شوشان - محمدرضا چمن نژادیان - فعال مدنی :
جناب آقای هاشمی ره در نظامی سراپا نو با رهبرانی که تاکنون کمترین مدیریت را عملاً در اداره کشور نداشتند. و بی تجربه در قانون گذاری، اجرا و نظارت بودند. همواره از صدر حاکمیت تا حذف تدریجی و ردصلاحیت بی وقفه در ارکان جمهوری اسلامی ایران علی رغم میل باطنی بدخواهان حضور فعالانه ای داشتند. و همواره مانند عضوی حیاتی و بلافصل پیکره ی نظام و رهبری خود را می دانستند. و تا آخر پایبند و عملگرا بودند.
سکانداری در نظامی جدید که با چشمان در انتظار برای دیدن عملکردها در داخل و خارج بودند. آنهم در کشوری راهبردی بین المللی و منطقه ای با منابع سرشار که نگاه طمع ورزانه مسبوق به سابقه در حد تقسیم، جنگ و کودتا بود...در عین حال با این بی تجربگی داعیه صدور انقلاب و مقابله با دو قدرت اصلی و منطقه ای را داشت.
جناب هاشمی ره می خواست نقش راننده ای را داشته باشد، که کنار دستش صاحب ماشین قدرتمند با دیدن کوچکترین لغزش نشسته بود. رهبری که توده ها برای او در حد پروانه و شمع فداکارانه و جان بر کف بودند. و هاشمی ره یک لکوموتیو ران با واگنهای سنگین بر ریل ناهموار و زنگ زده بود. با چنین اوضاع و صاحب منصبی در راس او هم باید فرمان را کنترل می کرد و هم دست اندازه ها و پیچ و خم ها را می دید. و هم گوش تیز، هوش خلاقانه و چشمان بینا برای اطاعت آگاهانه، تصمیمات عاقلانه و دیدن حال و آینده می داشت.
به نوعی او هم ترافیک را باید کنترل می کرد و هم سرعت خود را برای رسیدن به مقصد بدون خطر واژگونی خودرو خود، رقابت با رقیبان داخلی و ریزش طوفانهای طبیعی و مصنوعی تنظیم می نمود.
در عین حال منویات مدنی و نقشه ی راه خود را با نرمی و اقدام حساب شده، بصورت نرم و سخت از طریق مدیریت، خدمت و ایده پردازی پیش می برد.
او ضمن اینکه یک عالم دینی با گرایش نسبتاً سنتی و شناخت سنت اندیشان بود.
اما دنیای حکمرانی به شیوه های مدرن و ابزارهای مدنی پسا توسعه ی نسبی زیر ساختها و بعد از جنگ تحمیلی را در دستور کار قرار داده بود،
او با براساس تجارب تاریخی تلخ و شیرین نهضتها در ایران و در تاریخ معاصر در کنار امام راحل دنبال استقرار مردمسالاری دینی با رویکرد و سازوکارهای نوع جدید حکمرانی با صبغه ی دینی بود. و کنترل شده برای جلوگیری از انحرافان و سقوط توسط نگاه افراطی و تفریطی می راند گر چه خود بی نقش و تقصیر در راستای همان دلهره های تاریخی و بی تجربگی نبود.
ولی احتیاط عقلانی را در جهت حفظ خود و برای مصونیت از اتهامات تندروهای مذهبی، سوء استفاده ی تند روهای گروههای سیاسی همسو با دشمن در جنگ و خارجی از دست نمی داد، با آگاهی از ظرفیتهای درونی و استحکامات لازم را محافظه کارانه برای جلوگیری از هم پاشیدگی نظام نوپا مطمح نظر داشت.
بااختلافات نگرشی و نظری که یاران انقلابی خود داشت . لیکن رویکردهایی به نهادهای مدنی و تکنوکراتها برای مدیریت و اداره علمی کشور را همواره در دستور کار داشت.
اما در برهه ای عنان کار را بر اساس همان کم تجربگی، فقر مدیر، تلاشهای خشن و تضعیف کننده ی گروههای مختلف رقیب برای جمع آوری یار در بلند مدت داشت. که متاسفانه خارج از قانون با کنترل حریصانه ی سایر قواء جایگاههای پر قدرت و امکانات را در اختیار نهادهای امنیتی و نومانکلاتور نور چشمی خود و نظام قرار داد
که مایه فساد و رانت با فربهی نامتعارف و غیر طبیعی بصورت منگولیسمهای نانرمال در قدرت و ثروت گردیدند. و در نهایت علیه خودش بکار گرفته و عمل گردید. و شد اولادکم عدوکم.
والا هاشمی ره با تمام خدمات بی بدیل فردی و حتی خانوادگی در دوران مبارزات ضد طاغوت، پیروزز انقلاب ، دفاع مقدس، مدیریتهای کلان در تمامی قواء و سازندگی بی نقص و عیب نمی توانست باشد و نبود. اما بلند نظری او با این حجم مسُولیت، رقابت و خدمات را هم نباید نادیده گرفت. بغض مستمر امروزی حتی پس از مرگش بیانگر پولادین همت و سنگلاخی راهی بود که یا تا حدودی خردمندانه طی کرده و یا در صدد پیمودند بود. چنانچه شاید در اواخر در صدد جبران و اصلاح برخی غفلتها و محافظه کاریهای غیر معمول در امور و کارکرده های خودش بر آمد و بود.
لیکن هر چند پیشرفتهای داشت اما خیلی ها باور نداشتند. و خیلی ها هم سخت مخالفت داشتند. و تا حدی هم دیر شده بود.که دیگر خود کرده را تدبیر تا حذف تدریجی و چنگ به چهره ی خودش نبود.
چنانچه در سال ۸۴ و در مرحله دوم که حکم ستاد وی از تهران با پیش بینی شرایطی پیش رو و کنار کشیدن وی را دادند. و بعداً ممانعت از انصراف مرحوم هاشمی ره شد و منجر به پیروزی احمدی نژاد و شرایط حاکم شده گردید. به فرزندش آقای محسن هاشمی در کنار بیستون کرمانشاه گفتم به آقایون و جناب هاشمی بگو برخی دنبال این هستند که زیر لحاف مردم را ...هم جستجو کنند. و آقای هاشمی اگر نجنبد دیر خواهد شد و نگذارید خدای ناکرده مشکل از چاله به چاه پیش آید و ... وقس علی هذا