اما درخت بلوط در ارتفاع ۴۵۰ تا۵۰۰ متربالاتر از سطح دریا سبز می شود که اگر کاشته شود کمی دیررس هست، پس باید کوه ها قرق شوند تا بلوط ها دوباره سرسبز شوند
شوشان - بیت اله بابادی :
بلوطهای زاگرس حال روز خوشی ندارند.
در زمان جنگ تحمیلی همانند درختان نخل یا جانباز شدند یا شهید، زمانی که هواپیماهای عراقی تاسیسات نفتی و اقتصادی را در دامنه زاگرس بمباران می کردند، قلب درختان بلوط در جاهایی مانند کوه بادرنگان باغملک و تنگ کرد قلعه تل، رباط و مال آقا، مونگشت، کوه سفید و کی نو در اندیکا درد می گرفت و به خاطر این شوک ناگهانی اشک شان در می امد، و قطع آن درختان و آتش زدن آنها شوک بعدی بود. اکنون دود کارخانه سیمان گلگیر مسجدسلیمان، حال و روزی برای بلوط ها و کَلِه خُنگ های کوه آسماری همجوار آن باقی نگذاشته، و اشک درختان کوهی حتی کُنارها را درآورد و یک خیزش بزرگ درختکاری کوهستانی باید انجام گیرد تا همه جنگل های زاگرس به زیست طبیعی خود بازگردند.
همه می دانند کوه های زاگرس بخصوص در حوزه باغملک تا ارتفاعات مالمیر و لالی و اندیکا و اگر کمی داخل کوه ها برویم،رویشگاه درختان مِهْلَب، بلوط، بَنِه یاپسته وحشی و کَلَه خُنگ است.
درگذشته های نه چندان دور، مردم بعضی از استان های زاگرس، مِهلَب را به خاطر بوی خوشش، به شکل تسبیح بلندی درمی آوردند و زنان آن را همچون آویزی زینتی به گردن می آویختند.
اما درخت بلوط در ارتفاع ۴۵۰ تا۵۰۰ متربالاتر از سطح دریا سبز می شود که اگر کاشته شود کمی دیررس هست، پس باید کوه ها قرق شوند تا بلوط ها دوباره سرسبز شوند، مردم از دانه های بلوط نانی بنام کَلْگ درست میکردند که با روغن حیوانی یا کره یا ماست مزه خاص خود را داشت و از پوست هسته آن یعنی جَفْت در بیماری گوارشی،و تقویت پوست مشک آبی و مشک دوغ و دَلْوِسه پایه آبی استفاده می کردند.
دانه ها ی بَنِه را که سوغات رامهرمز است با آب و نمک می پختند.
از دانه های کله خنگ، بیشتر در منطقه باغملک و شهرستان های همجوار استفاده می شود.
برای عید نوروز، دانه آن را درگِمَکْ (شلتوک خیس کوبیده) وپِسْ (برنج برشته و خرد شده) گَندُم برشته (گندم خیس شده با آب و شیرگاو) می ریختند و پذیرایی می کردند.
زینت بخش آن نان تیری قندی آغشته به ادویه (دُورِی گَرم) بود.
از پوست درخت بنه می توان سالم ترین روغن را تهیه و در آشپزی از آن استفاده کرد و در صورت کاشت درخت بَنْه،کشور ایران را می توان به یکی از بزرگ ترین فروشنده گان روغن آن تبدیل کرد که ارزش صادراتی بالایی دارد.
از شیره درخت بَنْه آدامسی گران قیمت گرفته می شود که به آن بِرِیزِه (سقز) می گویند و در گذشته اورتوپدهای محلی، از آن برای تَرَک ها و شکستگی استخوان ها استفاده می کردند.
باید همه بدانند که جنگل های زاگرس، ستون های کوهستان ها در رویش و جلو گیری از سیلابند.
بعلت قطع بی رویه جنگل ها، باران که ببارد، سیلاب های وحشتناک بوجود می اید ،که رهاوردش، شستن خاک های کوهستان و فرسایش آن است، بدون اینکه ذره آب جذب زمین شود.
بلوط های زاگرس در مسیر آسیب های جدی قرار دارند،آتش سوزی هر ساله،تجارت گسترده ذغال در محدوده شهرستان های نزدیک به جنگل، ساخت جاده، کم شدن یاران دیرینه بلوط یعنی سنجاب های بذرافشان، بیماری های ناشناخته، قطع هر ساله بلوط ها از سوی خانواده های همسایه آن، به زیرکشت بردن غیرقانونی زمین های میزبان جنگل، حفر چاه های عمیق قانونی و غیرقانونی در زمین های دامنه کوه های زاگرس و تشنه شدن بلوط ها، از بین بردن آب خوان ها و خشکسالی های سیاه ادامه دار و کاهش ممتد بارندگی از بخته ای بد جنگل های زاگرس هست.
در این سال ها، قطع بی رویه درختان بلوط و ساخت وساز باکاربری های مجوزدار اداری،برای ساخت ادارات و منازل مسکونی که در یاسوج و لردگان و سایر جاها شاهد آن هستیم، نشانگر این است که کسی باید و حتما بیاید و اشک های بلوط ها را پاک کند.
از طرفی کم شدن سنجاب ها این یار دیرینه بلوط های سوگینه بعدی است، زیرا یا از تشنگی می میرند یا آنها را می کُشَند یادستگیر می کنند.
از طرفی بیماری بلوط سوزی، مانند سفیدک یا پروانه برگ خوار که برگ های درختان بلوط را آزرده می کند مصیبت بعدی است گر چه سفیدک به پای انسان نمی رسد که با اره و تبر در مناطق کوهستانی بجان بلوط ها می افتند.
اگر دولت مشکل بیکاری را در استان های زاگرس نشین حل نکند برخی برای لقمه ای نان ،بی رحمی تبر، و اره را به بی نهایت میرسانند. بلوط دیررس است از ای نرو باید منابع طبیعی کشور، مناطق را قرق و کنترل کند تا جبران گذشته شود و شاهد پویش و رویش باشیم.
بخصوص که بلوط در منطقه بختیاری اهمیتی زیادی دار و مادران نام فرزند ذکور خود را بلوطی میگذاشتند.
روزی روزگاری بازوی مسلح جنگل ، سربازان گارد جنگل بودند،اما برچیده شدند.
زمانی دامداران، در جنگل هم به چرای دام می پرداختند و هم به گونه ای نگهبان آن،اما آنان هم از جنگل رفتند ، اینک جنگل های زاگرس، تنها،به یاری مردم و مسئولان چشم دوخته اند. اگر از روستائیان پیرامون جنگل ها استخدام کنند از ویرانی جنگل جلوگیری خواهد شد و دیگر کسی جرئت آتش روشن کردن در جنگل را نخواهد داشت.
اینک باید همه یاری کنند تا جنگل های زاگرس از بین نرود چون جانوران و پرندگان ذی قیمت از بین می روند، دیگر صدای چهچه کبک در ارتفاعات باغملک بگوش نمی رسد، دیگر صدای کوکوی فاخته بگوش نمی رسد، دیگر آوای جغد و روباه و زوزه شغال ها درشب به گوش نمی رسد، گوئی همه و برای همیشه طبیعت و سرزمین نیاکانی خود را ترک کردند.
سازمان جنگلها و مراتع می تواند با فراخوان مردم و دانش آموزان و صدا و سیما و بکارگیری نیروهای محلی در بلندی های گرمسیری زاگرس و سینه کش کوه های (غرب و جنوب غرب) به کاشت بادام کوهی و زیتون و کُنار رَمَلِیک اقدام کند، پس باید پذیرفت،جنگل های زاگرس سرمایه های ناشناخته و گنج های پنهانی هستند که نقش بسزایی در تصفیه هوا و تولید اکسیژن دارند.