شوشان ـ محمدرضا چمن نژادیان :
در طول دو ساله ی عمر دولت مردمی با توجه به تغییرات مرسوم و معمول مدیریتی کمتر به آسیبهای مدیران در سطوح مختلف خوزستان پرداخته شد. تا فرصت بروز و ظهور در تحول و کارآمدی ها یا ناکامی و ناکارآمدی ها را بیشتر بتوان لمس و منصفانه آسیب شناسی و نقد کرد. بر همین اساس منتظر ماندیم تا چگونگی استقرار و تغییرات مدیریتی با چگونگی رفع ضعفهای مفرط و مزمن شده ی مدیریتی خوزستان مشاهده گردد. و بتوان در رثای مدیریت استان و بر قد و قامت رشید و کارآمدانه ی مدیران استانی صلوات و مرحبا نثار نمود. لیکن با نهایت احترام و پوزش از ساحت انسان های پرکرامت توانمند گمنام و متدینین متخصص کارآمد عرض می شود، در مجموع و صحنه ی عمل استانی و اطراف مان تاکنون چیز خاصی بصورت برجسته به جزء میخ بر پاشنه آشیل از ناحیه ی عده ای محدود با پخمه پروری،گوش درازی بفرما، ریاکاری و تظاهر بروز و ظهور نکرده و یا رسانه ها و کنشگران مطلع نیستند. فلذا معتقدیم که:
شاخصه های اصلی جوامع توسعه یافته ی مدرن و شهروندان متعلق به آن علم اندیشی، انسجام مدنی، مهارتها و رفتارهای فرهنگی در ابعاد مختلف می باشند.
تا زمانی که بر امور فردی و اجتماعی جامعه و ملت ما، خاصه خوزستان با تنوع قومی و منابع خدادادی فراوان نگاه غیر علمی و عوام اندیشی حاکم می باشد. نباید انتظار روزآمدی، کارآمدی و برخورداری را انتظار داشت.
اداره ی امور توسط پخمگان گوش دراز بفرمان، نااهلان غیر علمی و تحجر اندیشی در ابعاد مدیریتی، مدنی و فرهنگی نتیجه ای جزء اتلاف زمان، منابع، ناکارآمدی، فقر و فلاکت عمومی را بهمراه ندارد.
در جوامعی که مدیریت و انگیزه ی زندگی مردمان آن بر اساس هیجانات، خرافات و سنتهای ناصواب استوار باشد. انتظار حاکم شدن مدیریت و زندگی علمی در ابعادی فردی، اجتماعی و فرهنگی آن غیر منصفانه است. و برنامه محوری، تلاش عقلانی و مطالبگری بر مبنای معیارهای خردمندانه و مشارکت جویانه را نباید انتظار داشت. همه ی محاسن و معایب فوق بیشتر از نوع رفتاری و حکمرانی های ملی،مدنی و محلی ناشی می گردند.
زیرا ملتها و جوامع توسعه یافته ی مدرن کامیابی های عمومی خود را در پرتو تلاشهای عالمانه ی مدنی و مسئولانه با پرسشگری آزادانه ی کم هزینه و پاسخگویی شفاف جستجو می کنند. و دستآورد های علمی مدون در ظل معرفت به حقوق شهروندی، رفتارهای مسئولانه و مطالبگری آگاهانه ملاک عمل آنان می باشد.
امروزه وقتی جامعه و جوامع ایرانی به ویژه استان استراتژیک خودمان خوزستان با تنوع قومی، منابع سرشار خدادادی و مدعیان پر ادعای فراوان کنشگری را بصورت میدانی مطالعه و آنالیز می کنیم.
با نگاه عالمانه و عنایت به فاکتورهای علمی، انسجام مدنی و خواستگاه مطالبگری بدون تعصب مشاهده می گردد. در بیشتر مولفه های مدیریتی، رفتاری و فرهنگی از کمترین پایداری و توسعه یافتگی علمی، مدنی و فرهنگی برخوردار می باشد.
و از گذشته تاکنون سرنوشت این دیار غنی اما نگون بخت دستخوش تندباد حوادث و اتفاقات غیر علمی، مقطع اندیشی و نامدنی بوده است. و برای احوالات خوش و ناخوش خوزستان و شاید ایران باری به هر جهت و روزمرگی ها تعیین کننده بوده است. این استان با قدمت فرهنگی کهن و توسعه یافتگی تاریخی که سرآمد در منابع با مردمان متدین، مومن و مخلص بوده و هست.
در باب مدیریت کلان، اداره ی کلی امور و اجرایی از مدیریت ابن الوقتی و غیر علمی پخمگانی گوش دراز بفرما همواره رنج برده و می برد. و کسانی که از نگاه خردمندانه بر پایه ی برنامه های مدون عالمانه ی کوتاه مدت تا راهبردی اثربخش عاجز و محرومند بر مسند امور قرار می گیرند و درنتیجه محرومیت نصیب خوزستان می کنند.
همچنین خوزستان در بعد کنشگری بخاطر هزینه های نامتعارف مدنی، عملکرد رانتی قومی و لابیگری مذهبی باندی دچار بیماریهای متعدد مزمن و واگرایانه شده است.
با وجودی که از نق و نوق زنهای فراوان نامدنی، قومی و موج سوارانی مخرب برخوردار می باشد. اما از ناسازمان یافتگی فراگیر در قالب تشکل و تشکلات مدنی همگرا و موثر رنج می برد. زیرا کنشگرانی فردی، قومی و فکری دچار مسئولیت گریزی و بیزاری از تشکل یابی تعاملی با استبداد رایی و منفعت طلبی اپورتونیسمی شده اند. و مدعیان کنشگری بدون توجه به انسجام مدنی و عملکرد عالمانه، عاقلانه و مشارکت جویانه هر کدام یک دیکتاتور در رسیدن به منویات فردی، قومی و فکری می باشند.
و در بعد فرهنگی هم بخاطر عدم بسط و گسترش آن در رفتارهای فردی، اخلاق مدنی و مهارتی همواره سعی دارند، بر موج مطالبه گری و فرافکنی طلبکارانه سوار شوند. بدون اینکه تعهدی مدنی و سازمانی به مسئولیت پذیری و پاسخگویی در برابر هزینه سازیهای فردی وعمومی مخاطبان داشته باشند.
در مجموع اداره ی امور خوزستان محروم و اهالی مظلوم آن همواره بدست مدیران غیر علمی، پخمه های سیاسی هواشناس و ناکارآمدان مدنی رقم خورده است.
و اتفاقات تلخ و شیرین در روزگار این سرزمین و مردمان آن همانند شرایط طبیعی بستگی به خوبی و بدی آب و هوایی آن دارد.
متاسفانه غالب تصمیمات و اقدامات مدیریتی، مدنی و مطالبه گریها متاثر از حال و هوای سیاسی ملی، حوائج سنتی اندیشان قومی و سیاسیون موج سوار با پوپولیست اندیشی بوده و می باشد.
که تاکنون عایدی جزء پسرفت توسعه ای، ارتجاع اندیشی و هدر رفت منابع مادی و معنوی بدون اثر بخشی در زندگی عمومی خوزستانی ها نداشته است.
یاس و سرخوردگی امروزی شهروندان در سطح ملی و خاصه خوزستان با بحرانهای متعدد ناشی از عدم مدیریت علمی، واگرایی مدنی و بی تفاوتی به حقوق شهروندی پیوند خورده است. به سکاندار دولت مردمی و مرکزی یعنی استاندار محترم خوزستان متذکر می شود این تذهبون و آیا ایشان پاشنه آشیل مدیریت استان را می دانند عدم شایسته سالاری است؟ و آیا می دانند اکثر مدیران نااهل علمی، مدنی و حتی پخمگان باری به هر جهت برای مماشات و ماندگاری در رکاب قدرت هستند؟ و یا خود مطلع و میخ محور آشیل مدیریت عالی استان پر نعمت اما مملو ازمحرومیت،فقر مادی و مدیریتی استان هستند؟ آقای استاندار هرکسی را بهر کاری ساختند نیروهای وزارت کشوری را باید ساخته و پرداخته کرد و بر سر امور و مدیریتهای عالی گذاشت. آقای استاندار محترم خیلی هنر نیست نیروهای بدون کاریزمای شخصیتی، معلومات حرفه ای و مهارتهای مدیریتی را بر مسند امور مدیریت فرهنگی، سیاسی،صنعتی و اجتماعی گذاشت. خیلی افتخار نیست یک نیروی عادی و آبدارچی درون ساختار وزارت کشور و یا ادارات کلیدی و عالی را حتماًبدون ساختگی و پرداختگی علمی، تجربی و مدنی به صرف روحیه ی مذهبی و نداشتن کمترین سابقه ی کاری و سیاسی در راس کار و امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه قرار داد.
