شوشان - دکتر فاضل خمیسی :
«انسان» هوشمندترین مخلوقی است که تاکنون معرفی شده ، اما آیا میدانستید، همین انسان هوشمند، در بسیاری اوقات میتواند دروغگوترین مخلوق نیز بشمار میآید ، این پدیده ی عجیب ، بر خلاف همه ی جانداران که فریبکاریشان تنازعی با طبیعت نداشته و صرفاً برای بقا بوده و در طی هزاران سال دست نخورده باقی مانده است ، انسان توانسته ، با توجه به شرایط زمانی و مکانی و براساس منافع فردی و گروهی نوع و روش رفتارهای فریب گونه اش را تغییر و پیچیده نماید . بعنوان مثال، رفتارهایی که از برخی حیوانات مانند کلاغ و روباه بعنوان دروغگویی و دزدی و فریب سر میزند و بیشتر برای تامین خوراک یا فرار از یک مهلکه است شاید در مقایسه با رفتارهای کلاغ و روباه های اول خلقت هیچ تفاوتی نداشته باشد ، اما رفتارهای فریبکارانه انسان ِگذشته با انسان های بعد از خودش نه تنها غیر قابل مقایسه بلکه شاید ساده لوحانه و بسیار ساده جلوه بنماید .
باید گفت رفتارهای فریبکارانه به مانند تفنگ چخماغی عصر باروت تا حذف بیولوژیکی عصر پلوتونیم ، از سادگی به پیچیدگی طوری تغییر کرده که باورش سخت است .
در جوامعی که هزینه ی دروغ پایین و رفتارهای ناراست با راستگویی غیر قابل تفکیکند حتی اگر توفیق یا پیشرفتی حاصل شود این توفیق، نمای شکننده ای داشته و به کوچکترین خللی فرو میریزدطبعاً در اینگونه جوامع که رفتارها و اعمال ساختگی و سره از ناسره غیر قابل تشخیص باشد برای افرادی که ارزش های اخلاقی ملاک یک زندگی شادمانه است زندگی روی درخت ها و در میان مارها خوش تر مینماید!
وقتی سرآمدی بشر نسبت به همنوعانش ، در یک پروسه طولانی مدت از قدرت بازو به ثروت و انباشت پول و سپس به دانایی ارتقاء پیدا کرد ، عده ای از همین ارزش مداری ِدانایی سوءاستفاده کرده و با جا زدن خویش بعنوان صاحبان دانش و خَرد سعی کردند به نوعی علم را ابزار بهره کشی از سایرین نمایند در صورتیکه صاحبان معرفت واقعی هیچوقت به فریب و به یوغ کشاندن دیگران اعتقادی نداشته و از دانش برای تحمیق سایرین استفاده نمی کنند.
فریبکاران بجای اینکه از پله ی دانش بالا رفته و بر حوزه معرفتی و شناختی خویش بیافزایند این پله را بر دوش خویش گرفته و به استناد آن سعی در گمراه و مرید پروری دیگران می نمایند .
آنها برای اهداف شخصی خویش همه چیز را ابزار میکنند و طوری با مهارت از این ابزارها استفاده میکنند که کوچکترین شکی در راستگویی آنان محال مینماید . در پایان باید گفت ملاک درستکاری و صداقت مدعیان «شکلی »اجتماعات آنست که به آنچه میگویند عامل باشند . نمیشود از عدالت و زهد حضرت علی (ع) گفت و مردم را به آن دعوت کرد آنگاه خود در برج آنچنانی زندگی و رفتارهای تبعیض گونه داشت ، یا اینکه فلسفه اخلاق تدریس کرد و دیگرانی را به روش های غیر اخلاقی راند ، خلاصه باید گفت باید بیشتر مراقب
«نردبان بدوش ها » باشیم آنها از هر موجودی خطرناکترند...