شوشان ـ بهداروند مرداسی :
«ما را نمانده است. دگر وقت گفتگوست»
؛ نقد واجب است ؛ بشرطی که منصفانه و مسئولانه باشد؛ نقد باعث بالندگی؛ و خیر صلاح جامعه میشود. لذا بنظر حقیر امروز در شرایطی بسر میبریم؛ که باید مسائل و مشکلات را صادقانه و عالمانه با جامعه در میان گذاشت. و در شرایطی هستیم که باید جامعه با کمک دولت مشکلات اجتماعی خود را آگاهانه و مسئولانه حل کند. و هیچکس حق ندارد که از دولت یا دولت ها تصویر یک منجی نجات دهنده بسازد. چون منابع دولت ها محدود هستند. دولتها آنچه که در اختیار میگیرند.. میتوانند هزینه کنند. ما باید بصورت روتین شده عادت کنیم که در هر شرایطی با همدیگر گفتگو کنیم. فرمان 8 ماده ای حضرت امام «ره» یکی از شاهکارهای زمانه خود بود.ما اگر امروز با مردم صحبت نکنیم؛ دیگران از این فرصت یا خلا استفاده کرده؛ و در نهایت از این شکاف بنفع خود استفاده خواهند برد. نقدی منصفانه است ؛ که «همراهش» راهکار باشد. امروز مسولان و مدیران و دست اندرکاران باید هرچه زودتر دست بکار شده و آسیب ترین لایه های اجتماعی را همچون؛ زنان بی سرپرست؛ معتادان ناهنجار؛ خانواده های دارای چند بیکار؛ خانواده های طلاق؛ حاشیه نشینان شهرها؛ کانون های پوششی کمیته امداد؛ زباله گردان ها و کارتن خواب ها؛و تورم و گرانی و بیکاری و تعمیر و اصلاح جاده ها و عمرانی شهرها و مدارس و شکاف پیدا و پنهان و خشم فرو خورده و خشونت در لایه های اجتماعی و لیست خشن ترین صورت های بی عدالتی را شناسایی کرده و سریعا ساماندهی کنند. بخش عمده ایی از اینها جزء طبقه «بد قواره» جامعه بحساب می آیند.طبقه بدقواره ایی که به حاشیه شهرها مهاجرت کرده اند. و امروز بعنوان یک چالش و تهدید بحساب می آیند.صندوق های بازنشستگی بعنوان یک بحران دیر مهار و ریشه ایی همچون یک جسد بیمار باید سریعا علاج گردد بعلت ناهنجاری های اجتماعی؛ توزیع نامناسب رفاهی شکاف طبقاتی؛ کاهش قدرت خریدناشی از تورم و گرانی؛ بخشی از طبقه متوسط بسمت طبقه بدقواره جامعه ریزش کرده است. که این طبقه در پیوند با هم هر چه بیشتر وسیعتر شده و روز به روز خاصیت اجتماعی خود را در جامعه عریان تر و خشن تر نشان میدهد. طبقه بدقواره یا همان جامعه حاشیه نشین طبقه ایست که نه به آینده امیدوار است نه به حال؛ لذا این طبقه بعلت ویرانی ساختاری هیچ چیزی را ندارد که از دست بدهد. و نشان داده در سر بزنگاهها اجتماعی آماده خودکشی است. این طبقه هم بخود آسیب میرساند هم به جامعه ؛ لذا بنظر میرسد که این گفتگو ها بصورت میانجی هرچه سریعتر باید در جامعه ایجاد شود. و دولت آقای پزشکیان این بستر و ظرفیت را دارد.لذا باید با توجه به سلایق سیاسی و طیف های متنوع و متکثر از توانمندیهای نخبگان با گرایشات متفاوت در جهت حل بحران ها و مشکلات استفاده نماید. جامعه توسط انسان های کاردان ساخته میشود جامعه در هر شرایطی اگر اقناع شد. میپذیرد. بعنوان مثال در سال 98 در رابطه با داستان سوخت اگر آن ناهماهنگی ها و سوءمدیریت ها ایجاد نمیشد. و دولتمردان جامعه را آماده و اقناع میکردند. هرگز به یک بحران تبدیل نمیشد. اگر با جامعه صحبت شود. سرمایه اجتماعی تمامی گرفتاریهای خود را حل میکند. البته صرفا صحبت کردن با جامعه کافی نیست. بلکه باید در جهت توزیع اقتصاد دولتمردان گام های اساسی را بردارند. تا اعتماد دوسویه شکل بگیرد. و بنظرم بزرگترین نقطه قوت دولت آقای پزشکیان اینست که میتواند تمامی مسائل و مشکلات اقتصادی را با مردم در میان بگذارد. و توان همراه کردن کلیت جامعه را با خود داردو همانطور که رهبری فرمودند.از افرادی که نگرش باز ملی و به پاکدستی و صداقت مشهورند. در زمینه های اجرایی استفاده گردد. قبیله گرایی و گروه گرایی بما کمک نمیکند. «دگر وقت گفتگوست»