شوشان - غلامرضا نورآبادی :
بعد از ۴۲ سال انقلاب هنوز سیاست و خط و مشی توسعه کشور در هاله ای از ابهام است .برنامه های توسعه ای آرمانی هریک در گرو دیگری اسیر شده اند .اکثر جاها خط قرمز است و مدتها بوسیله مافیاهای گوناگون قبضه شده .اگر در ایتالیا یکمافیا مواد مخدر بود ،در اینجا برای کلیه اقلام مافیا هست و ورود به آن عرصه یعنی حذف پست و مقام و تبعات بعدی.فقط میشود غر زد و اظهار نارضایتی کرد و به وعده انشالله اعتبار میدهیم و درست میشود ،باید تمکین کرد و لا با قانون طرف هستیم.آیا ذات حکومت ما این است یا اینکه راه را درست انتخاب نکرده ایم یا اینکه بدون ابزار میخواهیم کوه بیستون را جابجا کنیم.بهر صورت برای رسیدن به هدف، چه در یک سازمان کوچک تا استان و کشور نیاز به مدیریت صحیح است که با رهبری و هدایت زیر مجموعه بعنوان ابزار برنامه ریزی و اجرا ، قطعات پازل را چیدمان کند و هر اشتباه به نتیجه دلخواه نمی رسد.نمیشود مدیر هر سال همان اهداف سال قبل را طرح نماید ،این به منزله عدم توفیق در اهداف است و نیازمند تجدید نظر در برنامه ها و ابزارها دارد که در غیر این صورت افزودن به بن بست هاست.خطوط قرمز ساختگی باید با ظرافت و طراحی خاص شکسته شود تا ضمن حفظ تمامیت ارضی و آرمانهای انقلاب ،همه مدیران از بالا تا پایین و در زمان تصدی و بعد از آن پاسخگو باشند.
بطور مثال عدم توفیق استان در توسعه و گرفتار شدن مرتب در بلایا از ریز گرد ها تا سیلاب ،از نبود زیرساختهای مناسب شهری مانند آب و برق و آسفالت و جاده و فضای سبز تاعدم توسعه صنایع تکمیلی در استان ،آنهم در جوار صنایع بزرگ،نقش اندک در صادرات غیر نفتی با وجود سه مرز مشترک گرفته تابحران بی آبی و خشک شدن هور و بعد سیکل مجدد گرد و غبار ،همه و همه ناشی از نبود مدیریت منسجم و توانمند و فشار مافیا بر عزل و نصب ها و انتخابات حکایت دارد. این فشارها در سایر استان ها نیز وجود دارد ولی اینجا مضاعف و مضاعف است ،چون منابع دارد و هرجا منابع باشد ،مساوی است با فقر و بدبختی .ظاهرا کسب سود صاحبان مافیا در عقب ماندگی مردم و توسعه نیافتگی مردم همان منطقه شکل میگیرد .
و اما بحران آب :
واقعیت خشکسالی بر کسی پوشیده نیست ولی عدم مدیریت آشکار است و مدیران نمیتوانندوارد خطوط قرمز نمی شوند . فقط یک جمله را آقای موسوی فرد نماینده رهبری در برنامه دیشب سیمای خوزستان بطور گذرا اشاره کردند "سد سیمره پر است و کرخه خالی" آب را رها کنند تا کرخه و مردم خوزستان جان بگیرند.نمودارهای دیسپاچینگ را نگاه کنید متوجه درستی ان میشوید!
همه میدانند سر چشمه طبیعی زاینده رود زرد کوه است ،ولی بعضی مدیران نمی دانند یا نمیتوانند بدانند که با ایجاد تونل و کار غیر طبیعی مسیر آب هم منحرف شده است .استاندار هم میگوید وارد این خط قرمز سیاسی نشویم وبا دادن وعده خسارت به مردم انشالله امسال سپری میشود.
مدیریت در حالت عادی باید مشکلات را شناسایی و حل کند ،اینکه در این ۴۲ سال مدیران چکار کردند و نکردند باید صادقانه و شفاف در صدا و سیما به چالش کشیده شود.اگر قرار باشد هر سال مدیریت بحران برای وظایف انجام نشده تصمیم بگیرد ،پس نیازی به مدیران فعلی نیست.
متولیان انصاف دهید : در طول ۴۲ سال گذشته چه خدماتی شایان ناشی از تولید و فروش نفت ، فولاد ،پتروشیمی ، استخراج معاون و کشاورزی خوزستان به خوزستان کرده اید ؟واکنونهم تمام سعی و هم و غمتان خاموش نمودن اعتراض های مردم بدون دادن حق مان است.حق مان از تمام منابع غارت شده !آیا این حق ۴۰ ساله فقط ۱۱۰۰ میلیارد تومان قسطی و مبهم است؟
و اما پیشنهاد :
۱- نظام بیشتر مردم راخودی محسوب کند و اجازه دهد و شرایطی فراهم کند تا مردم اعتراض کنند ومدیران پاسخگو باشند و در صورت اهمال عمدی یا غیر عمد ،محاکمه وتاوان کار خود را پس دهند.ایجاد بی اعتمادی که موجب شده اگر مسئولان یک مطلب را بگویند و بنویسند و با ۱۰ انگشت خود ممهور کنند کمتر مورد اقبال واقع می شود. آیا این کم تاوان دارد؟آیا قرار است مدیران تخریب کنند واز سپاه برای کمک استمداد شود؟
۲- قانون گذاری علمی(ونه قومی و توسط نمایندگانغیر متخصص و غیر متعهد) !! و تصویب سند جدید طرح آمایش سرزمین خوزستان وکل کشور و اجرای دقیق و تبعیت از آن تنها راه گریز مملکت و نظام از بحران های خودساخته امروز و فردا است.