امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ علی کرد :
کمتر روزی است که نویسندگان و روزنامه نگاران و تحلیلگران وصاحبننظران و سیاستمداران از ضعفها و فرصت سوزیها و ناکارآمدی دولت آیت الله رییسی رییس جمهور کشورمان مطلبی ننویسند و از روند اداره کشور به شیوه کنونی هشدار ندهند. گرچه روزنامه ها و رسانه های حامی دولت و به ویژه صدا و سیما هم بیکار ننشسته اند و هرچه در توان دارند برای توانمند نشان دادن این دولت بکار بسته و به کار می بندند اما واقعیت همین چیزی است که میبینیم.«آن چیز که عیان است چه حاجت به بیان است.». در این دولت که مشکلات و مسایل و بحرانها به اوج رسید و مشکلات کشور هم ابعادش گسترده تر و هم پیچیده تر شده و هرچه به جلو می رویم وضعیت بهتری را پیش رو نمی بینیم آیا این عنوان که " رییسی یک فرصت استثنایی است" عنوان و عبارتی درست است.؟ اگرتا آخر این نوشتار همراه من باشید و به همان «اگر» آخر عبارت توجه کنید شاید با من دراین خصوص هم عقیده باشید.نه تنها حامیان چند ده میلیونی دوم خرداد 96 بلکه بخشی از مخالفان خاتمی بعدها به این نتیجه رسیدند که از آن دوران طلایی مشارکت حداکثری و اعتماد حداکثری مردم به نظام استفاده نشد و برعکس تا توانستند چوب لای چرخ آن دولت مردمی گذاشتند و چون مردم هنوز امید داشتند که رای و نظرشان مورد توجه و اقبال حاکمیت است در دوره دوم و در انتخابات شوراها و مجلس شورای اسلامی نیز سنگ تمام گذاشتند و باز هم مشارکت حیرت انگیز و انتخابهایی حیرت انگیزتر داشتند. رفته رقته مردم احساس کردند که رایشان آنچنانکه توقع داشتند و آن گونه که قانون اساسی بیان داشت مورد توجه قرار نمیگیرد که آخرین نتیجه آن در این انتخابات اخیر ریاست جمهوری بود که کمترین میزان مشارکت در انتخابات بود. و پس از آن بخشی از مردم جای صندوق انتخابات حضور اعتراضی در خیابانها را انتخاب کردند که ماحصل آن خسارات مادی و معنوی بود که بر این نظام و مردم و کشور وارد شد.با بیان این مقدمه نسبتا" طولانی تاکیدم روی همان" اگر" است که چنانچه محقق شود یک فرصت طلایی بلندمدت این انتخابات برای کشور خواهد داشت که اصلا با دولت خاتمی نیز قابل قیاس نخواهد بود.در انتخابات دوم خرداد مردم یکپارچه و با شور و شعور و شوق یک انتخابت بهت انگیز ا مشارکت حداکثری داشتند که متاسفانه بخشهای مهمی از حاکمیت آنرا هضم نکرده بود و از فردای پیروزی جریان اصلاح طلب مخالفتهای شدید خود را آغاز و حتی نامه تهدید آمیز برای رییس دولت اصلاحات فرستادند و چه بحرانهایی که آن دولت از سرگذراند و هرکدامش میتوانست کل نظام را به مخاطره بیندازد که یک نمونه اش واقعه کوی دانشگاه بود و گرچه آن همه حادثه و بحران ضربات سنگینی به اعتماد ملت و به نظام وارد کرد اما در مجموع به خیر گذشت.پس از آن بود که جریان راست با انتخاب احمدی نژاد یک نفس راحتی کشید ولی در دوره دوم وی نیز اتفاقات مهم دیگری رخ داد که بازهم جناح اصولگرا ماه عسلش تمام شد و شیرینی آن پیروزی در کامش تلخ گردید. این بار دنبال یک دولتی بود که هم با رای اکثریت مردم روی کار بیاید و هم ا آن جناح باشد و هم اطمینان خاطر داشته باشد تا آخر به منویات و رویکردها یآن جناح پایبند باشد و کاملا" رفتارش قابل پیش بینی باشد. با توجه به پیشینه و رویکردها و عملکرد جناح راست معللوم بود که رقابت با جریان مقابل با ریسک زیاد همراه بود لذا در صدد بودند که هم به قانون اساسی عمل کنند و هم در افکار عمومی و همچنین در افکار بین المللی هم متهم به عدم مقبولیت و مشروعیت نشوند. نتیجه آن شد که تعدادی کاندیدا را تایید ووارد کارزار انتخاباتی کنند و حتما" هم پیروز شوند. وضعیت در کشور به گونه ای رقم خورد که عملا" اصلاح طلبان خلع سلاح شوند و از طرف دیگر فرد مورد نظر نیز رقیب جدی حتی در جناح راست نداشته باشد. بنابراین هم یک اصلاح طلب بنام همتی تایید شد و هم یک اصولگرای مطرح و عملگرا و صاحب نام که رییس مجلس بود بنام لاریجانی رد صلاحیت شد. و هم مردم پای صندوقهای رای رفتند و هم رییس مد نظرشان پیروز شد. با این توضیح که بدنبال مشارکت بالای 50درصد حتی یک رای بعلاوه پنجاه درصد بودند که بگویند در تمام دنیا و همه کشورهای مردم سالار و دمکراتیک که میزان و ملاک رای مردم هست چنین بوده اما علیرغم همه تلاشها و بکاربردند انواع شیوه ها این اتفاق نیفتاد. بهرحال نگارنده معتقداست که این جریان حاکم و اصولگرایان که در درون خود نیز گروههای مختلفی دارند از سر خیرخواهی و به سعادت رساندند دنیوی و اخروی مردم دنیال این فرصت بودند که حاکمیت را یک دست کنند و این را زیبنده جمهوری اسلامی نمیدیدند که از تریبون مجلس و تریبونهای نماز جمعه و تریبون دولت و... صداهای مختلفی شنیده شود.این چند صدایی ناشی از چندگانگی در خط فکری و رویکرد حکمرانی بود و میخواستند به هرطریقی که قانون هم رعایت شود این یکپارچگی در سیاستگذاری داخلی و خارجی که باعث همگرایی و یکپارچگی در سیاستهای داخلی و خارجی است اتقاق بیفتد و کاری کنند، کارستان و بالای هر منبر و بر هر کوی و برزن و با استفاده از ظرفیت رسانه ای بگویند ما این بودیم و تبلیغات مسموم بیگانگان و داخلیهای مزدور یا ترسو که به داشته های خود اعتقاد و باور نداشتند در ذهن و ضمیر پاک شما ر خنه کرده و نمیگذاشتند تصمیم درست بگیرید و از این پس در انتخاباتهای بعدی حواستان باشد. این جملات جماعت راست نیست اما تمام گفتار و رفتار و موضع گیری و بیانیه های آنها به نحوی این مطالب را گوشزد میکرد و اگر در این دولت هم گشایشهای سیاسی و اقتصادی می شد همین حرفها وبالاتر از اینها را میگفتند کما اینکه همین الان هم بخشی از حامیان افراطی دولت که صاحب رسانه و تریبون هستند تمام قد از عملکرد دولت دفاع میکنند و هرجاکه ضعفی هست که نمیشود به هیچ طریقی آن ر ا توجیه کرد آن را به دشمن یا دولتهای پیشین نسبت می دهند.
نتیجه گیری: روی سخنم به همه کسانی است که در پیروزی این دولت نقش داشتند این است که شما که انشااله با نیت خیر و برای آبادانی این کشور و برای حفظ ارزشهای انقلاب و اسلام و خون شهدا تلاشتان این بود که حاکمیت را یک دست و یکپارچه کنید وبا خالص سازی بهترینها را در عرصه اجرا و قانونگذاری داشته باشید و از این بهترین نیروهای انقلابی و متخصص در مجلس برای تصویب طرحها و لوایحی که فرهنگ و معنویت و اقتصاد این مملکت را شکوفا کند و به بهترینها از نظر تخصص و تعهد رای اعتماد بدهند و با همدلی و همکاری صمیمانه این کشور را از دست جناحهای دیگر نجات دهید چه شد که نه تنها نتوانستید کاری از پیش ببرید بلکه مردم را ناامیدتر و بی اعتمادتر کردید؟ اگر اصرار اصلاح طلبان و دولت اعتدالی بر تعامل با دنیا و تصویب برجام و اف ای تی اف بود و آن را آب در هاون کوبیدن و مرعوب غرب شدن بود پس چرا الان که مانعی سرراهتان نیست از این توافقنامه ها خارج نمیشوید؟ اگر بنابر ماندن است اما با درایت بهتر و اقتدار بیشتر و با روشی مناسب تر پس چرا نتیجه نگرقتید؟ اعتراضات همه جانبه و مردمی در کدام دولت بیشتر شد؟ فاصله طبقاتی و فاصله فاحش دهکها و تورم افسارگسیخته و مهاجرت نخبگان و ناامیدی و هنجار شکنی وووو در کدام دولت بیشتر رخ داد وچرا؟چه شد که در همه زمینه های فرهنگی اخلاقی اجتماعی اقتصادی سیاسی و... پیشرفت نسی هم حاصل نشد. ما می بینیم که مجلس پای کار است و دولت شبانه روز در حال کار و تلاش و برنامه ریزی است. و هیات دولت پا به پای ریاست محترم جمهور به نقاط مختلف کشوربازدید وکارها را رصد میکنند. پس خروجی ملموس آن کو؟ خداوند قادر هم از انسانها به اندازه وسع و توانشان تکلیف کرده نه بیشتر. پس ما و شما در یک مطلب متفق القول و هم عقیده ایم و آن هم این است که این مجموعه نیروهای یک دست و ناب و خالص و خدامحور و مردم دوست در تمام ارکان نظام برای رشد و توسعه این کشور خواب ندارند و شبانه روز تلاش و کوشش میکنند حال که با این همه تلاش شبانه روزی و وضع قوانین و تشکیل جلسات و ارایه رهکارهای گوناگون برای برون رفت از وضعیت نابسامان و رساندن کشور به قله رشد و سعادت نتیجه ملموسی نگرفتید و کاری از پیش نبردید و اکثریت قاطع متخصصین و به ویژه اقتصاددانان چشم اندازروشنی از آینده نمی بینند دیگر تکلیفی بر شما نیست چراکه هم و غمتان را روی هم گذاشتید و دل برای کشور سوزاندید و از هیچ تلاشی فروگذار نکردید اما بیش از این دیگر توانی ندارید. دوسال گذشت و این فرصت از دست رفت آنچه در توان دارید باز هم در سایه این یکدستی و انسجام و اتحاد مثال زدنی قوا انجام دهید. دیگر جای هیچ بهانه ای نیست چرا که اگر این همه مشکلاتی که در این دوسال برای مردم بوجود آمد و مجلس همفکر و همراه و از جناح شما نبود روزتان را چون شب تیره و تار میکردند اما انگار هیچ اتفاقی نیفتاد و صدای اعتراضی آنگونه که شایسته و بایسته بود از حلقوم نمایندگان و تریبون مجلس در نیامد و از طرفی دیگر یک سری اتفاقات هم درمجلس افتاد از جمله همین قضیه خودروهای شاسی بلند که اگر مجلسی با دیدگاه دیگر بود چه جنجالی که به پا نمیشد. خلاصه اینکه هوای همدیگر را هم دارید که انرژی ووقت گرانبهایتان صرف جناح بازی و آتو گرفتن از هم و مچ گیری نمیشود. حال، بین خود و خدای خود اگر این چیدمان و یک دستی هم نتوانست کاری از پیش ببرد و این کشور پهناور با این همه امکانات و پتانسیلهایی که دارد همچنان در همین جایگاه ووضعیت اسفبار باشد این بار دیگر فرصت سوزی نکنید و این تهدید که پیامد سیاستهای شماست را با سعه صدر و با شجاعت و جسارت مثال زدنی تبدیل به فرصتی طلایی و استثنایی کنید و زمینه انتخابات کاملا رقابتی را فراهم کنید و بگذارید تمام طیفها و جریانات بطور جدی وارد عرصه رقابت شوند و به هیچ وجه نگران نتیجه انتخابات نباشید. هر آنچه که ملت صلاح بداند از دل صندوقها در آید و پس از آن نیز همراهی کنید و بگذارید مجلس و دولتی که مردم با مشارکت و رای حداکثری آوردند کار خودشان را بکنند.آن همه برنامه ریزی برای یک حکمرانی یک دست آروزی شما بود که به آن رسیدید اما نتیجه ی تلخ آن را در تمام ابعاد دیدید. پس از گذشته درس بگیرید تا ثمره شیرین آن را ملت بچشد. بگذارید بر اساس قانون اساسی و به حکم صریح قرآن مردم بطور کامل بر سرنوشت خودشان حاکم باشند و نتیجه آن- چه خوب و چه بد - را ببینند. اگربه این باور رسیدید که مردم تصمیم گیر اصلی باشند و بر این باور بطور عملی و راهبردی نه –تاکتیکی وموقتی – رسیدید بطور حتم یک فرصت طلایی دیگر نصیب این کشور میشود و آنگاه هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند راه توسعه و پیشرفت را برروی این ملت سد کند. پس این دولت با همه تلاشها و کوششهای فراوانش از یک طرف و ضعفها و ناکارآمدیهای فراوانش از طرف دیگر، میتواند فرصت خوبی برای کشور باشد با همان قید " اگر" که بیان شد.