شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۷۳۵۷
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۰
من خودروی شخصی ندارم. البته آرزویش را هم ندارم. نمی گویم خودرو شخصی چیز بدی است. برای شخص من داشتن و نداشتنش چندان توفیری ندارد؛ تصمیم گرفته ام به جای داشتن خودرو و همه دردسرهایش برای رفتن به همه جا از تاکسی و خودروهای عمومی از این دست استفاده کنم. با این همه انتظار ندارم همه مثل من فکر کنند.
خودروی شخصی وسیله خوبی است؛ شکی در این نیست. اما در اقتصاد فعلی ما که مثلا حقوق یک معلم یا خبرنگار چیزی حدود سه میلیون تومان یا کمتر است و خط فقر در کلانشهری مثل تهران بیش از دو برابر این دستمزد، داشتن یک خودروی معمولی هم سطح بالاتری از متوسط رفاه را نشان می دهد. بگذریم از «درد شاسی بلند» که تو گویی چون خوره ذهن برخی از ما مردم را می خورد و می خراشد. چرا که فکر می کنیم همین که پشت فرمان یک خودروی لوکس شاسی بلند قرار گرفتیم، شاسی خودمان هم با آن بالا می رود. جدای از این، خودروهای گرانقیمت کارکرد اجتماعی و فرهنگی مهمتری هم دارند؛ این خودروها برای متمولین ما شاید موثرترین ابزار برای نمایش طبقه ی اجتماعی و سطح ثروتمندی اند.

البته این احساس بر بلندی جای گرفتن را هم شاسی بلند سواران و صاحبان خودروهای لوکس دارند و هم ما مردم شاسی کوتاه که پشت چراغ قرمز سوار خودروی کوتاه خودمان، می بینیم سرمان در امتداد نشیمنگاه راننده قرار گرفته و پیش خود می اندیشیم اگر او توانسته شاسی اش را بالا بکشد، چرا من نتوانم.

درد درست از همین جا آغاز می شود؛ و بی نظمی، احساس تبعیض و خشم درونی ناشی از آن در برخی از ما مردم درست همین جا شکل می گیرد. نمی توان انتظار داشت همه بی اعتنایی پیشه کنند و نان و ماست خود را بخورند و به کباب بره این و آن کاری نداشته باشند.

اما فرض کنید ما مردم شاسی کوتاه معمولی، بی اعتنا راه خودمان را رفتیم و زندگی خودمان را چه تلخ چه شیرین و چه سخت و چه راحت ادامه دادیم بی آن که احساس بدی از این بی نظمی و تبعیض در ما شکل بگیرد. شاید به قول آن حاجی بازاری ثروتمند که می گفت: «روزی آدم هایی مثل او فلان قدر تعیین شده و روزی ما مردم هم این قدر، و این که «شما اعتراضتان اصلا به چیست!» و «چرا شما ناشکرید» ما مردم شاسی کوتاه چاره ای جز این هم نداریم. ولی ای کاش موضوع به همین جا ختم می شد.

خودروی تصادفی مسافر کشی را در نظر بگیرید که در شمال ثروتمند شهر می زند به یک ماشین بنز لوکس کلاس فلان و سپرش را خراب می کند. راننده مسافرکش اگر بخواهد خسارت بدهد از هستی ساقط می شود. ولی بخت اگر با او یار باشد راننده لوکس ما با تذکر همین نکته سخیف که «تو و تمام خودرو و زندگی ات با سپر اتومبیل من برابری نمی کند» از به اصطلاح «حق» خود بگذرد؛ گذشتی که همان عصبانیت و احساس تبعیض را حتی بیشتر درونی می کند. یا این که فرض کنید کودکتان با توپ می زند با به یکی از این خودروهای لوکس که بالای پانصد میلیون تومان و حتی تا چند میلیارد قیمت دارند: چراغش می شکند و می بینی قیمتش، اگر نگویم چند برابر، دست کم بیش از دو برابر دستمزد ماهانه توست. تکلیف چیست؟

می گویند: «به مال مردم صدمه زده ای و باید خسارت مردم را بدهی!» پاسخ می دهم: «مگر من کیستم، من هم مردمم!»

گفتم؛ کار به همین جا ختم نمی شود! ما مردم یک بار در برابر این جماعت شاسی بلند باید فراموش کنیم و چشمانمان را ببندیم و به روزی مان راضی باشیم، یک بار هم باید تاوان بی چیزی مان را بدهیم. 

کجای زندگی ما شاسی کوتاه ها شبیه این جماعت کوچک شاسی بلند به اصطلاح لاکچری است؟ محل زندگی مان، لباس پوشیدنمان، غذا خوردنمان، شغلمان، تفریحمان؟ چرا ما مردم باید تاوان بدهیم؟
منبع: ایرنا
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار