شوشان ـ محسن صنیعی (عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها)
انتخابات مجلس دوره دوازدهم و مجلس خبرگان دوره ششم در روز جمعه یازده اسفند برگزار شد.
در این انتخابات، بعد از سرمایهگذاری وسیع تبلیغاتی از طریق صدا و سیما و سخنرانی مسئولان سیاسی و خطبای مذهبی و فرماندهان نظامی برای مشارکت مردم در انتخابات و واجب شرعی و عینی دانستن رای دادن و نیز بعد از شدت بخشیدن به رقابت های قومی و منطقه ای در بعضی از حوزه ها، ۴۱٪ واجدین شرایط شرکت کرده اند و آرای باطله در بسیاری از شهرها قابل توجه بوده است، به طوری که می توان گفت با احتساب آرای باطله، از هر سه ایرانی، دو ایرانی در انتخابات شرکت نکرده اند. به این ترتیب، الان جامعه ایران به یک اکثریتی که رای نمی دهد یا رای باطله می دهد و اقلیتی که همچنان رای می دهد، تقسیم شده است. البته همان جامعه رای دهنده هم کاملا مطابق حاکمیت رای نمی دهد. اگر حکومت، دولت و مجلس، باید خواست اکثریت را لحاظ کند، اکثریت و اقلیت مشخص است.
چرا به این جا رسیدیم؟ آن چه امروز می بینیم، حاصل همه سیاست های دهه های گذشته است. موقعی که مجالس را با نمایندگان صاحب صلاحیت طبق تشخیص شورای نگهبان تشکیل دادیم و مردم کاندیداهای واقعی خود را در انتخابات ندیدند، مجالسی شکل گرفت که مهم ترین دغدغه اش، وارد کردن نظارت استصوابی در قانون انتخابات، ممنوعیت ماهواره، فیلترینگ فضای مجازی و قانون حجاب و عفاف بود. به این ترتیب، مردم صدای خود را از مجالس نمی شنیدند و مجالس و دولت ها را کارآمد نمی بینند. در نتیجه انتخابات را در سرنوشت خود بی معنی می بینند.
این است که در سه انتخابات متوالی ۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲، درصد مشارکت کمتر از ۵۰٪ است و درصد مشارکت در انتخابات ۱۴۰۲، به کمترین عدد در ۴۵ سال گذشته رسیده است. این درصد مشارکت، پیام آشکار دارد که اعتماد عمومی از دست رفته است. باید بازیابی اعتماد مردم را آغاز کنید. گفت و گوی با همه ایرانیان را آغاز کنید. یوسف ها را از حصر و حبس آزاد کنید و به مشاوره بگیرید. خیرخواه وطن هستند.
اجازه دهید کاندیدای منتخب واقعی مردم، رئیس دولت باشد و بتواند برنامه ها و وعده های با مردم را عملی کند. اگر چنین نشود، در اولین انتخابات بعدی، هیچ بعید نیست که باز درصد مشارکت پایین تر رود و حتی آراء باطله، رای اول کشور شود.