بنابراین باید شایسته سالاری بر مبنای تخصص گرایی، تعهد و تجربه را با آموزشهای مدیریتی تعریف شده بدون ثبت سفارشات دستگاههای خاص و لابی با رانت افراد خاص قومی، مذهبی و جناحی بر استان حاکم کرد.
آسیب شناسی جدی با اصلاح ساختاری عاجل و اعمال مدیریت علمی در دستور کار قرار گرفتن توسط دولتمردان علی الخصوص دولت منتخب کنونی جهت رفع مشکلات و تلطیف امور با پرهیز از افراطگری و تفریط حاکم شده ضرورت خوزستان می باشد، که باید در اسرع وقت عملیاتی گردد.
مظلوم آن همواره بدست مدیران غیر علمی، پخمه های سیاسی هواشناس و ناکارآمدان مدنی رقم خورده است.
و اتفاقات تلخ و شیرین در روزگار این سرزمین و مردمان آن همانند شرایط طبیعی بستگی به خوبی و بدی آب و هوایی آن دارد.
متاسفانه غالب تصمیمات و اقدامات مدیریتی، مدنی و مطالبه گریها متاثر از حال و هوای سیاسی ملی، حوائج سنتی اندیشان قومی و سیاسیون موج سوار با پوپولیست اندیشی بوده و می باشد.
که تاکنون عایدی جزء پسرفت توسعه ای، ارتجاع اندیشی و هدر رفت منابع مادی و معنوی بدون اثر بخشی در زندگی عمومی خوزستانی ها نداشته است.
یاس و سرخوردگی امروزی شهروندان در سطح ملی و خاصه خوزستان با بحرانهای متعدد ناشی از عدم مدیریت علمی، واگرایی مدنی و بی تفاوتی به حقوق شهروندی پیوند خورده است. به سکاندار دولت مردمی و مرکزی یعنی استاندار محترم خوزستان متذکر می شود این تذهبون و آیا ایشان پاشنه آشیل مدیریت استان را می دانند عدم شایسته سالاری است؟ و آیا می دانند اکثر مدیران نااهل علمی، مدنی و حتی پخمگان باری به هر جهت برای مماشات و ماندگاری در رکاب قدرت هستند؟ و یا خود مطلع و میخ محور آشیل مدیریت عالی استان پر نعمت اما مملو ازمحرومیت،فقر مادی و مدیریتی استان هستند؟ آقای استاندار هرکسی را بهر کاری ساختند نیروهای وزارت کشوری را باید ساخته و پرداخته کرد و بر سر امور و مدیریتهای عالی گذاشت. آقای استاندار محترم خیلی هنر نیست نیروهای بدون کاریزمای شخصیتی، معلومات حرفه ای و مهارتهای مدیریتی را بر مسند امور مدیریت فرهنگی، سیاسی،صنعتی و اجتماعی گذاشت. خیلی افتخار نیست یک نیروی عادی و آبدارچی درون ساختار وزارت کشور و یا ادارات کلیدی و عالی را حتماًبدون ساختگی و پرداختگی علمی، تجربی و مدنی به صرف روحیه ی مذهبی و نداشتن کمترین سابقه ی کاری و سیاسی در راس کار و امور فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه قرار داد.
بنابراین باید شایسته سالاری بر مبنای تخصص گرایی، تعهد و تجربه را با آموزشهای مدیریتی تعریف شده بدون ثبت سفارشات دستگاههای خاص و لابی با رانت افراد خاص قومی، مذهبی و جناحی بر استان حاکم کرد.
آسیب شناسی جدی با اصلاح ساختاری عاجل و اعمال مدیریت علمی در دستور کار قرار گرفتن توسط دولتمردان علی الخصوص دولت منتخب کنونی جهت رفع مشکلات و تلطیف امور با پرهیز از افراطگری و تفریط حاکم شده ضرورت خوزستان می باشد، که باید در اسرع وقت عملیاتی گردد.