كبكبه ودبدبه آمده بود.... چه يواشكى و با شرمندگى رفت!؟
چقدر ساده انگارانه، برخى مردان "لى لى پوتى" دنياى مديريت ، گمان مى كردند با چپ و راست اطلاعيه هاى بحرانى صادر كردن و بشين پاشو دادن به خلق الله، مى توانند.............
غافل از اين كه مردم از همان خط اول اطلاعيه ى اول تا "نون" پايان اين ماجرا را از بر بودند!
خوزستانى باشى و از نام "بحران" يكه بخورى؟!
ای کاش مديران لى لى پوتى دنياى ما می دانستند كه از بركت مديريت "بختكى" آنها بر مقدرات اين استان، اصولا اين مردم، هیچ گاه دور یا برون از بحران نبوده ، بلکه همواره در حال *خروج از بحران برای ورود به بحرانی دیگر * بوده اند!
این صرفا یک ادعا نیست و البته به هیچ عنوان انگ سیاه نمایی و یا دیگر انگ های رنگ و رو رفته که شگرد کلیشه ای مدیران ناکارآمد هستند نیز به آن نمی چسبد!
گذری اجمالی به آرشیو خبرگزاری های رسمی کشور (پیوست) در چند سال گذشته تا کنون ،بخوبی نشان می دهد که متأسفانه مردمان زجر کشیده ی این خطه ، پی در پی با بلاها و چالشهای بسیار آزار دهنده ای روبرو بوده و #خوزستان عملا به یک «آزمایشگاه بحران» مبدل گشته است.
یکی از علل و شاید مهمترین دلیل وقوع این بحران های پیاپی ، همانا عدم وجود اراده ای واقعی و یا فقدان توانایی و کفایت ،برای چاره سازی بحران های پیش تر بوده است.
چرا که در بررسی و #آسیب_شناسی این چالش ها به ارتباط مستقیم و غیر مستقیم بین آنها بر می خوریم و گاهی نیز ، بحران ها زائیده ی بحران پیشینی می باشند که مسئولان ذیربط، تنها به سرپوش گذاردن و یا انکار آن پرداخته و از این مهم غافل گشته اند که «هنر مدیریت واقعی و اصولی هر بحران دراین است که بتوان حدالامکان از عوارض ، تبعات منفی و آسیب های مختلف آن کاست » و برای ابعاد مختلف این آسیبها ، در اندیشه ی علاج یابی و درمان حقیقی بود.
فقط در عرض چند سال اخیر ، اقلیم جغرافیایی ، طبیعت ، محیط زیست و البته به تبع آن جامعه ی بشری خوزستان با پدیده های بسیار مهلک و خطرناکی روبرو گردید که در اغلب موارد تنها به راه حل های مقطعی و تجویز مسکن ها بسنده شد و معضلات پیش آمده همانند زخمی نیمه باز به حال خود رها گشتند.
موضوعاتی چون ؛
سیلاب سال ۹۵ در شعیبیه و حکایت تلخ کشاورزان آن
بحران هولناك و نفسگير ريزگردها و تهديد مستقيم سلامت چند ميليون نفر از شهروندان
خشكى وسيع و نابودى دراماتيك تالاب هاى استان كه به افزايش كانون هاى داخلى ريزگرد انجاميد و باعث تغيير اقليم آب و هوايى و اكوسيستم اين مناطق و كوچ اجبارى بوميان و آسيب شديد به بنيه ى صيادى و دامپرورى و البته گسترش روز افزون حاشيه نشينى گرديد كه بسيارى از آسيبهاى اجتماعى ، فرهنگى، اقتصادى و حتى امنيتى ناشى از همين روند منفى نابودى طبيعت بوده است.
پديده باران اسيدى و آلودگى شديد آب و هوا كه منجر به اعلام و معرفى اهواز بعنوان آلوده ترين شهر جهان شد و كار به جايى رسيد كه در بعضى از روزها شاهد مراجعه ى همزمان ده ها هزار نفر به مراكز درمانى بعلت خفگى و حمله هاى قلبى و ريوى بوديم
نابودى ده ها هزار هكتار از مزارع، مراتع، باغات و منع كشت براى كشاورزان به بهانه خشكسالى كه در حقيقت ام العلل اين تراژدى به انتقال هاى ظالمانه و بى رويه آب و انحراف رودخانه هاى جارى در استان از بالادست و استمرار سدسازى ها بوده است
بحران آبشور در ماه مبارك رمضان گذشته و ايجاد اختلال جدى در حيات مردم شهرهاى پايين دست خوزستان،نابودى مزارع،باغات و قتل عام گسترده نخيلات
ايجاد اختلال چند روزه در خطوط توزيع و انتقال برق استان ، خاموشى گسترده، قطع خطوط ارتباطى و آب شرب منازل و بازگشت مردم به دوران باستان!
