شوشان - نوید قائدی :
اهواز شهری زیبا و خاطرهانگیز است. هر ایرانی که فقط یکبار به این شهر سفری هرچند کوتاه داشته محال است خاطرات سفر را از یاد ببرد. مردمانی مهربان و خونگرم که همهچیز خود را نثار مهماننوازی میکنند. اگر کسی حوصله به خرج دهد و مستنداتی از سفر کنندگان به این شهر پرجذبه اما مظلوم را تهیه نماید حتماً اثری کمنظیر خواهد شد. هر مسافری، اهواز را به خاطره یا تصویری میشناسد، این تصویر شاید رود کارون، پل معلق، سرزمینهای نفت و گاز، راهآهن، پل سیاه یا حوادث و مقاومتهای جانانه دوران جنگ باشد.
درواقع بزرگترین سرمایه این شهر مردمانی هستند خونگرم و مهماننواز که در طول تاریخ معاصر بهتمامی این رویدادها و مستحدثات هویت بخشیدهاند. بیعلت نیست که مردم ایرانزمین اهوازیها را مردمانی خون گرم و صمیمی میدانند. امروز فلافل اهواز شهرهای بینالمللی دارد و سفرا و وکلا و معارف ایرانزمین حیفشان میآید به اهواز سفر کنند اما سری به خیابان فلافل فروشان نزنند.
ما جای گلایه این است که امروز موزه مردمشناسی، اخلاق شناسی و رسوم شناسی مردم و اقوام اهواز کجاست؟ چرا تاکنون کاری در این زمینه انجامنشده است تا هویت مردم این شهر حفظ و حراست شود و بهعنوان گنجینهای برای میراث این شهر باشد.
اگر مقاطع تاریخ شهر اهواز را برش زد قطعاً دارای المانها، خاطرات و بافتهای اجتماعی بسیار پیچیده و زیبایی بوده است. مگر نه احمد محمود نویسنده بزرگ معاصر در تعدادی از کتب خود فقط مقاطعی از رویدادهای اجتماعی شهر را به تصویر کشیده و این آثار تا امروز در صدر کتابهای اجتماعی ایران قرار دارند. امروز اهواز را باید به هویت والمانی چه شناخت؟ مستندات تاریخی و یا موزه راهآهن جنوب؟
در تمامی شهرهای دنیا و نظامهای شهرسازی رسم بر این است که بافتهای هویتی و قدمت دار شهر را حفظ و مرمت مینمایند تا تاریخ شهر ثبت و ضبط شود و مردم از دیدن آنها لذت ببرند. آیا در شهر اهواز برنامهای برای چنین کاری وجود دارد یا اینکه مجموعه مدیریت شهری فقط به فکر نوسازی بیبرنامه و بیهویت شهری است که با فروش تراکم کسب درآمد نماید. هرروز در شهر شعار نوسازی و خدماترسانی است، آیا این خدمترسانی همان پیادهروهایی است که بعد از گذشت دو سال همگی خورد و از بین رفته شدهاند یا همان رواقهای بیتناسب مرکز شهر است که امروز مستهلک و بدشکل و بدقیافه شدهاند. آیا روزی که این رواقها زده میشد شهرداری نمیدانست که توان حفظ و نگهداری از سیستم روشنایی آنها را ندارد.
کدامین اثر و المان زیبای شهری طی این سالها در شهر اهواز طراحی و اجرا گردید تا بتواند تاریخ و هویت این شهر را به رخ بکشد. فقط در چند نقطه شهر ستونهای فلزی علم گردید که پرچم ایران را به اهتزاز درآوردهاند، این کار خلاقیت و ابتکار و هویتسازی جهت شهر اهواز نیست. امروز وضعیت دانشگاه سهگوش چگونه است. بازارهای سنتی و قدمت دار اهواز چه جایگاهی دارند. آیا ساحل سازیهای انجامشده کیفیت لازم رادارند یا اگر با کمترین دید کارشناسی به کارهای انجامشده نگریسته شود میشود از آنها هزاران ایراد و اشکال را گرفت. آیا نمیشد در این ساحل سازی تا حدودی موضوعات اجتماعی و فرهنگی را گنجاند تا مثلاً نگارخانه کارون خروشان، نگارخانه اقوام، نگارخانه لباسهای محلی و ........... در آنها ایجاد شود.
کوتاهسخن اهواز هوای تازه، فکر تازه و دید کارشناسی تازه میخواهد. اهواز نیاز به مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تاریخی و عمران و آبادی یکپارچه دارد. چرا از صاحبنظران اجرایی و استخوان خورد کرده استفاده نمیشود. چرا مراحل طراحیهای شهری در دستگاههای مختلف اجرایی این شهر لجامگسیخته است و کمتر کسی به فکر هویت بخشی به این شهر با اصالت است. چرا میدانهای هجرت، ساعت و چهار شیر که قدمت در تاریخ این شهردارند امروز مهجور شدهاند. چرا ساماندهی ورودیهای شهر به نحو مطلوب و شایستهای انجام نمیشود.
شهر اهواز امروز فاقد یک مجموعه تفریحی و پارک پیشرفته و مدرن با متدهای جدید است. چرا به زیباییهای بصری شهر توجهی نمیشود. چرا ادارات و نهادهای دولتی را ملزم نمینمایند ساختمانهای خود را بازسازی و نوسازی و شاخص نمایند، این روزها از درودیوار بعضی از این ادارات نازیبایی میبارد.
باید به تفکیک محلهها مطالعات جامع انجام داد و محلهها را شاخص و توانمند نمود، سرای محله و فرهنگ و تئاتر و سینما و امکانات ورزشی راهاندازی کرد. باید مودت و دوستی رابین این مردم خونگرم جاری و ساری کرد. در کشور اهواز را به خونگرمی مردمانش میشناسند امروز بهواسطه روشهای غلط شهرسازی و معماری این هویت در حال از بین رفتن است. این روزها اهواز به ماتمی فرورفته که مردم محلهها و همسایگان باهم غریبه و از
حال هم بیخبرند. احداث چند معبر و تقاطع غیر همسطح برای این شهر دردی را دوا نخواهد کرد، هویت شهر در حال مخدوش شدن است و این زنگ خطری است که باید به صدا درآید.