شوشان - ملک محمد مکوندی:
گره سیاست خارجی ایران به مراتب کورتر از گره اقتصادی ان است. بیماری های اقتصادی ایران لاعلاج نیستند و اتفاقا سر راست و شناخته شده هستند. مشکل اساسی کشور درحکمرانی سیاسی است ، که به جای هموارساختن مسیربرای توسعه اقتصادی، خود مانع است.
در تمام دنیا این سیاست است که بستر را برای توسعه اقتصادی فراهم می سازد.اما در ایران این اقتصاد است که توسط سیاست و ایدئولوژی به اسارت گرفته شده است.
و قدرت رهایی از انرا ندارد.در سیاست خارجی گره خیلی کور شده است و خطاهای مکرر دراین رابطه کشور را در یک بن بست بدی قرار داده است.
راهبرد کشور در زمینه سیاست خارجی نیازمند تغییرات بنیادی است.تلاش های گستره دولت خاتمی برای ایجاد تغییرات بنیادین درسیاست خارجی و تعامل سازنده در روابط بین المللی و منطقه ای با کشورهای همسایه وخاورمیانه و اسیای مرکزی منجر به روابط گسترده و حسنه با این کشورها شده بود.
انها ایران را ضامن امنیت منطقه می دانستند و بعنوان یک شریک راهبردی و قابل اطمینان درجهت ارتقای امنیت منطقه و افزایش سطح روابط اقتصادی به ان نگاه می کردند.
و از طرفی با ایجاد روابط بین الملل بخصوص با قدرت های بزرگ دنیا و توازان در روابط با کشورهای غربی ازجمله امریکا و اروپا و کشورهای شرقی مثل هند وچین و تا اندازه ای روسیه و هچنین طرح گفتگوی تمدن ها که به صورت یک سند درسازمان ملل ثبت است،چهره ای منطقی، صلح طلب و متعهد به اصول بین الملل از ایران،، در دنیا ترسیم نمود.
بدین خاطر به منظور ایجاد تغییرات بنیادی در سیاست خارجی با شعار توسعه سیاسی و فرهنگی وارد عرصه انتخابات شد، و پس از پیروزی در انتخابات، علی رغم ایجاد هر نه روز یک بحران برای دولت ایشان و سایر تهدیدات متعدد و مختلف داخلی، توانست یکی از شکوفا ترین دوران اقتصادی کشور با بهترین شاخص ها را رقم بزند او می دانست که با اجرای سیاست های خارجی اطمینان برانگیز و بر اساس منافع ملی در روابط منطقه ای و بین الملل می توان اقتصاد را از اسارت سیاست و ایدئولوژی نجات داد.
او با استفاده از اختیارات حداقلی ریاست جمهوری در سیاست خارجی و داشتن راهبرد و برنامه توانست تحول مثبتی در کشور ایجاد نماید
در دولت اصول گرای احمدی نژاد با توجه به مشکل ساختاری کشور در قانون اساسی و تداخل برخی اختیارات رییس جمهور با اختیارات رهبری وعدم وجود اختیارات کافی در نهاد ریاست جمهوری بخصوص در حوزه سیاست خارجی که بعهده رهبراست، و از طرفی نداشتن استراتژی مناسب درسیاست خارجی و از همه مهم تر اعتقادات موعودگرایی وارمانگرایی رییس جمهور و اطرافیان ایشان و عدم استقلال و جسارت شخصی برای استفاده از اختیارات حداقلی همچون دوران خاتمی، گره سیاست خارجی کورتر شد.
و حاصل عملکرد ان کارنامه ای با پشت قباله 7 قطعنامه شورای امنیت بود که بعنوان کاغذ پاره به جامعه تحمیل گردید.
دولت روحانی که برخلاف نظر اصول گرایان و طیف قدرتمند رقیب پس از وقایع سال 88 و ردصلاحیت هاشمی انتخاب شد، راه گشودن گره کوردر سیاست خارجی که اینک با 7 قطعنامه شورای امنیت به کلاف پیچده و خطرناکی تبدیل شده بود را در برجام و مذاکره با جامعه جهانی جستجو می کرد تا بستر مناسب برای توسعه اقتصادی فراهم شود و بار دیگر اقتصاد را از کمند سیاست و ایدئولوژی نجات دهد.
سیاستی که اگر اتخاذ و اجرا نمی شد بنا بر صحبت های فرانسوا اولاند رییس جمهور وقت فرانسه منجر به یک ائتلاف بین المللی و اغاز یک جنگ ویرانگر بر علیه ایران می شد.
او علی رغم مخالفت های سنگین داخلی این سیاست را ادامه داد و با انجام تفاهم نامه برجام، شرایط اقتصادی کشور را بهبود بخشید.