بحران برخوردهاى خشن با صاحبان قلم هاى "منتقد" ، احضاريه هاى پى در پى و ...
سيلاب زمستان سال ٩٧ در شهرها و روستاهاى متعدد استان و ضعف امدادرسانى و تنها ماندن مردم در برابر امواج خروشان آب
و.... بالاخره سیل عجیب ،تاریخی و پر از ابهام نوروز ۹۸ که باعث کشف حقیقت ضعف آشکار توان پدافندی استان گردید.
کمبود فاحش امکانات، تجهیزات و ماشین آلات امدادی در منطقه ای که بواسطه ی وجود منابع عظیم نفتی، پتروشیمی ها و...مستعد بروز حوادث فوق العاده خطرآفرین می باشد
و البته فقدان یک سامانه ی هشداری و اطلاع رسانی مطلوب ومتناسب با ویژگی های ذاتی جامعه خوزستانی نیز از جمله مواردی بود که سیل اخیر عیان ساخت
متأسفانه برخی از مدیران محلی با اصرار بر عملکرد جزیره ای ،موازی کاری و دوباره کاری ها و پرهیز از هماهنگی و همکاری صمیمانه با سایر سازمان ها و همچنین استنکاف از مشارکت دادن ظرفیت های بالقوه و بالفعل مردمی برای مقابله با این بحران فراگیر و گسترده که به مثابه "اژدهای چند سر" * عمل می نمود، در واقع باعث اتلاف وقت و انرژی بسیاری از خود و دیگران شده و برای استان، مردم سیل زده و کشور هزینه زایی کردند.
چرا اين همه بـــــــحران؟
فراموشی عادت ناپسند مدیریتی دیگری که گریبان نظام مدیریت دولتی ما را گرفته است و تجارب قبلی گواه این مدعاست که با فروکش کردن زبانه های آتش هر بحران و چالشی ، مسئولان نیز بجای واکاوی، آسی بشناسی و برنامه ریزی در جهت زدودن عوامل و ریشه های اصلی بحران ساز با خیالی آسوده مشغول امور روزمره خود می شوند در حالی که غالبا این آتش فرو خفته هر آن ممکن است از زیر خاکستر بی تفاوتی سر برآورده و چه بسا که لهیب آن دیگر قابل مهار و کنترل نیز نباشد!
به هر روی در این سیل ویرانگر وبحران دهشتناک ، علیرغم همه ی کاستی ها و مشکلات فراوان باز هم این مردم خوزستان بودند که مثل همیشه سرفراز ظاهر گشتند و صحنه های بدیع و درخشانی از همت ، غیرت ، حمیٌت، مروّت ، استقامت و پایمردی را به نمایش گذاشتند.
مردم بزرگوار و سلحشور خوزستان از هر طیف و قشر و قوم و زبان ، تابلوی زیبا و تاریخی از یک حماسه را رسم نمودند و امواج خروشان و مهیب ائتلاف کارون و کرخه و دز و اروند و مارون در مقابل این ایستادگی و مقاومت جانانه ، خجل گشته و با شرمندگی تمام شکست را پذیرا شدند.
آیا مدیران و مسئولان امر نیز بالأخره خواهند پذیرفت که در حق این مرد منجیب و با اصالت و شریف ، بسیار جفا شده و سزاوار نبوده و نیست که به هر بهانه و توجیهی و با زیر پاگذاشتن اصول اولیه و بدیهی توسعه پایدار ، فقط مشقت و زجر و درد و بلا و مصیبت ها ، تاوان و نصیب مردم این خطه از توسعه باشد و بهره ی آنان از این گنج ، تنها رنج باشد!
آری ؛جان برادر؛
«لیاقت خوزستان این نیست که هست!؟»