شوشان ـ محمد دورقی :
ترجیح عقلایی کشورها در جهان امروز این است که در همه ی حوزه ها، با هم رقابت نکنند.انتخاب هوشمندانه ی "حوزه های رقابتی" و تمرکز نیروها و منابع خود بر روی آنها، از بارزترین ویژگی کشورهای قدرتمند در جهان امروز است. نه چین ، نه روسیه، نه اتحادیه اروپا و نه هیچ کشور دیگری جز کشورهای آرمان گرای لغزیده در دامان افراط کور،از گسترش و تعدد حوزه های رقابتی با دیگر کشورها استقبال نمی کنند.
تاکر کارلسن- خبرنگار آمریکایی- در بخشی از مصاحبه ی جنجالی اخیر خود با ولادیمیر پوتین به او می گوید: شما اگر مدعی هستید که انفجار خط لوله نورد استریم کار آمریکا بوده، چرا اسنادش را منتشر نمی کنید تا به یک پیروزی تبلیغاتی علیه آمریکا دست یابید؟ پوتین در پاسخ می گوید: شکست دادن آمریکا در جنگ رسانه ای بسیار دشوار است چرا که اکثر رسانه های جهان و از جمله اروپا را تحت کنترل خود دارد. ما اگر چنین کاری بکنیم، به نتیجه ی مطلوب نخواهیم رسید.(1)
این پاسخ ولادیمیر پوتین به خوبی نشان می دهد که او بسیار آگاهانه، تمایل دارد که تنها در حوزه رقابتی تعریف شده خود با آمریکا و سایر کشورها وارد نزاع شود و حاضر نیست منابع،ثروت، نیرو، سرمایه سیاسی و حیثیتی کشورش را در حوزه ای خرج کند که امکان رقابت هم تراز در آن نمی بیند.پوتین بدلیل ناتراز بودن قدرت آمریکا و روسیه در حوزه رسانه، حتی به ظاهر و برای حفظ شأن هم دست به رجز خوانی نمی زند اما در دیگر حوزه های رقابتی که روسیه را واجد قدرت نسبی در آنها می بیند مانند ژئوپولتیک، تاریخ و حوزهی نظامی شروع به رجز خوانی می کند و از موضع کشورش در این حوزه های رقابتی با اقتدار دفاع می کند.
تکنولوژی تنها حوزه ی رقابتی ست که چین بر آن تمرکز کرده است.چین نه در حوزه ی ژئوپولتیک فعالیت چندانی دارد نه بدنبال هژمونی فرهنگی و ایجاد قطب مسلط رسانه ای و نه علاقمند به قدرت نمایی و ایجاد رقابت و تنش نظامی با دیگر کشورهاست. اما در حوزه ی رقابتی اقتصاد و تکنولوژی آنقدر فعالیت دارد که همه کشورهای دیگر این حوزه ی رقابتی را وارد چالش های عمده نموده است.
اتحادیه اروپا بر توان نرماتیو یا هنجارسازی تمرکز کرده است و در همین حوزه رقابتی به قدرت نمایی و اعمال نفوذ در صحنه ی بین المللی می پردازد.مثلا در مسایل مربوط به تغییرات اقلیمی،این توافقنامه پاریس است که حرف اول را می زند. قدرت اقناعی اروپاست که افکار عمومی را شکل می دهد و 195 کشور جهان را گرد هم آورده و خط مشی های ملی آنها برای متوقف ساختن افزایش دمای کره ی زمین وکاهش انتشار گازهای گلخانه ای و تطبیق دادن صنایع خود با اهداف مطرح شده را تعریف می کند. اتحادیه اروپای امروز دیگر اروپای قرن بیستم نیست که حوزه ی اقتدارش را در ژئوپولتیک و تسلط بر کشورها جست و جو می کرد.
اما سوال اساسی در این ارتباط این است که حوزه ی رقابتی واقعی جمهوری اسلامی ایران کجاست؟چرا ما در تمام حوزه های رقابتی با همه ی قدرت های جهانی رقابت داریم و از حوزه های رقابتی ناتراز و نامتقارن دست بر نمی داریم؟آیا برای این نزاع همه جانبه از ابرقدرت روسیه مستعد تر و مجهزتر و قدرتمند تریم؟ چرا روسیه از حوزه ی نامتقارن رقابتی با آمریکا در بحث رسانه، براحتی دست می کشد اما ما از حوزه های ناتراز، آگاهانه و بر اساس عقلانیت و مصلحت، عدول نمی کنیم؟
در حوزهی ژئوپولتیک از اقیانوس هند تا دریای مدیترانه رویای سلطه داریم.در حوزه ی نظامی با واسطه ی گروه های مقاومت با آمریکا دست و پنجه نرم می کنیم .در حوزه ی اقتصاد تلاش می کنیم دلار را از مراودات اقتصادی مان حذف کنیم. در حوزه ی اقناعی بدنبال صدور نُرم ها و هنجارهای فرهنگی و سبک های ایرانی–اسلامی خود بوده و به جهانشمول شدن آنها متمایل هستیم. تبدیل به حسینیه و مهدیه کردن کاخ سفید و باکینگهام هم پروژه ی تعریف شده ی ما درحوزه ی رقابتی فرهنگی ست.
واقعیت این است که ما بعنوان شهروند این کشور مخالف اقتدار و عزتمندی جمهوری اسلامی ایران نیستیم وتلاش برای بسط ید ژئوپولیتک ش را ارج می نهیم اما موضوع تعیین حوزه ی رقابت داستان دیگری ست.قطعا نه ما که هیچ قدرت دیگری حتی اگر فرامنطقه ای باشد و سلطه ی جهانی هم داشته باشد باز هم از منابع و توانایی های کافی برای رقابت در همه ی زمینه ها برخوردار نخواهد بود.
تا زمانی که حوزه های رقابتی خود را با واقع بینی و ارزیابی دقیق ظرفیت ها و مزیت های نسبی و بر اساس منافع ملی تعریف نکنیم و پیوسته و در تمام زمینه ها بدنبال حریف باشیم، هیچگاه به ثبات و آرامش نخواهیم رسید. هیچکدام از مجالس بعد از انقلاب به ضرورت تعیین حوزه های رقابتی برای کشور فکر نکرده اند.این فرسایش تدریجی در قوا محصول چنین اهمال بزرگی ست. آیا مجلس دوازدهم به بازگشت کشور از حوزه های رقابتی ناتراز بعنوان ضرورتی حیاتی برای آرامش و سپس توسعه اهمیتی خواهد داد؟