شوشان - علی عبدالخانی :
یکی از دوستانِ قلم بدستم دیشب چند مطلب منسوب به چند کاندیدای شورا از اهواز و چند شهر را را برایم فرستاد. مضمون و محتوای همه آن مطالب کپی و شبیه به هم است و نشانی یا ردِ همه آنها را می توان در کوچه و پس کوچه های اینترنت و گوگل پیدا کرد.
می گوید: نَفَس و ضربان قلبِ نویسنده ی همه آن مطالب بیش از آنکه خواننده را درگیر حسی بنام " چگونگی رفع مشکلات شهر اهواز " بکند و میان خود و مخاطب رابطه ای از جنس اثرگذاری واقعی ایجاد نماید، مطالبِ مزبور بیشتر به یک مشقِ ساده ی شبانه می مانند که دانش آموز از سر تکلیف و طوطی وار اقدام به انتقال مطالب از کتاب به دفتر می کند. هدف نهفته در فرایند هر نوع سرقت مطالب مربوط به دیگران، غش و اغوای مخاطب مبنی بر وفور دانش و تخصص در شخص کاندیدا است.
دوست من تاکید کرد که نقطه قوت این دوره از انتخابات همین ورود برخی کاندیداها به حوزه ی اظهارنظرهای فنی و تخصصی مرتبط به مشکلات شهری است، با این اشکالِ بزرگ که آن مطالب تعلقی به ناقلین آنها ندارد و چه بسا آنان درکِ حداقلی نسبت به آن نوشته ها و جزئیات آنها نداشته باشند.
آن دوست که عادتاً نکته سنج و نسبت به مشکلات جامعه حساس است، اینگونه ادامه می دهد:
اکثر مطالب حاوی نسخه ای از قبل پیچیده شده جهت درمان مشکلات عمومی شهرهای کشور است و بعنوان مثال مطالب کُپی شده هیچ ارتباطی با بیماریهای کهنه ی شهر اهواز که انحصاراً ناشی از سوء مدیریتهای پیوسته و رانت خواهیهای گسترده و بده بستانهای آشکار است، ندارند.
کاندیداهای مورد نظر اگر در ادعای خود صادق هستند و اشرافی هرچند مختصر بر امور شهری دارند، بجای نقل و انتقال مطالب پراکنده شده در پایان نامه ها و مقالات سردِ دیگران، به مشکلات اهواز در رابطه با نحوه انتخاب شهردار و سپس توزیع مناصب مدیریتی وفق توافقات قبلی، چگونگی افزایش درآمد و شیوه ی انضباط در مصرف اعتبارات و مسائلی از این قبیل قلم فرسایی کنند، بنابراین بزرگترین جفا و تخلف این اشخاص، احمق فرض کردن مخاطبان است.
چرا مطالبی که متعلق به دیگران است و هیچ ارتباط موضوعی به آنها و حتی با شهر اهواز ندارند، بصورت تلویحی به نام خودشان منسوب می شود؟ آیا این قبیل اشخاص لیاقت و شایستگی عنوان نمایندگی می توانند باشند؟
سرقت فکر و اندیشه ی دیگران دست کمی از سرقت در معنای مادی آن ندارد و به چنین اشخاصی چگونه می توان اعتماد کرد و وکالت ۴ساله به آنان اعطا نمود؟ روزنامه نگاران، منتقدان و فعالان اجتماعی در چارچوب یک محاوره ی عقلانی و به شیوه تضارب آراء باید کرکره ی دکه ها و دکاکین مزوران را به پائین بکشند و حدی برای این ترویج جهل و نادانی قائل شوند!.
آن دوست نکته سنج ضمن شرح وضعیت موجود مرا به یاد یکی از مطالبم در سال ۹۷ با عنوان: " در خوزستان همه چیز کپی می شود حتی پیام تبریک ! " انداخت و بلافاصله مرا در برابر این پرسش قرار داد که: آیا این کپی برداریها و عدم ذکر منابع آنها و انتساب نوشته ها به خود و با هدف ایجاد قناعت در مخاطبان، از مصادیق اعمال مجرمانه تلقی می شود یا خیر؟
پاسخ متواضع من این بود:
بر اساس اصول بدیهی نوشتاری چنانچه شخصی بخواهد مطلبی تخصصی را از شخص دیگری نقل بکند باید منبع و نویسنده ی آن مطلب را به وضوح مشخص نماید که ظاهراً کاندیداهای محترم مطالب دیگران را به نام خودشان مصادره کرده و به خوانندگان اینگونه القاء می کنند که خودشان با صرف وقت فراوان و بررسی های همه جانبه ی فنی و با تکیه بر اعداد و ارقام مختلف، صفر تا صد آن مطالب را تهیه کرده اند.
این عمل از آن جهت که به قصد قانع کردن مردم مبنی بر وجود شرایط علمی در کاندیدا صورت می پذیرد در حالیکه اساساً این ادعا واهی و عاری از حقیقت است، از این جهت می تواند در زمره یکی از عناوین مجرمانه تصنیف و مورد توجه دادستان بعنوان مدعی العموم قرار بگیرد.
اطلاع کافی دارم که تعدادی از کاندیداهای صاحب فکر و خوش اندیشه و متعهد اهواز از چند سال قبل در رابطه با مشکلات متعدد شهر اهواز و ریشه یابی علل و عوامل و نحوه حل و فصل آن مشکلات، کمیته هایی تشکیل و به نتایجی در قالب یاداشت، مقاله و محتواهای مختلف دست یافته اند. بدیهی است که حساب چنین نامزدهایی بطور کلی از حساب اشخاصی که با جعل شخصیت دیگران درصدد دست یافتن به کرسی شورا هستند، جداست.
هر کس با سرقت آثار دیگران و انتساب آنها به خود گمان می کند که راه به جایی می برد این شخص بشدت در اشتباه است و قبل از رسوایی باید در شیوه ی معرفی کردن توانمندی های علمی و تجربی ناموجود در خود! به جامعه تجدیدنظر کند.
توضیح : در شرایط کسالت این مطلب بعنوان یک ضرورت با سختی تهیه شد. لطفا ایرادات احتمالی در شکل و محتوای آن را به بزرگی خودتان نادیده بگیرید. متشکرم.