شوشان - غفور کریمی :
امپراطوری روسیه در نیمه اول قرن نوزدهم توانسته بود در مرزهای جنوبی خود دو دولت ایران قارجاری و عثمانی را شکست دهد استفاده از خلاء قدرت ناشی از شکست عثمانی، منجر به اتخاذ سیاست اسکان ارامنه مهاجر از ایران، آناتولی، لبنان، آسیای صغیر و قفقاز جنوبی شد این تدبیر در راستای راهبرد استقرار ثبات مورد نظر تزارها، صورت گرفت. این امر در سال های پایانی حکومت روسیه تزاری، به خصوص در سال 1915و پس از مهاجرت هزاران ارمنی به صورت یک واقعیت عینی درآمد و ماحصل آن بصورت درگیری بین آنها و آذربایجانی ها به تدریج نمودار شد.
با فروپاشی شوروی تنازعات بین این دولت های نو بنیاد به اوج خود رسید و اینک به منظور اجرای طرح های قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای نمود بیشتری یافته و پیچیدگی های فراوانی را در حوزه منطقه قفقاز ایجاد نموده است. ماهیت رقابتی، ستیزگونه و پرتحول سیاست هزاره سوم در کل گیتی و همچنین در دول حاشیه دریای خزر و قفقاز به گونه ای است که همه بازیگران اصلی منطقه سعی دارند نظم جدیدی را براساس منافع خود ایجاد و امنیت ملی خود را تقویت نمایند. ایران نیز در نقش یکی از دولت های مهم منطقه و دارای نگرانی های مشروع امنیتی، از این امر مستثنی نیست. تنش و درگیری در منطقه قره باغ فی مابین ارمنستان و جمهوری آذربایجان از جهات گوناگونی حائز اهمیت است. ایران با هر دو کشور دارای مرز مشترک می باشد و همین امر ماهیت موضوع برای تهران را متفاوت تر از سایر کشورها میکند. از سوی دیگر، ارمنی ها و آذری زبان ها، بخشی از رنگین کمان اقوام و جامعه بزرگ ایران را تشکیل می دهند و طبیعی است که نسبت به تنازع ایجاد شده، حساسیت های خاص خود را داشته باشند ساده اندیشی است که بحران قره باغ میان ارمنستان و آذربایجان را یک نزاع دو بازیگر معمولی و کوچک منطقه ای برای تصرف یا آزادسازی بخشی از سرزمین یکدیگر قلمداد کنیم.
بحران جاری قره باغ و تحولات آن تاکنون، نشان از یک سیاستگذاری ژرف تر و گسترده تر برای کل قفقاز و حتی آسیای جنوب غربی دارد. سیاستگذاری عمیقی که نتایج و پیامدهای اجرا و تثبیت آن میتواند برای برخی بازیگران منطقه ای مانند ایران بسیار ویرانگر و دردناک باشد. با صحه گذاشتن به این مطلب که منافع ملی ایران در منطقه حفظ نشده بلکه به شدت به خطر افتاده است ، می توان افزود با حضور تروریست ها، نئو عثمانی ها و نیز اسرائیل در منطقه، آینده امنیت ملی ایران با مخاطرات عظیم مواجه خواهد شد به بیان دیگر خطر مشاهده شده به مثابه کوه یخی است که تنها بخشی از آن در اقیانوس آشوب های فرارو، قابل روئت است. اگر خوش بینانه به مسئله قفقاز و عملکرد مسئولین سیاست خارجی و امنیت ملی ایران نگاه کنیم شاهد ایجاد تشویش و اضطراب استراتژیک در متولیان امر هستیم که با تدبیر وصبر استراتژیک قابل مدیریت است اما با نگاه بدبینانه باید گفت ما ظاهراً به کمای استراتژیک فرو رفته ایم به نظر می رسد راه کاری برای برون رفت از اشغال نوار شمالی ایران توسط آذربایجان نیست ما در این منطقه کاملاً تنها مانده ایم ، بالای سرمان و در شمالِ نزدیک و در کوتاه مدت اتفاقاتی در حال روی دادن است که در دراز مدت خسارات جبران ناپذیر و غیر قابل برگشتی به منافع ایران تحمیل خواهد نمود. پس از درگیری های اخیر و در شکل گیری توافقنامه ای که بین آذربایجان و ارمنستان صورت گرفت، ایران از ایفای نقش ذاتی خود کنار گذاشته شد و هیچگونه نقشی ایفا نکرد اما ترکیه و روسیه دوّلی بودند که پای ثابت جلسات منتج به توافق بودند، در نهایت منافع ملی ایران دیده نشد، هیچ منفعتی هم از توافق نامه حاصله به ایران نرسید و بهره اصلی را ترکیه و روسیه بردند. ترکیه که به صورت رسمی و علنی یکی از طرف های درگیر بود به عنوان پای اصلی مذاکرات حضور می بافت لکن ایران با داشتن بیش از 800 کیلومتر مرز زمینی با منطقه قفقاز با کاهلی در سیاست خارجی و همچنین چندگانگی رفتار روس ها، قافیه را باخت.
ما ناگزیریم نگاه، منابع و نیروهای نظامی خود را با واقعیت جدید در مرزهای شمال غربی خود با آذربایجان به روز نمائیم. انجام مانور نظامی در مرزها و واکنش های دیپلماتیک و اظهارات امرای ارتش و سپاه موثر بود چون منجر به انجام واکنش متقابل و پاسخ های رسانه ای در آن سوی مرزهای شمالی شد، اما هر چه بود ناکافی بود ، بخشی از مرزهای آذربایجان و ایران که از سال 1994 تحت اشغال ارامنه بوده است، اکنون دوباره تحت کنترل جمهوری آذربایجان قرار گرفته است و فصل جدیدی از وضعیت امنیتی بین دو کشور به وجود آمده که در آینده برای ایران تبعات امنیتی غیر قابل پیش بینی را به وجود آورده و خواهد آورد، مانند استقرار ایستگاه شنود، انجام تحرکات نظامی و یا اسکان مهاجرین سنی در روستاهای همجوار ایران...
اگر ترکیه از راه نخجوان به جمهوری آذربایجان رسوخ یابد اساساً شمال ارس به دروازه ترکیه(دروازه تورانیسم عثمانی) برای ورود به حوزه دریای خزر مبدل خواهد شد و ترکیه در غیاب روسیه درگیر در جنگ اوکراین، به بازیگر فعال در حوزه کشورهای دریای خزر تبدیل خواهد شد. این یک فاجعه ناگوار استراتژیک و ژئوپلتیک برای ایران خواهد بود که در صورت وقوع آن، ایران در حوزه مناسبات دریای خزر باید با بازیگر تازه واردی که قابلیت هایی بسیار در جلب همکاری کشورهای ترک زبان از جمله ترکمنستان و قزاقستان دارد، روبرو شود. ترکیه برای رسیدن به خزر و احیای راه ابریشم انرژی در حال تلاش بوده و خواهد بود .
در تحولات قره باغ به خصوص تشدید و ادامه جنگ میان دو کشور آذربایجان و ارمنستان دولت ترکیه به ایفای نقش اصلی پرداخته است. دولت ترکیه علاوه بر تقویت نظامی و تسلیحاتی گسترده آذربایجان، ذهن و احساسات شهروندان ترک زبان سایر کشورها را در چارچوب یک گفتمان دینی و قومی درگیر نموده است این امر بر شدت و زمان جنگ قره باغ افزوده و منجر به حمایت افکار عمومی از این جنگ شده است.
بخش اصلی منازعات منطقه بر اهداف و نیات قدرت طلبانه و کشورگشایی رجب طیب اردوغان استوار است که برای دستیابی به اهداف و نیات خویش برای کسب جایگاه قدرت مطلق آسیای جنوب غربی و شمال آفریقا، این بار قفقاز و مسائل قره باغ را در دستورکار سیاستگذاری خود قرار داده است. پی آمدهای چنین طرحی، آثار زیان باری بر روی مبادلات تجاری با کشورهای حوزه قفقاز و اروپا و همچنین منطقه آزاد تجاری و کل مناطق جنوبی رود ارس خواهد داشت. اقتصاد مردم این مناطق وابسته به محور شمال ارس خواهد شد و بیش از گذشته ایران را دور خواهند زد. دهلیز زنگزور منطقه آزاد تجاری ارس را که قرار بود سکوی پرش اقتصادی منطقه با اوراسیا شود، تبدیل به منطقه ای متروک و با اقتصاد معکوس و غیرقابل تجاری خواهد کرد. به سخنی دیگر جنگ ژئوپلتیکی با ایران در حال شکل گیری است اگر ایران تا قبل از اجرایی شدن اشغال زنگزور، به بازی وارد نشود، به غیر از بازنده بزرگ بودن، قطعاً در آینده نزدیک با تهدیدات امنیتی نوین و سخت تر از گذشته مواجه خواهد شد.
در مسئله سوریه، مرز های ما درگیر نزاع واقعی نبود اما در تنازع جمهوری آذربایجان و ارمنستان صدها کیلومتر از مرزهای زمینی و هوایی ما مستعد درگیری است همچنین به نوزاد تازه متولد شده این جریان نیز باید توجه کرد، که اینک به کودکی شرور تبدیل شده است؛ کارخانه ساخت پهباد در آذربایجان که توسط اسرائیل و با اهداف مشخص ، راه اندازی شده است مبین این مطلب می باشد.
دیپلماسی دفاعی ایران اکنون نیازمند دمیدن یک حیات تازه است. ایران به عنوان کشوری که قابلیت های نظامی و امنیتی توانمندی دارد میتواند با تغییراتی، محیط ضدامنیتی شمالِ نزدیک خود را به معادله معکوس تبدیل کند بنابراین چاره کار در آن است که دکترین جدید نظامی متناسب با شرایط جدید طراحی و به مرحله اجرا در آید.
ترکیه قصد دارد با ایجاد کریدور زنگزور، گاز و نفت ترکمنستان و دریای خزر را با همکاری کمپانی های چند ملیتی به جیهان و سپس به اروپا و جهان صادر نماید در صورت محقق شدن این امر یک کریدور کم عرض نقش کانال ارتباطی را ایفا نموده و جدایی میان آذربایجان با نخجوان را از بین می برد. کریدورهای ارتباطی آذربایجان به نخجوان از خاک ایران را که پیشتر مورد استفاده قرار میگرفت، به حاشیه خواهد برد و اساساً باعث کاهش وابستگی ترانزیتی آذربایجان به ایران خواهد شد.
سیاه چاله های گوناگونی پیرامون مرزهای ایران در حال شکل گیری است ، که می توان با تمرکز و تشدید تقویت مواضع آن را پوشش داد، یکی از این حفره های ژئوپلتیک که دشمنان در حال حفر آن هستند، با اسم رمز بحران قره باغ در حال اجراست. تفسیر اسم رمز قره باغ، ایجاد گسل های عمیق و فعال است که با وقوع پیش لرزه هایی قابلیت مبدل شدن به لرزه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و قومی را در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای دارند، این فرمول شکل جهش یافته طرح های مذموم ضد ایرانی است که بدخواهان از سال ها پیش خواب آن را دیده اند.