شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۰۹۹۴۱
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۴
برای درخشش نمایش خوزستان در جشنواره فجر
کاش مسئولان بدانند گرفتن عکس یادگاری با هنرمندان پرافتخار، مجال تبلیغاتی بهتری نسبت به ایستادن پشت روبان و کلنگ برایشان فراهم می‌کند!
شوشان ـ حسین دلیر :

برگزیدگان چهل و یکمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر مشخص شدند. شماری از هنرمندان خوزستان در این دوره شگفتی آفریدند تا دیگربار؛ «هنر» اسباب سربلندی استان شود. به‌جز مردم بردبار، از میان موهبت‌هایی که بخت خوزستان شده؛ داشتن هنرمندان پراستعداد همواره گرانمایه‌ترین گزاره تفاخرمان در کشور بوده و هست.

به تعبیر آموزگاران توسعه، «نفت» اگر به‌جای «نعمت» برایمان «نکبت» به بار آورد و یا از شمار مسئول و مدیر پرمدعا، به شماره انگشتان دست؛ دلسوز هنر و هنرمند یافت نشد؛ باید قدردان داشته‌های هنری‌مان باشیم.

از شمار افتخارآفرینان این دوره جشنواره فجر، «بهنام کاوه» و «عبدالرضا نصاری» دو هنرمند شاخص آبادان با کسب رتبه اول و دوم بازیگری مرد در نمایش‌های خیابانی و صحنه‌ای توانستند نماینده‌ی خلف دیار ما در تالار وحدت تهران باشند. اگرچه درک این دستاورد برای همه، چندان ساده نیست! کاوه و نصاری توانسته‌اند پرارزش‌ترین افتخار تئاتر در ادوار مهم‌ترین رویداد رقابتی تئاتر کشور را برای آبادان کسب کنند.

ممکن است برای مخاطب غیرهنرمند و هنرمند بیگانه به فضای جشنواره و افتخار؛ این دستاوردی پیش‌پاافتاده بنماید. وانگهی قضاوت نگرش و رفتار او که مسئولیت پذیرفته تا به پشتیبانی از جامعه‌ی هنرمند مأمور باشد، به گونه‌ی دیگری است.

باید هنرمند یا ورزشکار حرفه‌ای باشی و پس از سال‌ها تلاش، در رویدادی پراهمیت کامیاب شوی؛ تا بدانی چه ارزشی دارد هنگامی‌که درخت خون‌دل خوردن‌های تو به بار می‌نشیند. برای دمی از جهان و پیرامون رها می‌شوی و با خود اندیشه می‌کنی که سرانجامِ این «ملالت» به «حلاوت» بزرگی پایان یافته است.

این بدرسمی در استقبال از افتخارآفرینان آبادان، داستانی دراز دارد. ممکن است امروز بهنام و عبدالرضا به سردی و بی‌تفاوتی عالی‌جنابان مسئول دچار گردند. اندازه فرهیختگی هر دو اما چنان است که چنین رفتارها برایشان بی‌اهمیت بنماید. هنرمندی که رنج می‌کشد، دم نمی‌زند و تنها به سربلندی و مسئولیتی که دارد می‌اندیشد؛ هیچ‌گاه به چشمداشت گرامی داشتن این و آن منتظر نیست.

دراین‌باره افراد بسیاری سزاوار درک شدن هستند. نه اینکه نخواهند و انگیزه نداشته باشند؛ به‌واقع روش مواجهه با هنرمندی که افتخار آفریده را نمی‌دانند. چه اهمیت دارد که دیشب در آیین اختتامیه جشنواره تئاتر فجر دو نفر از میان ما اهل هنر این شهر؛ به روی صحنه رفته، برگزیده شده و به افتخارشان جماعتی حاضر در سالن، برای آن‌ها و آبادان لحظاتی به تشویق پرداخته‌اند. اصلا کوشیدن‌های ما در وادی هنر برای نشان دادن و اثبات چه چیزی است؟!

هنرمند آبادانی و خرمشهری در نگاه مسئول و مدیر این دیار، «هیچ» جایگاهی ندارد. حمایت نمی‌شود؛ دورنمایی برایش ترسیم نشده و هیچ‌کس به او رویکرد مسئولانه ندارد. با همه‌ی این‌ها؛ همین هنرمند بارها پا به‌ رکاب رقابت گذاشته، افتخار آفریده و هر چه توان داشته برای پرطنین کردن نام شهر خود کوشیده است. به خلاف تصویری که در سه دهه‌ی اخیر، کارگزاران محلی ما از آبادان و خرمشهر ساخته‌اند. شهرهایی که مصادیق محرومیت؛ توسعه‌نیافتگی؛ فقر؛ حاشیه‌نشینی و چالش‌های فراوان لقب گرفته‌اند. همین گروه هنرمند به‌راستی‌که سال‌ها کوشیده تا نشان دهد آنچه اکنون درباره‌ی دیار او روایت می‌شود برابر با شرایطی تحمیل شده بر آن است نه چیستی و هستی درونی‌اش!

