شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۷۰۹۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۴۰۰ - ۲۲:۱۸
شوشان - محمد شریفی:

اصولا آدمیزاد جماعت  همینکه چهل یا پنجاه سالگی را پشت سر  می گذارند،خواسته یا ناخواسته محکوم به پذیرش و تحمل نوعی کشش و جاذبه نامرئی می شوند که به موجب آن در هر خلوت و تنهایی، سیر انفاس در  دوران کودکی و  خاطرات تلخ و شیرین گذشته های دور در ذهنشان قطار قطار رژه می روند.

 گاهی با تداعی گذشته های دور فلان آدم پا به سن گذاشته  می خندد،نوعی  تبسم ملیح و بسیار خوشایند بر لبانش نقش می بندد. 

گاهی احساس غرور می کند، گاهی آی دریغای می کند،آه  سرد می کشد،بعضی وقت ها بی اختیار قطرات اشک بسوی  گونه هایش سرازیر می شود.

 دیروز در غارتنهایی فرو رفتم، چشمهایم را بستم و به گذشته های دوری رفتم که تاریخ تقویمش پائیز  ۱۳۵۴ خورشیدی را نمایان  می داد، روزگاری که کودکی  سر به هوا بودم، در آن زمان آبادی ما آبادی بسیار آبادی بود، انارستانها و کوچه باغ های سحرانگیزش ، چرخش ده ها آسیاب آبی ، کاروانسرای از رونق افتاده اش، گاراژ شلوغ سید کاظم ، برج و باروهای بلندی که  بوی باروت می دادند، مسجد جامع ، دورنمای ارگ زیبای گنبدی ، صدای خروش رودخانه و چهار جویبار و جدول بزرگ آب و شالیزارهای برنج چمپا، جنگل های انبوه بلوط و آسمان همیشه آبی و نسیم های دل انگیزی که به محض غروب خورشید از سمت کوه به طرف رودخانه وزیدن می گرفتند.

 عصرها درب چلنگری استاد آقا رضا ریخته گر که در میدان ورودی آبادی دو دهانه دکان داشت معرکه بود، آقارضا کشیده و بلند و قامتش مردانه بود، بازوانش سخت،پرزور و قدرتمند، عجبوبه ای تمام عیار و صنعتگری خلاق و بی بدیل که خاک را به هنر کیمیا می کرد، استاد آقا رضا سربه زیر بود و محجوب به حیا و از اهالی فتوت بود و مرام .

به عنوان پیش درآمد عرض نمایم ،آهنگری و صنایع وابسته به این حرفه از قدیم الایام برای بشر از اهمیت زیادی برخوردار بود ، کشف آهن منشاء تحولات عمده ای در تعالی و ترقی و پیشرفت جوامع بشری را رقم زد. 

تا چند سال بعد از پیروزی انقلاب، روستاها خودکفا بودند و بیشتر  وسایل مردم توسط آهنگران زبردست  ساخته می شد آنها آهن را در کوره گداخته و با پتک چنان هنرمندانه بر آن می کوبیدند تا آبدیده و به فولادی سخت و مستحکم تبدیل گردد ،سپس از آن، ابزارهایی مانند: تیشه ، داس ، چکش، قیچی ،تبر ، کارد ، سیخ، خنجر، جوالدوز، میخ طویله، چفت ، لولا، میخ ، نعل و .... می ساختند.

اصولا آهنگران قدیم در ساخت ابزارآلات از فوت و فن هایی از جنس عشق و اخلاص و  رمز و رازهایی از جنس هنر و خلاقیت استفاده می کردند.

 و همین راز و رمزها بود که  دوام و زیبایی کالای ساخته شده را صد چندان می کرد.

خداوند نیامرزد و نبخشاید همه آنهایی که کالاهای بنجل ساخت چین را وارد این مملکت کردند و کوره آهنگران را خاموش و از رونق انداختند.

می خواهم شما را با خودم به حال و هوایی روزگار نه چندان دور ببرم که  صدای کوبیدن چکش استاد آقا رضا بشارت جاری بودن زندگی را می داد، ابزار کار این هنرمند خلاق شش عدد پُتک سبک و سنگین،دو عدد سَندان، چهار عدد چکش، ده تا دوازده عدد قلم، چند عدد گیره و تغاری از جنس  سفال که همیشه  پر از آب بود و آهن گداخته و چکش خورده را در آن فرو می برد تا آبدیده و خنک بشود و  کوره ای گلی که در ساخت آن هنرنمایی عجیبی بخرج داده بود، یک عدد دَم که دسته ان توسط شاگرد چرخانده می شد و لوله ی  آن  به کوره متصل بود تا جریان  هوادهی به زغال سنگ حرارت کوره را بالا ببرد.

آقا رضا ریخته گر از هنرمندان و چلنگران سنتی ابوالعباس تمام  ابزار آلات کشاورزی و دامداری را در همان  کوره ی  زغالی قدیمی در ذهنش طراحی، اندازه گیری و محاسبه می کرد و با دستان توانمندش طوری نقش آفرینی می کرد که فتبارک الله و احسن الخالقین بی اختیار از زبان جاری می شد. 

آن مرد رفت و سر بر بالین خاک نهاد ، کوره اش خاموش شد، صدای پتکش سالهاست که از نوا افتاده است.دلم خیلی هوایش را کرد . خدایش بیامرزد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار