شوشان / حسین دلیر:
دور پایانی رالی انتصاب سکاندار اداره ورزش و جوانان آبادان آغاز شده است. رقابتی که در یکسوی آن شاهد تلاش سرپرست کنونی برای بقا هستیم و در سوی دیگر نظارهگر سبقت برخی مدعیان برای تصدی این سمت! کوشش سرپرست کنونی به نیت حفظ جبهی ریاست میتواند بهعنوان متن اصلی در بستر این رویداد جاری باشد درحالیکه معنای پنهان زیرمتنی (subtext) آن نشان از زمینهسازی انتصابِ سکاندار بعدی با توصیهی تصمیمگیران اصلی دارد!
اینکه انتشار چند نقد صادقانه، محرک تلاش و پاسخگویی فرد مسئول شود رخدادی شایسته است. درحالیکه ارادهای برای حفظ سمت و ادامهی فعالیت باشد واکنش فرد مسئول به نقد مطرح شده، کیفیت و کمیتی متفاوت را میطلبد. به همان میزان، پاسخ غیرحرفهای و بدون انگیزه به انتقاد، میتواند نشانهای از عدم تمایل به پیگیری مسئولیت تلقی شود.
گزارشهای غیررسمی و واگویههایی که گهگاه جدیتر از اخبار موثق هستند، از جدی شدن انتصاب «غلامرضا خنفری» بهعنوان سرپرست اداره ورزش و جوانان آبادان خبر میدهد. در پی قوت گرفتن این احتمال، بر آن شدم با هدف شفافسازی اشاراتی مختصر به این تصمیم داشته باشم.
به دنبال نقدهای فراوان به عملکرد ضعیف و انفعالی «علی رضایی شکیب» سکاندار کنونی اداره ورزش آبادان بهویژه در ماههای اخیر؛ تلاش برای معرفی جایگزین وی به بالاترین سطح خود رسیده است. تا این لحظه «خنفری»، نیروی مورد حمایت یکی از نمایندگان مجلس، جدیترین گزینهی مطرح شده برای پذیرش این مسئولیت به شمار میرود. تصمیمی که مخالفت دیگر صاحبان نفوذ و قدرت در شهرستان را به دنبال دارد.
پس از خارج شدن گزینههای طرح شده برای تصدی اداره ورزش آبادان از دستور کار حمایتی برخی تصمیمسازان، روزهای گذشته حجم غیرقابل تصوری از رایزنیها با هدف زمینهسازی این انتصاب انجام شده است. هماهنگیهای یکی از نمایندگان آبادان با مدیرکل ورزش برای موافقت با انتصاب خنفری؛ سپس تماسهایی که از مرکز استان با یکی از مسئولان ارشد شهرستان آبادان برای اعلام نظر و حمایت از وی صورت گرفته و مخالفت ایشان (تا زمان نگارش این نوشتار)؛ باعث شده همچنان پروندهی این جابجایی باز بماند.
این تماسها و توصیههای فراوان و فشارهای متواتری که از جانب متنفذان استانی و صاحبان قدرت در آبادان، برای ابلاغ حکم خنفری انجام شده، شائبهی سیاسی بودن این انتصاب را پر رنگ میکند.
خنفری که در دی 95 برای دومین بار بهعنوان سرپرست اداره ورزش و جوانان خرمشهر منصوب شده بود، ماه گذشته به دلیل عملکرد ضعیف از این سمت برکنار شد. با این تصمیم و در پی حضور دوبارهی خنفری در رأس نهاد ورزش آبادان، رکورد جدیدی برای یک مدیر در منطقه ثبت میشود.
نیمهی دوم سال 90 با حکم مدیرکل ورزش خوزستان، خنفری رئیس اداره ورزش آبادان شد. حدود دو سال بعد با آغاز عصر مدیریت «ادیبی» بر ورزش، روزگار نفوذ خنفری در آبادان به پایان رسید. در حقیقت این دوران را با توجه به تأثیرات پسینش، باید مبدأ تاریخ ورزش آبادان و حتی منطقه آزاد دانست.
معمولاً بسیاری از تغییرات اینچنینی در سطوح مدیریتی به بهانهی نقص زدایی و زدودن کاستیها صورت میگیرد و آنچه حاصل میشود اما پیوستگی انفعال و سستی ناشی از غیرکاربردی بودن نسخهی «تغییر» است. نمونهاش را میتوان عملکرد ضعیف خنفری در پذیرش دوبارهی مسئولیت در ادارهی ورزش خرمشهر دانست. موارد بسیاری از پذیرش دوباره مسئولیت در سمتی تکراری بهعنوان مصداق وجود دارد که رابطهی معناداری با عملکرد ناموفق مسئولان در رجعت به پست قبلی به شمار میروند. بنابراین ممکن است بازگشت دوبارهی خنفری به اداره ورزش آبادان نتیجهای بهتر از رجعتش به اداره خرمشهر نداشته باشد.
