از جهت روانشناسی نفرین یا ساده است یا مرکب که معمولاً همراه با درجه ای خفیف از توهین است.
شوشان - علی عبدالخانی: در شرایط عمومی نفرین در حالتی به کار گرفته می شود که یک انسان از اصلاح یک روش یا رویه ناامید شده باشد که در رابطه با آب و فاضلاب اهواز چنین رویکردی در سطوح مختلف قابل مشاهده است. مثلاً دهها میلیارد بابت یک لوله گذاری در بخشی از خیابان انقلاب صورت گرفت و برغم گذشت بیش از ۷ یا ۸ ماه هیچ اتفاقی نیفتاد و نه سپتیک زکی زاده انقلاب راه اندازی شد و نه قطره ای!! از آبگرفتگی معابر کم شد. اینکه این پولها و صورت وضعیتها و نحوه انالیز قیمتها، نوع و نحوه واگذاری، توان حقیقی پیمانکاران و تجهیزات تحت اختیار آنها، نوع و میزان تعهدات قراردادی خصوصا مدت زمان اجرای پروژه ها چگونه و بر اساس کدام مکانیزم قانونی طراحی می شود که نتایج کارها دیده نمی شود واقعاً موضوعی است که از حالت تسامح خارج شده و به یک دغدغه ی عمومی برای همه ساکنان شهر تبدیل که ابتدائاً در بعد محلی از سوی نهادهای نظارتی و قضایی باید مورد بررسی و مداقه ی جدی قرار بگیرد همچنین باید یک کمیته حقیقت یاب ملی بدنبال بسیاری از چراییهای مرتبط به عملکرد آبفا باشد.
▫در همین رابطه ۳ شخصی که عنوان نماینده مردم را یدک می کشند اگر با سیاستهایشان!!!! در تعارض نباشد و معادلات آنها را مختل نکند، با همکاری سایر نمایندگان می توانند موضوع تحقیق و تفحص در رابطه با کلیه ی پروژه های ۳ تا ۴ سال اخیر و همه هزینه هایی که به نام اصلاح و ساماندهی شبکه ی فاضلاب اهواز شده و می شود را در دستور کار خود قرار دهند.▫آری صاحب این قلم همچون اکثریت شهروندان اهوازی از کارکرد این شرکت در چند سال گذشته ناامید و به هیچ عنوان مدیریت فعلی و مجموعه های تحت امر بویژه پیمانکاران عام و خاص!! آن را مدیریتی توانمند در حل مشکلات فراوان موجود نمی بیند.
در چنین حالتی که زندگی بسیاری از اهوازیها فاضلابی شده است، آیا نفرین ساده یا مرکب می تواند چاره ساز باشد و یا اینکه مراجع صالح فارغ از هرگونه مماشات و بدون ذره ای ارفاق موظف به ورود جدی و بازگرداندن اعتماد عمومی در این زمینه خواهند شد؟
ب: مرد جوان به همراه همسر و فرزند دو ساله شان سوار بر موتورسیکلت هُندا ۱۲۵ در باران دوشنبه شب غافلگیر شده بودند. باران آرام گرفته بود و آنها می بایست چهارراه شیخ بها - آزادی (کمپلو شمالی) را که ماههاست همچون سایر خیابانهای این منطقه بویژه ابهری، زکی زاده و... کنده شده و باران لبالب آن را پر کرده است، می باید آن چهارراه را رد کنند و به منزلشان بروند.
▫هنوز لحظاتی از حرکتشان نگذشته بود که صدای جیغ آن زن که بواسطه ی یک چاله ناپیدا با پسر کوچک و همسرش بشدت سقوط کرده و به درون آن افتاده بودند، توجه نگارنده و چند نفر از دوستان را به خود جلب کرد. آن زن در شرایط نابسامان روحی و بشکلی دیوانه وار فقط پسرم پسرم می گفت. مرد جوان و تنومند که کاملا خیس و گلی شده بود، پس از اطمینان از سلامت زن و فرزندش این جمله را بصورت ناخواسته تکرار می کرد: "اگر یکی از مسئولین آبفا اینجا می بود او را در این چاله ها غرق می کردم ".اما زن که پسرش را در بغل گرفته بود و سعی در آرام کردنش داشت، برخلاف عربده های بلند همسر درشت هیکلش، به آرامی این دعا را زمزمه می کرد:" خدایا عاملان و مسببین این وضعیت را در حفره ای بزرگ از همین آب و فاضلاب گرفتار بفرما !! ".
دستور میدادم میزها و صندلی های پرسنل اب و فاضلاب را در همین خیابان ها بگذارند. تا درد مرردم را درک کنند.
ان وقت مطمن باشید برای همیشه معضل فعلی حل خواهد شد.
ایمان دارم به نتیجه چنین کاری