شوشان - دکتر فاضل خمیسی :
گفته می شود ، حاکمیتی ترین نهاد در هر کشور، آموزش و پرورش آن محسوب میگردد ، یعنی این سازمان باید از هر گونه سیاسی کار و دخالت احزاب و نظرات فردی و گروهی مصونیت کامل داشته و براساس نظریات رسمی تعلیم و تربیت اداره گردد ، براین اساس ، هر چند وزیرش ، توسط رئیس جمهور منصوب میگردد اما این وزیر در شورای عالی آموزش و پرورش که متشکل از صاحبنظران و اساتید آموزشی است ، فقط یک نظر داشته و بعنوان دبیر جلسات محسوب می شود .
غرض از این مقال تقابل با این یا آن فرد نیست بلکه مقصود آنست که آموزش و پرورش نباید صرفاً «اداره » گردد بلکه این حوزه با توجه به پیچیدگی نظام تعلیمی و صعوبت کار تربیت نیازمند« هدایت و راهبردی »است و همگان میدانند که تفاوت «اداره کردن »تا «هدایت و رهبری »از زمین تا آسمان است .
شاید یک فرد نظامی یا یک عنصر صنعتی یا سیاسی بتواند به بهترین نحو آموزش و پرورش را «اداره » و آنرا در همین وضع موجود حفظ کند ، اما یقیناً نمیتواند در آن تحول گرایی ایجاد و مطابق نسل و خواسته های جدید آنرا به سر منزل مقصود برساند.
زمانی که فردی نمیتواند از درصدهای افت و رشد تحصیلی ، تحلیلی ارائه دهد یا نتواند تفاوت گذر تحصیلی را با درماندگی در تحصیل تشخیص دهد و زمانی که یک مسوول آموزش و پرورش نتواند بین افت تحصیلی آشکار و پنهان رابطه ایجاد کند و عوامل انگیزشی نیروی انسانی را نتواند تفسیری قائل شود ، آن حوزه رو به زوال خواهد رفت . امروزه تخصص گرایی مهمترین رفتار آموزش و پرورش بشمار می آید .
با اختصار به موضوعات ذیل که هر کدام شرح بسیط و طویلی را میطلبند وضعیت کنونی آموزش و پرورش خوزستان بسیار نگران کننده است:
افت بالای تحصیلی ، توزیع نامناسب نیروی انسانی و بالاترین نیروی حق التدریس غیر مرتبط و غیر ماهر ، آمار بالای بازماندگان و تارکین تحصیل، بی انگیزه گی معلمان بطوریکه بیشترین متقاضیان انتقال از استان در کشور بشمار میآیند، فراوانی بالای مدارس فرسوده و کمبود تجهیزات ، عدم آموزش معلمان و کاستی مهارت شغلی در بین معلمان ، بالاترین آموزشگاههای آزاد پس از تهرانِ ۱۴ میلیونی ، دخالت پنهان و آشکار برون سازمانی که هر یک منافع فردی و گروهی خویش را مطالبه میکند، باعث گردیده افق مناسبی برای مهمترین حوزه انسانی استان پیش بینی نشود .
البته ضروری ترین اقدام در حال حاضر تشکیل کارگروههای خاص و تخصصی است که بجز دغدغه ی تربیت و آموزش ، موضوعی دیگری مد نظرشان نباشد و اساسی ترین کار فاصله گذاری و عدم سیاست و تصمیم گیران سیاسی در این حوزه است. شاید کنون ایثارگری سیاسیون در رابطه با این موضوع عدم دخالت آنان در این نهاد است . آموزش و پرورش نه الان و نه هیچوقت نباید جای قدرت نمایی و تسویه حسابهای گروهی یا حزبی باشد .
نباید آینده هزاران کودک و نوجوان را تبدیل به کارت بازی نموده و با توجه به گستره آماری و تأثیر گذاری آموزش و پرورش برای خوشایندی این مقام یا آن حزب یا حتی منویات فردی ، راه صواب را گم کنیم...