شوشان ـ عبدالرحمن نیک سرشت :
همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها(حافظ)
تحلیل هایی که حسب ظاهر بر روی کاغذ قابل پذیرش هستند. ولی وقتی که میدانی می شوند. نواقص فاحش و ناکارآمدهای شاخص آنها، بهتر به چشم می خورند و این مساله را بارها، دونالد ترامپ در کاخ سفید تجربه کرده بود.
لذا، با توجه به این نکته ی ظریف، اکنون که وی با آرای بیشتری نسبت به دوره ی قبل به قدرت برگشته و نیز حامیان جمهوری خواه وی از حیث عددی تفوق بیشتری نسبت به دموکرات ها در سنا و مجلس نمایندگان پیدا کرده اند با این وجود، باز دلیل نمی شود که فکر کنیم دونالد ترامپ، چون دوره ی قبل خودانگیخته و با مواضع کوبنده تری ظاهر شود.
قطع یقین، ترامپ 2024، نمی تواند مثل ترامپ قبلی هیجانی و شاذ به مسائل راهبردی ورود کند. زیرا، تجربه ی پیشین چراغ پیش روی او و جمهوری خواهان خواهد بود.
به هرحال، ترامپ نه درصدد جنگ با ایران است و نه مثل دموکرات ها به دنبال براندازی و یا آب و دانه گذاشتن جلوی اپوزیسیون جمهوری اسلامی است.
با این اوصاف، ترامپیسم با رویکرد و ورژن جدید بیشتر جمهوریخواه و کمتر رادیکال ظاهر می شود. پرمسلم است که این بار ترامپ خودسری را کنار می گذارد و بطور کلی تحولی بنیادین در روابط خارجی ایالات متحده در قبال جنگ اوکراین، مسائل جاری در منطقه ی غرب آسیا، مساله تایوان و چین، صیانت از حوزه ی دلار بوجود می آورد. چون نیک می داند چنانچه اگر بخواهد باز فقط با حربه ی نخ نما شده ی تحریم به تقابل ایران و روسیه برود بایستی شاهد اتئلاف استوارتر نطامی _اقتصادی در پیمان های بریکس و شانگهای بر علیه ی حوزه ی نفوذ دلار باشد.
مخصوصا، این دفعه، ترامپ نمی تواند بگوید با روسیه تنش زدایی می کند ولی با ایران و چین و کره شمالی کمافی السابق در تقابل خواهد بود. لذا، او بوضوح می داند که رقبای آمریکا در عرصه ی نظام بین الملل، وارد ائتلاف های چند جانبه ی نظامی و اقتصادی شدند و موضع چین و روسیه در قبال ایران به مانند مواضع عصر اوباما نیست که در تحریم بین المللی ایران با غرب همداستان شوند با توجه به این علم، هرچند روسیه و چین مثل غرب، از ایران قویی استقبال نمی کنند. ولی این مساله سبب نمی شود که آن دو بازیگر اصلی نظام بین الملل، خواهان ایران تضعیف شده باشند.از آن بابت که ایران در هم شکسته و مغلوب را در راستای منافع استراتژیک خود ارزیابی نمی نمایند. زیرا، روسیه و چین هردو به ایرانی نیاز دارند که بتواند در مقابل زیاده خواهی های هژمونیک آمریکا در غرب آسیا تاب آوری داشته و مقابله نماید. پس مطلوب چین، روسیه و حتی دول عربی، استقبال از سیاست یکجانبه گرایی آمریکا نیست .پس به همین دلیل، مواضع ترامپ در قبال ایران مثل قبل نخواهد بود و تنها تلاش او در جهت عدم دسترسی ایران به بمب اتم می باشد .
ترامپیسم ورژن جدید در بحث تحریم ها، مثل دمکرات ها عمل نمی کند.یعنز، با حجیم کردن تحریم ها، از کیفیت آنها نمی کاهد .بلکه در این دوره بدنبال کیفی کردن و موثر تر نمودن تحریم هاست.با این پیش فرض، تمرکز ترامپ بر روی تحقق وعده هایی خواهد بود که به موجب آن توانست دوباره به قدرت برگردد یعنی، نگاه به درون و بهبود بخشیدن اوضاع اقتصادی و خدمات رسانی به شهروندان ایالات متحده از طریق فشار به شرکای اروپایی و جلوگیری از کمک های مالی به جنگ اوکراین و دیگر حمایت های نظامی در اقصی نقاط جهان که برای ملت آمریکا هزینه تراشی می کنند و اگر به وعده های انتخابی خود عمل نکند خیلی سریع از پشتوانه مردمی خالی می شود هرچند او با این رویکرد نیز با مخالفت های جدی و شکننده ا ی از سوی صاحبان صنایع نظامی و مافیایی که از طریق اقتصاد جنگ منفعت می برند روبرو خواهد شد. در حقیقت، با چنین وضعیتی مواضع ترامپ در قبال ایران بستگی به چند عامل مهم دارد.
نخست، ترس آمریکا از کسر هژمون خود در منطقه ی غرب آسیاست، دوم، نوع رقابت ایالات متحده با رقبای خود در عرصه ی بین الملل، سوم، موفقیت در عمل به شعارهای انتخاباتی در جهت ساماندهی وضعیت اقتصادی و خدمت رسانی به شهروندان ایالات متحده است، همان اولویت بندی های ترامپبسم ورژن جدید که بر تمرکز روی حل مشکلات داخلی آمریکا و خودداری از جنگهای هزینه تراش و پایان دادن به آنها و پیشگیری از جنگهای جدید خواهد بود.
پس بنابراین، نباید این گونه تحلیل نمود که بازگشت مجدد ترامپ به کاخ سفید بر مبنای اهداف و برنامه های قبلی مثل، فلج کردن ایران با وضع تحریم های بیشتر و یا برقراری روابط حسنه ی اعراب و اسرائیل تحت لوای صلح ابراهیم در راستای منزوی کردن جبهه ی مقاومت به همین راحتی قابل وصول باشد.