این یادداشت تمرکزش بر پاسداشت ارزش این هنرمندان است. با این همه نمی‌توانم این افتخار تازه را دستاویز یک نقد جدی قرار نداده و سه حکمران را مخاطب یک پرسش مشترک نگردانم. دو فرماندار ویژه در آبادان و خرمشهر و یک مدیرعامل بر رأس سازمان منطقه آزاد اروند! این سه، بزرگوارانه بگویند برای حمایت از هنر در محدوده‌ی حکمرانی خویش به‌طور عملی چه برنامه‌هایی در آتیه دارند؟ اینکه چه کرده‌اند، پاسخ دلخواه پرسش ساده‌ی من نیست. همین‌که بهره فرهنگ و هنر از همه‌ی 31 هزار میلیارد تومان اعتبار توسعه آبادان و خرمشهر تنها 18 میلیارد شده؛ نشان می‌دهد چه اندازه در ماضیه تلاش و توجه ایشان مبذول هنر و فرهنگ گشته است!

حدود یک هفته بعد از مشخص شدن این «سهم خلال‌دندانی» برای هنر و فرهنگ آبادان و خرمشهر؛ شب گذشته هنرمندانی از این منطقه جوایز ارزشمند جشنواره فجر را به دست آوردند. آن‌گونه که یک ماه پیش‌تر، دو روزنامه‌نگار این سامان توانستند چهار جایزه جشنواره مطبوعات را از آن خود کنند. این‌ها و بسیار افتخارات پیش از این، اما ملاکی نشدند و نخواهند شد برای توجه غیرشعاری به پیشگاه هنر و هنرمند در آزادگاه اروند!

نمی‌دانم افتخارهای به دست آمده‌ی واپسین را باید به بخت هنرمندان گره زد یا به بی‌اقبالی کارگزاران این دیار! هرکدام که باشد، آن‌که برای آبادان و خرمشهر افتخار آفریده و هنوز می‌آفریند؛ هنرمند مهجوری است که همه‌ی اعتبارش از طرح توسعه، یک برش از 1722 کیک قاچ‌خورده‌ی بودجه است!

فرهنگ و ارشاد ما به‌طور رسمی در وضع احتضار و بلاتکلیفی به سر می‌برد. دو اداره فرهنگ و ارشاد آبادان و خرمشهر نزدیک به دو سال است با سرپرست و کفیل اداره می‌گردند. بدنه‌ی هنرمندان این منطقه را که از سال 95 از استان منتزع شده را بیش از 8 ماه بدون مدیرکل به حال خود گذاشته‌اند. و ماه‌هاست بودجه‌ها و توجه‌ها مشمول همه‌گونه رویدادی با سرفصل فرهنگی شده جز آنکه در آن رخداد، هنرمند حرفه‌ای منطقه حضور داشته باشد!

این یادداشت البته قرار بود برای گرامیداشت و شادباش به مفاخر تئاتر استان و آبادان باشد.

به عبدالرضا سواعدی برای دیری بودن خستگی‌ناپذیر، که همچنان با خوی جوانی و فروتنی؛ خود را به داوری می‌گذارد.

به رسول حق‌جو و حسین کارگر و این گروه شگفتی‌ساز؛ محمد حبیبی، نوید هیلک‌نژاد، مصطفی حیات و مژده خیاط سلیقه، برای آفرینش این افتخار بزرگ.

به فرامرز غلامیان اگر چه به نام شاهین‌شهر در جشنواره حاضر شد اما هنوز و همیشه بخشی از پیکره‌ی هنر آبادان خواهد ماند.

به علی قاضی که اصیل بود و بخشی از هویت متکثر ما را به اجرا گذارد.

به امجد جلالی و محمد طاهری که چراغ کامروایی خوزستان را از روز نخست روشن کردند.

و ویژه‌تر به بهنام کاوه و عبدالرضا نصاری که بهانه‌های اصلی این سطرها شدند.

نمایش‌ها و مونولوگ‌های واقع‌گرایانه بهنام با آن لهجه‌ی اصیل، همیشه تو را بدین گمان می‌برد که این نه نمایش که خود «واقعیت» است. و تو در فضای همسویی و همذات‌پنداری تا آنجا پیش می‌روی که انگار در آن زمان و مکان پاره‌ای از خود داستان بوده‌ای‌!

عبدالرضا که افزون بر هوش و دانایی فراوانش از نمایشنامه و تئاتر؛ با سیما و بازی به‌شدت سینمایی‌اش، اینک به چهره‌ی آشنای تئاتر، تلویزیون و سینما تبدیل شده و نگذاشته قاب هنرهای نمایشی از بودن هنرمند آبادانی تهی گردد!

این دو؛ میوه‌های رسیده‌ی باغ هنر آبادان هستند. اگر چه تنه‌های خشکیده‌ی بسیار دارد این باغ، هستند هنوز درختانی که می‌توانند برای فصول دیگر به بار نشسته و میوه دهند. به‌شرط بودن باغبانی بهتر!

پ.ن: کاش مسئولان بدانند گرفتن عکس یادگاری با هنرمندان پرافتخار، مجال تبلیغاتی بهتری نسبت به ایستادن پشت روبان و کلنگ برایشان فراهم می‌کند. این پیشنهاد از آن حیث به آن دسته از کارگزاران ارائه شد که برای ترقی، هر چه می‌کنند سودمند نمی‌گردد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار