شوشان - جواد الهایی سحر :
جانمایی نابخردانه واستقرار صنایع آب بر در دل کویر مرکزی که در دولت های گذشته انجام شد روند های رانتی، ضد توسعهای و طبیعت ستیزانه را در پیش گرفت که نتیجه آن سیاستهای غلط توسعه بدون توجه به توانمندیهای بومشناختی هر استان است که آرام آرام هموطنان استانهای همجوار در یک حوضه آبخیز را دچار کدورت میکند و آنچه در این میان از دست میرود و بیش از پیش خراشیده میشود، روح وحدت و تابآوری مردم و سرزمین ایران است.
زمانی که هاشمی رفسنجانی رییسجمهور ایران بود، برخلاف آمایش سرزمین طرحهاي ،هفتباغ علوی، سد هلیلرود، توسعه بیسابقه کشتزارهای پسته در رفسنجان و در نهایت تغییر نظام آبشناختی استان که منجر به نابودی جازموریان شد، را انجام داد.اینک کرمانیها سخت منتظر ورود آب از سرشاخههای کارون در سمیرم برای تعادلبخشی به آبخوانهای خالی خود هستند!
سپس نوبت به سیدمحمد_خاتمی رسید تا طرح انتقال آب به یزد - استان زادگاهش - را اجرایی کند و بیشترین تعداد صنایع آببر چون سفال، کاشی، آجر، لاستیک و گندولهسازی در یزد استقرار یابد. نتیجه اینکه مردمی که روزی به سختکوشترین مردم ایران مشهور بودند و رمز موفقیتشان قناعت و اتکا به خود بود، حالا از منظر پدافند غیرعامل به طرز رقتباری وابسته شدهاند به لوله آبی که تاکنون ۲۵بار در معرض حمله و تخریب کشاورزان خشمگین در اصفهان قرار گرفته است!
رییس جمهوری که به آمایش سرزمینش اعتقاد نداشته باشد مدیریت اندوختهگاههای زیستکره و خدمات مبتنی بر آمایش سرزمینی در اولویت برنامه هایش نباشد. به بهای آبادی موقت یک منطقه در بالادست، معیشت مردم در پاییندست را مختل کرده و نظام آبشناختی منطقه را بیش از پیش برهم می زند
جالب است که استانهایی که همواره از بیشترین توجه و وابستگی دولتمردان ذینفوذ برخوردار بودند، اینک در شمار بدهکارترین استانها از منظر توان بومشناختی بوده و در مرز ورشکستگی اکولوژیکی قرار دارند
راستی چرا باید ما اصول کشورداری و آمایش سرزمین را کنار بگذاریم و منافع ملی را در پای منافع استانی ذبح کنیم.!؟