شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۸۰۴۹
تاریخ انتشار: ۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۹
شوشان - علی عبدالخانی:

بدلیل ظرافتهای معنایی کم نیستند کسانی که قادر به تفکیک میان اصطلاحاتی همچون تحصیلکرده با روشنفکرِ (بافرهنگ) نیستند و این دو را شبیه به همدیگر تعریف و توصیف می کنند، این در حالی است که تفاوت معنایی این دو اصطلاح بسیار عمیق و فاحش است.

یکی از عوامل اصلی در ساخت این سوء فهم ها، ربط دادن مدارک تحصیلی و درجه سواد با مفهومی به نام فرهنگ و روشنفکری است.

▫️روسو بر این باور است که: دانش و تحصیلات و حتی هنر بخودی خود تکامل دهنده اخلاق و افزاینده ی انسانیت نیستند !.

از این منظر روشنفکر لزوماً باید خودآگاهی داشته باشد و روح زمان و نیاز جامعه را حس کند و جامعه اش را بطور نسبی بشناسد و درک مناسبی از آن داشته باشد، حال آنکه ملاک نهایی در تحصیل کردگی کسب دانش و مدارک مرتبط می باشد.

به بیانی دیگر روشنفکر صرفنظر از مدارک تحصیلی و سوابق شغلی و حرفه ای، دارای توانایی حس کردنِ رنجهای مردم بوده و با خودآگاهی کافی می تواند واقعیتهای عینی جامعه را با تمام وجود درک کند و در بضاعت و توان خود موثر واقع شود.

بر این اساس یک پزشک، روزنامه نگار، مهندس، معمار، وکیل، هنرپیشه و امثال اینها تحصیلکرده هستند اما لزوماً روشنفکرِ (با فرهنگ) در معنای پیش گفته نیستند، مگر آنکه با رفتار عملی خود چنین امری را نشان دهند.

▫️آنان که از وضعیت جامعه شان خبر دارند و مسائل آن را درک می کنند و از قدرت تحلیل و استدلال آن وضعیت بهره می برند، چنین اشخاصی در مقام تطبیق " اشخاصی روشنفکرِ بافرهنگ " تلقی می شوند.

اساساً به شهادت روسو در این خصوص نیاز نیست و همه ما در تطبیق های روزانه خود براحتی می بینیم که تحصیلات و فعالیتهای تخصصی و حرفه ای بخودی خود منجر به حصول فرهنگ و روشنفکری و ارتقای شاخصهای معنوی و انسانی نمی شوند.

مثلاً یک پزشک فوق تخصص با همه ی دانشی که دارد تا زمانیکه صفاتِ پیش گفته را نداشته باشد نمی توان آنرا روشنفکر یا یک عنصر فرهنگی بشمار آورد.

از همین دیدگاه آن پزشک یا معلم یا معمار یا مهندس یا وکیل یا... اگر دانش و مدرک و عنوان خود را صرفاً جهت بهره مندی و ارتزاق مادی بخدمت بگیرد و نه تنها درک مناسبی از مشکلات مردم نداشته باشد بلکه بی رحمانه نیاز جامعه به خدمات خود را به سود منافع فرا انسانیش بکار گیرد، در چنین حالتی (که نمونه های آن زیاد است)، این قبیل اشخاص نه تنها لیاقت عنوان روشنفکری را ندارند بلکه با صراحت و تاکید بسیار می توان آنها را عناصر ضدفرهنگ و جزیی لاینفک از نابهنجاران اجتماعی قلمداد نمود و حسابشان را از قشر شریف متخصصان مسئولیت پذیر جدا کرد.

▫️رأفت و مهربانی، وجدان و درستکاری، ادب و نزاکت، احساس مسئولیت و تعهدپذیری و امثال اینها از ابتدایی ترین صفاتِ رفتاری یک بافرهنگ روشنفکر است.

همچنین لازمه ی برخورداری از این صفت، نمایش منظم و مستمر انسانیت است لذا تحصیلکردگان محض یا صاحبان عناوین حرفه ای که به قصد ریا یا رسیدن به موقعیتی معین یا جبران کمبودهای شخصیتی خود برای مدتی دست به اعمال انسانی می زنند و در چهره ی یک دوستدار طبقه ضعیف جامعه ظاهر می شوند، اینان نیز جزو روشنفکرانِ بافرهنگ نیستند زیرا درک نیازها و رنجهای جامعه و حس کردن آلام مردم، محدود به یک مقطع از زمان نیست و تداوم و استمرار این قبیل رفتارها شرط انتسابِ اشخاص به دنیای فرهنگ و روشنفکری است.

همانطور که بیان گردید، تحصیلِ عالیترین مدارج علمی به تنهایی انسان خوب نمی سازد و لازمه ی انسانِ خوب بودن وجود شرایط و اوصاف معنوی دیگر است و بی دلیل نیست که این قضیه از بُعد منطقی بدین صورت مطرح می شود که: هر روشنفکر می تواند تحصیل کرده باشد اما هر انسان تحصیل کرده لزوماً روشنفکر و عنصری بافرهنگ نیست !.

هدف از نگارش این یاداشت اصلاح نوع نگرش به تحصیل کردگان و منع خلطِ مطلقِ آنان با روشنفکرانِ بافرهنگ است.

روشنفکران قشرِ پیشتاز هستند که ضمن احساس مسئولیت و تعهد نسبت به جامعه و درک دغدغه‌های مختلف آن، تلاش می کنند باری از دوش مردم کم کنند و در مقام عمل کمک حال آنها باشند.

این مطلب را با یک سئوال به پایان می بریم و آن اینکه: آیا یک پزشک یا هر تحصیلکرده ی دیگر که با تحصیلات به عالیترین رتبه علمی و شغلی رسیده و مطب یا دفتری باز کرده و همه ی هم و غم آن سوء استفاده از شرایط موجود و دوشیدن بی رحمانه ی مردم است و... آیا این تیپ از متخصصان اعم از آنکه پزشک، معمار، وکیل، روزنامه نگار یا هر مصداق دیگری باشند، آیا بویی از فرهنگ و انسانیت برده و می برند؟ پاسخ به این سئوال متوجه خوانندگان این یاداشت است.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار