شوشان - عبدالرضا سالمى نژاد:
روزگاري او را «دارالمومنين» هم خوانده اند. هم از اين جهت که علما و دانشمندان بزرگي را در دل خود پروراند و هم اينکه گنجينه اي از منابع علمي و ديني ايام را در سراسر گيتي پراکند.
او را به «شهر آجر» نيز مي شناسند؛ چون هم نمونهاي ارزشمند و استثنائي از شهرسازي دوره اسلامي است و هم دايرةالمعارفي از معماري ديني.
دزفول در سرزميني قرار دارد که حاوي هزاران سال تجربه ساختمان سازي با آجر است.
سرزميني که وارث تمدن هاي آشور، سومر، ايلام، هخامنشيان و ساسانيان است. نمونه بارز استفاده آجر در زيگورات ايلامي چغازنبيل است که قديمي ترين بناي شناخته شده در ايران مي باشد.
با اين همه، عراقي ها او را «بلد الصواريخ» يا شهر موشك ها نام دادند. شهري که در طول جنگ تحميلي176 بار انواع موشك هاي12 متري، 9 متري و 3 متري فراگ 7 و اسكاد B، 2500 گلوله توپ هاي دور برد و 300 حمله هوايي را به جان خريد اما هرگز تن به اسارت نداد.
پايداري و استقامت در برابر اراده دشمن اگر چه برايش ماندني شد و افتخارآفرين، اما براي آن، هزينه کمي هم نپرداخت:2600 شهيد،19500 واحد مسكوني، تجاري، آموزشي و صنعتي ويران و هزاران مجروح و جانباز. براي همين است که امروز افتخار مي کند که به اين نام او را مي خوانند:
«پايتخت مقاومت ايران»
دزفول براي اولين بار در 5 مهرماه مورد حملات توپخانه اي، در 11 مهرماه مورد حملات هوائي و در 16 مهرماه 1359 مورد هجوم حملات موشکي قرار گرفت.
دشمن از ششمين روز جنگ (5 مهرماه 1359) اقدام به گلوله باران شهر کرد تا با تخليه آن از مردم، بتواند جاده دزفول- انديمشک را که شاهرگ ارتباطي جنوب با مرکز کشور بود، قطع کرده و آن را به اشغال خود درآورد. براساس گزارش هاي موجود، دشمن روزانه بيش از 50 گلوله توپ با توپخانه دوربرد خود به دزفول شليک مي کرد که ضمن مختل شدن اوضاع زندگي، منجر به شهادت و مجروحيت تعداد زيادي از مردم شهر نيز مي گشت. موضوع گلوله باران شهر مردم را مستقيماً درگير مسئله ماندن يا فرار از شهر کرده بود و هر کس نظري داشت. دسترس ترين گزينه، پناه گرفتن در شووادن ها و مهاجرت موقت به شهرک هاي اطراف بود.
اما صبح 17 مهرماه سال 1359 ساعت 7، صداي جمهوري اسلامي ايران خبري هولناک از جنگ تحميلي را اعلام کرد و عموم ملت ايران را در بهتي عجيب فرو برد. خبر مربوط به فاجعه اي وحشتناک بود که شب گذشته در دزفول رخ داده است:
«پرتاب 4 فروند موشک غول پيکر زمين به زمين ارتش بعث عراق در ميان خانه هاي بي دفاع دزفول»
اين خبر که سابقه اي در جنگ هاي پيشين نداشت، به قدري هولناک بود که چهره اي جديد از وحشي گري و جنايات جنگي را در جنگ هاي بشري براي خود به ثبت رساند.
انفجار چند صدتن مواد منفجره تي ان تي در ميان خانه هاي شهر، تاوان مقاومت مردماني بود که شهر و کاشانه خود را خالي نکرده و در برابر اشغالگران ايستادگي می نمودند.
انفجار موشک هاي غول پيکر رژیم بعث عراق ضمن اینکه يکي از فاجعه بارترين حوادث هشت سال جنگ تحميلي را به خود اختصاص می داد، محله هاي قديمي شهر از جمله چوليان، سياهپوشان، کلگزون و تقاطع خيابان آفرينش و بقعه سيدمحمود در مرکز شهر را نشانه رفته بود و باعث شهادت 105 نفر و مجروحيت 300 نفر از مردم بي دفاع شدند.
این شهادت دسته جمعی که اولین تجربه خونبار مردمی در کشور نیز به حساب می آمد، به حدي فاجعه بار بود که بعضي از مردم تقريباً اکثر اعضای خانواده خود را از دست دادند.
تخريب کامل دهها خانه و مسجد و مغازه، قطع برق شهر و فوران آب منازل و ايجاد حفره اي عميق و بزرگ و غيرقابل باور در محل اصابت موشک ها مشکلات عديده اي را براي امدادگران و مردم براي کمک رساني به آسيب ديدگان، پيش آورده بود به طوري که هيچکس نمي دانست در اين تلنبار خاک و آجر و آهن و چوب باید امداد را از کجا شروع کند.
مردم با چراغ قوه، فانوس، شمع و نور موتورسيکلت ها تلاش داشتند در تاريکي شب به آخرين نفس هاي احتمالي در زير خاک کمک برسانند. عمليات امداد و نجات نه تنها تا صبح که تا سه روز بعد ادامه یافت و هنوز تعداد زیادی از اجساد زير خروارها خاک باقی مانده بود.
بيمارستان شهر با کادر درماني اندک خود، نه ظرفیت پذیرش حجم فراوان مجروحين جبهه را داشت و نه گنجایش مجروحین موشکی و به خصوص امکان نگهداری پيکر شهدايی که هر ساعت بر تعداد آن ها افزوده مي شد.