بر اساس شاخص ها از جمله نرخ رشد اقتصادی 7 درصد و تورم تک رقمی در دولت اول خود می رفت که برای همیشه کشور را از گردابی که با دست خود بوجود اورده بودیم نجات دهد،اما موعودگرایان و ارمان گرایان و کاسبان تحریم اجازه تحقق کامل برجام و بهره برداری ملت ایران از مزایای انرا ندادند.
و با کارشکنی های مختلف ازجمله جلوگیری از ورود شرکت های امریکایی به همراه شرکت های سایر اعضای برجام در اقتصاد ایران که خودبه نوعی ضامن اجرای برجام بود،انرا به شکست کشاندند.
و با خروج امریکا از برجام بدترین دوران تاریخ جمهوری اسلامی را از نظر اقتصادی و اجتماعی به مردم ایران انهم به منظور مطامع شخصی و گروهی و بدست گرفتن قدرت در مجلس و ریاست جمهوری تحمیل نمودند.
اینک رییسی و دولت او که با حداقل رای در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی قدرت را بدست گرفته است، دومین دولت وابسته به همان جریان ارمانگرایی است که سیاست خارجی و به تبع ان توسعه اقتصادی مناسب و اصولی دولت های خاتمی و روحانی را به چالش کشانید.
سوال این است ایا از این جریان و دولت برامده از انها می توان انتظار گشودن گره کور در سیاست خارجی و گشایش و توسعه اقتصادی در داخل کشور را داشت یا خیر،؟ اقدامات، انتصابات و تحرکات دولت رییسی حاکی از عدم وجود راهبرد مناسب در مسائل سیاسی، اقتصادی و بین المللی است.
1-رییسی در همان روزهای اول گفتند:برجام سودی برای ما نداشت و سیاست خارجی دولت مردمی از برجام شروع نمی شودو به برجام ختم نمی شودو در پاسخ به سوال خبرنگار روسی از امکان ملاقات او بابایدن به صراحت وخارج ازعرف دیپلماتیک کلمه خیر را بکار برد.
2- اخیرا مخبر معاون اول رییس جمهور اعلام کرد بعید می دانم با نظام سلطه برجام به سرانجامی برسد وتحریم ها برداشته شود، که به نوعی پالس منفی مخالفت دولت رییسی با برجام است.
3-در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، برخلاف عرف دوره های گذشته اعضای جبهه مقاومت در ردیف اول و نماینده اتحادیه اروپا و سایرین در ردیف های بعدی قرار داشتند که حاکی از نوعی پیام در سیاست خارجی دولت رییسی است.
4- رئیسی پس از پایان مراسم تنفیذ و ملاقات با نمایندگان حماس و جهاد اسلامی فلسطین،حزب الله لبنان، حشدالشعبی عراق، نمایندگان انصارالله یمن، و نماینده دولت سوریه و ایراد بیانات شورانگیز و غیر دیپلماتیک در حمایت از جبهه مقاومت،از محور سیاست خارجی خود رونمایی کرد.
5- ترقی از اصول گرایان مطرح و حامی رییسی در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد،مسئولیت برجام به دبیرخانه شورای امنیت ملی واگذار شده است. خواست رهبری و تثبیت شمخانی بعنوان دبیر شورای امنیت ملی حداقل برای یکسال در همین راستا تعریف می شود.
راهبرد دبیرخانه شورای امنیت ملی با توجه به همکاری گسترده ی انها با مجلس درتصویب طرح ضد برجامی اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها نسبت به برجام هم کاملا مشخص است.
7-انتخاب امیر عبداللیهان بعنوان وزیرامورخارجه تنها براساس ایجاد روابط باکشورهای همسایه و منطقه صورت گرفته است،او ازنظر بین المللی چهره برجسته و شناخته شده ای همچون ظریف ولایتی و خرازی نیست.
سخنان و موضع گیری او بیشتر به اعضای جبهه مقاومت شبیه است تا یک وزیر خارجه تمام عیار دیپلمات، حوزه اختیارات او در وزارت خارجه مربوط به کشور های منطقه و جبهه مقاومت است که قطعا متاثر از سیاست های خارجی سپاه قدس است و بیشتر مجری راهبردهای منطقه ای انها در زمینه اقتصادی و نظامی است.
گرچه عوامل فوق حاکی از نوعی سیاست خارجی بدون برجام و تقویت جبهه مقاومت و تلاش در جهت گسترش روابط منطقه ای است، اما اخیرا رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس خبر از گفتگو و مذاکرات برجام داده است.
اصول گرایان لابد کار شکنی ها ومخالفت های ساختارشکنانه خود در جهت مقابله و عدم تحقق اهداف برجام را فراموش کردند. انها ضمن مخالفت شدید با برجام،، دولت روحانی را متهم می کردند مسائل کشور را به برجام گره زده است.
