شوشان ـ نوید قائدی :
مدیریت، هنری است که در آن، تصمیمگیریهای کلان و خرد، سرنوشت یک جامعه را رقم میزند. در دنیای پیچیده و پویای امروز، جایی که اطلاعات بهسرعت در حال تغییر است و چالشهای جدیدی بهصورت مداوم ظهور میکنند، نیاز به یک چارچوب فکری قوی و عمیق بیشازپیش احساس میشود. در این میان، حکمت و فلسفه بهعنوان دو بال قدرتمند اندیشه، میتوانند راهنمای مدیران و سیاستگذاران در مسیر هدایت جامعه باشند.
حکمت، حاصل اندوختن تجربه، شناخت عمیق از انسان و جامعه و توانایی تحلیل دقیق مسائل است. حکیم، کسی است که با بهرهگیری از دانش و بینش خود، بهترین راهحلها را برای مشکلات پیچیده پیدا میکند. در عرصه مدیریت، حکمت به مدیران کمک میکند تا با نگاهی جامع و فراگیر به مسائل بنگرند و تصمیماتی اتخاذ کنند که در بلندمدت به نفع جامعه باشد.
فلسفه، بهعنوان مادر همه علوم، به ما میآموزد که چگونه به جهان و پدیدههای اطراف خود بیندیشیم. فلسفه، با طرح سؤالات بنیادین و جستجوی پاسخهای عمیق، به ما کمک میکند تا جهانبینی خود را شکل دهیم و درک بهتری از ماهیت وجود و ارزشها پیدا کنیم. در حوزه مدیریت، فلسفه به مدیران کمک میکند تا با تحلیل مفاهیمی مانند عدالت، آزادی، حق تصمیمگیری افراد، خیر و شر، به ارزشهای والای انسانی پایبند باشند و تصمیماتی اتخاذ کنند که با این ارزشها همسو باشد.
اهمیت تلفیق حکمت و فلسفه در مدیریت کشور بسیار مهم و حیاتی است. زیرا حکمت و فلسفه به مدیران کمک میکنند تا با نگاهی بلندمدت به آینده، برنامهریزی کنند و سیاستهایی اتخاذ کنند که منجر به توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی مردم شود. بسیاری از مسائل پیچیده جامعه، نیازمند رویکردی چندجانبه و مبتنی بر حکمت و فلسفه است. با استفاده از این ابزارها، میتوان به راهحلهای نوآورانه و پایدار دستیافت. همچنین حکمت و فلسفه، به مدیران کمک میکنند تا اخلاقمداری را در مرکز تصمیمگیریهای خود قرار دهند و از فساد و بیعدالتی جلوگیری کنند و زمانی که مردم ببینند که مدیران کشور با تاسی از حکمت و فلسفه به مسائل مهم کشور میپردازند، اعتماد آنها بهنظام و دولت افزایش خواهد یافت.
البته کمبود مدیران حکیم و فیلسوف یکی از مهمترین چالشها در این زمینه است، مشکلات بزرگ کشور نشان میدهند که کم بودهاند مدیرانی که به حکمت و فلسفه مسلط باشند. برای رفع این مشکل، باید به آموزش فلسفه و حکمت در دانشگاهها و مراکز آموزشی و به کارگیری مدیران مجرب با رویکردهای حکیمانه توجه بیشتری شود. گرچه در دنیای امروز، گاهی اوقات بین رویکرد حکیمانه و رویکرد تکنوکراتیک تضاد ایجاد میشود؛ ولی برای حل این تضاد، باید تلاش کرد تا بین این دو رویکرد تعادل برقرار شود.
در نهایت این که حکمت و فلسفه، دو بال قدرتمندی هستند که میتوانند به مدیران کشور کمک کنند تا تصمیمات بهتر و عادلانهتری اتخاذ کنند. با تلفیق حکمت و فلسفه و دانش مدیریت، میتوان به آیندهای روشنتر و بهتر برای جامعه امیدوار بود، در کشوری مانند ایران که بیشینه تمدنی و دینی از یک سو و بروز و ظهور فن آوریهای نوین و مشکلات شدید اجتماعی از سوی دیگر در لایههای زندگی مردم رسوخ کرده اتخاذ تصمیمهای دقیق اجرایی و عملی مبتنی بر حکمت و فلسفه بسیار کارگشا خواهند بود.