نمیتوان بهطورقطع این جابجایی را با عنوان پایان «رضایی» و آغاز «خنفری» بهمثابه رخدادی متحول در سطح تصمیمگیری یک اداره دانست. چرا که جنس هر دو انتصاب را باید برآیندی از ارادههای سیاسی خارج از مصلحت ورزش قلمداد کرد.
هرکجا که به رکود مدیریتی میانجامد نیاز است تا بهسرعت با جابجاییهای منطقی؛ نیروهای باتجربه، با توان و با انگیزه به کار گرفته شوند تا حرکت آن مجموعه متوقف نشود. جابجاییهایی که با دخالتهای سیاسی بهطور معمول، چنین دستاوردی ندارند.
در این مورد بهخصوص در صورتی که همه طرفهای قدرت و مشورت در آبادان، به تفاهمی احتمالی برای نشستن دوباره خنفری بر صندلی ریاست اداره ورزش این شهرستان برسند؛ حکم وی قرار است در چرخشی معنادار توسط مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان ابلاغ شود. هرچند ممکن است این ابلاغ، غیرمستقیم و با واگذاری حق اعطا از کانال اداره کل ورزش و جوانان منطقه آزاد اروند بهعنوان تصمیمی مشترک صورت پذیرد.
واکنش خانوادهی ورزش آبادان به این انتصاب احتمالی، بهترین پیشداوری بر درستی یا نادرستی این تصمیم از سوی صاحبان قدرت و تصمیمسازان در سایه است. بهویژه در مورد گزینهی مطرح شده با توجه به پیشینهی حضور خنفری در رأس ورزش آبادان؛ خاطرات رفتارها و تصمیمگیریهای وی همچنان در اذهان اهالی ورزش این شهر پررنگ و زنده است.
یکبار سکانداری اداره ورزش در آبادان و دو بار در خرمشهر، وی را به گزینهای در دسترس و مهرهی اصلی تغییرات در این نهادها بدل کرده است. بنابراین نمیتوان با طرح این ادعای فرضی که باید مجال خدمت و مدیریت به ایشان داده شود، کارنامهی گذشتهاش را نادیده انگاشت.
دخالتهای سیاسی در سالهای اخیر مهمترین چرایی ایجاد تحیّر و بیتفاوتی در جامعهی ورزش آبادان بودهاند. ورود سیاسیون به ورزش و سیاستزدگی برخی ورزشکاران نتیجهای جز به حاشیه کشاندن مسائل اصلی و به متن آمدن موضوعات حاشیهای نداشته است.
پسندیده است در این شرایط که همهگیری کرونا و جاری بودن مشکلات در کشور، شهروندان را کمتحمل کرده؛ مردان سیاست با تغییر نگاه مقطعی به امر سیاست ورزی خویش مشغول باشند و محیط ورزش را که به شدت در عسرت به سر میبرد در صورتی که ارادهای برای حمایت ندارند، به حال خود رها سازند.
فراموش نکنیم پیش از آنکه تمنای پذیرش مسئولیت در ما شکل بگیرد باید بپذیریم که خود را در معرض دو داوری قرار میدهیم. یکی داوری جامعهای که مسئولیت ما به آنها مربوط میشود و دیگری داوری تاریخ که قرار است ما را با هر کیفیتی بیرحمانه قرائت کند. قدر مسلم چنین تلنگری اگر بهعنوان زیرصدای تصمیمگیری در ذهن ما همواره طنینانداز باشد، مصلحت عامه را فدای نفع شخصی خویش و دیگری نخواهیم کرد. رویکردی که ما را از تحمیل خسارت در این دنیا و آخرت ایمن نگاه میدارد.
باید دید ورود برخی سیاست پیشگان و حمایتشان از این گزینه چه نتیجهای در پی خواهد داشت. همآوایی یکی از مدیران کل استان با یکی از نمایندگان آبادان در این سمفونی تغییر؛ ممکن است به انتصاب خنفری بر رأس اداره ورزش شهرستان بیانجامد، البته اگر شاهد به ثمر رسیدن گل پیروزی، توسط تیم حریف در وقت اضافه نباشیم!