و دائما از اقتصاد مقاومتی و توجه به داخل بدون توسعه صادرات بدلیل تحربم ها سخن می گفتند، اما اینک به خاطرجفایی که در حق مردم روا داشته اند و ملت و مملکت را فدای امیال شخصی و گروهی خود برای کسب قدرت در مجلس و ریاست جمهوری نمودندو بزرگترین خسارت و فشارهای اقتصادی اجتماعی، روانی و کرونایی را به مردم مظلوم ایران تحمیل نمودند سخن از مذاکرات برجام با مدل دیگر می زنند..
علی رغم مغایرت در عمل و گفتار قبلی و فعلی اصول گرایان در مورد برجام،دلسوزان ایران وحامیان واقعی مردم و تمام اصلاح طلبان از ادامه مذاکرات برجام که تنها راه برون رفت ایران از اوضاع وخیم اقتصادی و اجتماعی فعلی و گامی درجهت گشودن گره سیاست خارجی است استقبال می کنند.
توسعه وگسترش روابط با کشورهای منطقه بدون توجه به روابط بین الملل و برجام غیر ممکن است.
چرا که کشورهای منطقه خود را بخشی از نظام بین الملل و تابع قوانین حاکم بران می دانند و در شرایط تحربمی هیچ کشوری حتی دوستان منطقه ای مانند عراق و سوریه ویا غیر منطقه ای مانند چین و روسیه حاضر به خطر انداختن منافع ملی خود به خاطر ایران نخواهند شد. راه گسترش روابط منطقه ای از برجام و روابط بین المللی می گذرد.
سیاست امریکا در دوره بایدن توافق با ایران در برجام هسته ای وبرجام پلاس در موردسیاست های منطقه ای ایران،بحث موشکی، حقوق بشر و تروریسیم است. او در صدد است راههای بینابینی را بر روی ایران ببندد.
سیاست امریکا بر این مبناست که ایران یا به میز مذاکرات هسته ای برجام و برجام پلاس برمی گردد.
و توافق حاصل می شود.یا مجبور می شود به سمت اورانیوم غنی شده با درصد بالا و کسب فن اوری بمب هسته ای برود، که در این حالت سه کشور اروپایی و حتی چین و روسیه با امریکا همگام می شوند و پرونده به شورای امنیت ارجاع می شود و باعث احیا 7قطعنامه ذیل فصل هفتم می گردد.چین و روسیه نیز از ایران هسته ای پرهیز می کنند.
به گزارش همشهری انلاین به نقل از فارس و ایسنا،رابرت مالی نماینده ویژه امریکا در مذاکرات برجام با نشریه پولیتیکو در باره مذاکرات احیای توافق هسته ای ضمن متهم کردن ایران به عدم همکاری، سه گزینه جلوی ایران گذاشت.
1- از سر گیری مذاکرات فعلی با حضور اعضا برجام
2-توافق کاملا جداگانه بین تهران و واشنگتن
3- اعمال برخی تدابیر تنبیهی با همکاری متحدان اروپایی که به انها اشاره ای نکرده است.
درصورت عدم توافق در برجام باید منتظر رکود تورمی و تورم بالای ۲۰۰ درصد و دلار 50 هزار تومانی باشیم.
ضمن عرض تبریک به جناب مخبر نکاتی را بعنوان یک همکار قدیمی عرض می نمایم. حال که بعنوان معاون اول و هماهنگ کننده تیم اقتصادی دولت معرفی شدید، اولا باید توجه نمایید اقتصاد درونزا با نگاه به داخل به تنهایی تجربه ای شکست خورده است. راه نجات اقتصاد کشور، توسعه اقتصادی بر مبنای صادرات است.
اقتصاددرونزای برون نگربا تکیه برقابلیت ها ومزیت های منطقه ای براساس طرح امایش سرزمین راه برون رفت از وضعیت کنونی است.که این موضوع نیز ارتباط مستقیم با برجام و رفع تحریم ها دارد.
ثانیا قرارنیست ایران هزینه مقابله با نظام سلطه را به جای همه کشور های دنیا بپردازد. با گفتگو و تعامل و تدبیر و توازن می توان با نظام سلطه مذاکره کرد و تحریم ها را رفع نمود.
استانه تحمل ملت حد دارد. نگذارید از حد بگذرد که انوقت جمع کردنش مشکل است. ثالثا باید توجه داشت کشورداری غیراز بنگاهداری است و نیاز به مدیریت علمی و استفاده بهینه از زمان ویا به قول جنابعالی مدیریت زمان دارد البته نه از ان نوعی که جنابعالی مطرح فرمودید!!! ستاداجرایی فرمان امام تنها یک بنگاه اقتصادی بود!!!