شوشان / مجتبی حلالی:
فضای مجازی! مشخصا اینستاگرام. در این فضا که اتفاقا هواخواهان فراوانی دارد، هرآنچه که نیاز است، از آخرین اخبار روز ایران و جهان، تا آخرین ورژن از مطالب طنز و ... موجود است. کافی است علاقه مندی هایتان را سرچ کنید. سلبریتی ها – بازیگران، ورزشکاران، سیاسیون و ... دسترسی به هرآنکه مد نظر است چون آب خوردن سهل و آسان است.
در این میان بسیارند افرادی که در تلاش برای جذب فالوور هستند، با افزایش تعداد فالوور و فعالیت بالا به دنیای درآمدزایی نیز وارد می شویم. لازمه افزایش فالوور درخواست های مکرر به میلیون ها فعال اینستا و تبلیغ در پیج های مشهور است.
بازار داغی است بازار تبلیغات مشاغل. از فروشگاه های لباس گرفته تا آرایشی بهداشتی و فیلم، از لوازم خانه تا خودرو. هرآنچه که نیاز مردم بشمار می آید، در اینستا موجود است. سفارش داده و نهایتا ظرف 72 ساعت سفارش به آدرسی که ارایه شده خواهد رسید.
چندی پیش لیست افرادی که درخواست دنبال کردن پیج داده بودند را بررسی می کردم. با توجه به اینکه پیج ها ممکن است هرچیز مثبت و منفی در آن به اشتراک گذاشته شود، سعی ام بر آن است ابتدا پیج را مشاهده کنم و سپس تایید کنم.
یکی از این پیج ها با نام احمد... بود. در توضیحات آورده بود: پول و مدرک جعلی. وارد شدم. 5 پست در صفحه اش وجود داشت. پست دوم را کلیک کردم و فیلمی حدودا 40 ثانیه ای را تا انتها تماشا کردم.
پول جعلی، مدرک جعلی، از شناسنامه و مدرک تحصیلی گرفته تا گواهینامه و کارت پایان خدمت و پاسپورت. با اصلش مو نمی زد. استوری ها را نیز چک کردم. از آخرین سفارشات خود رونمایی کرده بود. تراول های 50 هزار تومانی را در نور قرار داده بود، مهر بانک ملت نیز بر آن هک شده بود، شماره سریال داشت و آن نخ مشهور که باید در تراول ها وجود داشته باشد را نیز نشان داده بود. بواقع که با اصل فرق نمی کرد.
می خندیدم. می دانم که از این دست اقدامات همواره وجود داشته و دارد، ولی تا این اندازه دقیق و شبیه به اصل برایم باور کردنی نبود. کارت ملی و گواهینامه ها را دیدم. با کارت های خودم تطابق دادم، درست همان بود. حکایت همان سیب که گویی از وسط نصف شده است.
در آن فیلم از علاقه مندان درخواست کرده بود تا برای ثبت سفارش به دایرکت مراجعه کنند. من نیز همین کار را کردم. استرس داشتم. خیلی مختصر سلام کردم و از او خواستم تا تعرفه را برایم ارسال کند. سرش شلوغ بود و پس از 48 ساعت جوابم را داد.
به ازای هر 1 میلیون 350 هزار و به ازای هر مدرک جعلی 1 میلیون و 200 هزار تومان. قیمت ها مقطوع. واریز انجام شود، اعتماد باید کرد و پس از واریز، سفارش ارسال می شود. جالب آنکه از طریق بسته های پستی سفارشات ارسال می شوند و نحوه ارسال را نیز به تصویر کشیده بود تا بدین ترتیب آنانکه حرام و حلال را فراموش کرده اند با خیالی آسوده سفارش دهند و اوضاع نابسامان کشور را از این بدتر هم کنند.
شرایط اقتصادی کشور آنقدر خراب است، گرانی آنقدر بر زندگی هایمان خیمه زده که در تامین اولیه ترین امورات نیز دچار مشکل شده ایم، اقساط و بدهی هایمان آنقدر تلنبار شده که عطای پس انداز را برای روزهای سخت به لقایش بخشیده ایم. و اینگونه است که دیگر اعتمادی به هم نمی کنیم، اینگونه است که توانی برای باز کردن گره از مشکلات مالی یکدیگر نداریم.
در این شرایط سخت، چه ناجوانمردانه دست به ساخت پول جعلی می زنند و چه ناباورانه غرق در دنیای مادی شده اند، حتا به قیمت ضربه مهلک وارد کردن به آن راننده تاکسی که تا پاسی از شب در آن ترافیک سنگین مسافر جابجا می کند، به این قیمت که آن کارگر ساده پس از ساعت ها کار سخت و سنگین دستمزدش را دریافت می کند، اما لابلای اندک دستمزدش تراول های جعلی قرار گرفته است.
او که از این راه درآمدزایی می کند، حسابش جداست و چوب بی صدای خدا نصیبش خواهد شد، اما من بعنوان یک شهروند هیچ گاه نباید به ذهنم راه دهم دست به این فعل حرام بزنم، من بعنوان یک شهروند اگر روزی چنین پولی به اشتباه به دستم رسید، باید آن را پاره کنم و دور بیاندازم. تقاضا نباشد، استقبال نباشد، پول جعلی دور انداخته شود، قطعا آن شغل حرام نیز از بین می رود.
با این همه او که بی هیچ واهمه ای و علنی این شغل را برگزیده و هر سفارشی از سوی هر کسی را استقبال می کند کیست؟ چند نفرند؟ کجا ساکنند؟ چه مدل چهره ای دارند؟ چگونه توانست این ظرافت در تقلب را یاد بگیرد؟ چه شد که قید و بندها را رها کرد؟ جاعلین پول، فیلمی است در یکی از اردوگاه های کار اجباری آلمان نازی. این فیلم شاید بتواند تا حدی این پرسش ها را پاسخگو باشد.