شوشان - نوید قائدی :
در زمان پهلوی مرحوم استاد و عالم بزرگ طالقانی امامت مسجدی که پدر در آن نماز می خواند را نپذیرفت،ایشان امامت مسجدی در قلب خیابان لاله زار تهران را پذیرفت که آن زمان مرکز تفریح و خوش گذرانی جوانان تهران بود.
آقا اعتقاد داشتند که باید در میان جوانان باشند و بتوانند جوانان را جذب دین نمایند و افرادی اخلاق مدار و مومن را تربیت نمایند.
یک روز یکی از روحانیان تهران که وصف جذبه جناب طالقانی را شنیده بود برای دیدن اوضاع یک وعده نماز به مسجد آمد،از حضور جوانان تعجب کرد،بعد از نماز و احولپرسی جناب طالقانی از ایشان پرسید شرایط را چطور ارزیابی کردید،ایشان گفتند حقیقتا از حضور این همه جوان در مسجد و نماز تعجب کردم اما فقط یک جای کار ایراد دارد، که جوانان ریش ندارند،در این هنگام جناب طالقانی با خنده به ایشان گفتند هنر بنده جذب جوانان به مسجد و نماز بود، انشاا... ریش دار کردن آن ها با شما باشد.
این حکایت واقعی و ساده تفاوت دو دیدگاه مهم را تببین می کند که باید راجب آن تفکر کرد.