با این همه در روزها و ماههای بعد که این شهر مظلوم آماج صدها موشک دیگر و هزاران توپ و راکت شد و هر بار جمعی از مردم خود را زیر آوارها جستجو می کرد، اندکی دست از ایستادگی در برابر دشمن و حمایت از نظام نوپای خود برنداشت.
اعتقادات مذهبي و جانبداري هاي آگاهانه مردم دزفول از انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره) که حاصل جانبازي و شهادت مردان و زنان خداجوي اين ديار بوده است به عنوان محوري ترين دليل استقامت و پايداري مردم دزفول در برابر آنچه که هويت ديني و دستاورد مبارزاتي آنان را مورد تهديد قرار مي داد و زمينه هاي بازگشت فرهنگ طاغوتي رژيم مطرود شاهنشاهي را فراهم مي کرد، مطرح مي باشد.
مردم اين ديار که پيشينه تاريخي و فرهنگ نياکان خود را در پيوندي عميق با ولايت و محبت اهلبيت سلام الله عليها مي دانند و با همشهري بودن با شيخ الفقها، شيخ مرتضي انصاري ، بر خود مي بالند، از قديم الايام همواره تلاش داشته اند که زندگي خويش را براساس دستورات ديني و توصيه هاي علماي اسلامي و مراجع تقليد استوار نمايند و هميشه بر مرگي افتخار کنند که در راه پيشبرد اهداف اسلامي باشد.
با اين نگرش در طول تاريخ هم توانسته اند بافت بومي و مذهبي شهر را حفظ نمايند و هم مهاجرين به اين شهر را متأثر از منش و رفتار و زندگي ديني خود بنمايند. گردش نسل به نسل تعصبات ديني و باورهاي ديني در مردم اين ديار همواره به عنوان توجهي الهي مطرح بوده است.
آنچه كه از دير باز مردم مسلمان دزفول را در حمايت و پشتيباني از اسلام و علماي ديني نگه داشته و عليه هر حركت ضد ديني به ميدان آورده است، حضور چشمگير و پر رنگ روحانيت در بين اقشار مختلف اين شهر بوده است.
پيروي جانبدارانه از احكام ديني و تلاش در جهت برخورداري از مشي اسلامي در زندگي روزمره مردم اين شهر را بايد دقيقاً از اين دريچه نگريست.
وجود مدارس علوم ديني و علماي متعهد و مبارز درجريان انقلاب اسلامي که تقويت کننده ريشه ديني به حساب مي آمدند، در اسلامی کردن مبارزات مردم، تاثيري محوري داشت که از جملة اين علماي بزرگ مي توان به آيت الله نبوي، آيت الله عاملي، حاج شيخ مصطفي فارغ، آیت الله شيخ محمدعلي معزي، سيد حسن نبوي، آیت الله حاج شيخ علي انصاري، آیت الله شيخ محمد بيگدلي، سيد حسن عالمشاه، سيدعبدالصمد علوي، علامه شيخ عباس مخبر، شيخ عبدالحسين سبحاني و سيد محمد کاظم دانش نام برد.
از طرفي حضور علما و مبارزاني از ديگر شهرها چون آيت الله آل اسحاق، سيدمحمد کياوش، آيت الله رضواني، دکتر شهيد پاک نژاد، آيت الله خامنه اي، هادي غفاري، حجت الاسلام گل سرخي، آيت الله خلخالي، آيت الله خزعلي و مرحوم حجت الاسلام کافي در بين مردم دزفول که با ايراد سخنراني هاي پرشور به افشاگري عليه رژيم شاه مي پرداختند، باعث تقويت باورهاي ديني مردم نيز مي شد.
دزفول که در جريان انقلاب اسلامي با تقديم 28 شهيد سرافراز و تعداد فراوانی مجروح و جانباز، وفاداري خود را به نظام مقدس اسلامي نشان داده بود، در جريان جنگ تحميلي 2600 شهيد تقديم اسلام نمود که 711 تن آن ها در جريان حملات موشکي، هوائي و توپخانه اي به اين شهر، به شهادت رسيدند.
فرزندان اين نسل پرتوان تا هميشه تاريخ، حماسه شهادتها و مقاومتهاى پدران و مادران خود را جشن مىگيرند و بر تاريخ حماسى خود افتخار مىنمايند. بىشك مردم و رزمندگان سلحشور اين شهر هيچگاه نام مقتداى خويش، روحانى جليلالقدر مرحوم حضرت آيت الله سيد مجدالدين قاضى را كه سهم فراوانى در حماسه مقاومت مردم داشت فراموش نخواهند كرد.
شهادت بيش از 80 نفر از مردم شهر با يك گلوله توپ و شهادت 13 نوجوان در يك مسجد و شهادت عروس و دامادى در شب زفاف، گواه حضور زنده و هميشگى مردم در شهرى است كه به عنوان مركز پشتيبانى فرزندان خود در جبهههاى جنگ در آمده بود و دشمن با انواع حملات هوايى و تهديدهاى تبليغاتى و فشار هاي روحي و با استفاده از منافقين داخلى با هدف ترغیب مردم به تخليه شهر و عدم پشتيبانى روحى از رزمندگان، نتوانست در اراده مردم موحد اين دیار تزلزلى ايجاد نمايد.
تعیین 4 خرداد، روز مقاومت و پایداری، روز دزفول در تقویم جمهوری اسلامی، پاسداشت همین مقاومت ها و دلاورمردی هاست.