شوشان ـ جعفر دیناروند :
نگاه به تاریخ و گذشته هر کشوری، وابستگی به نگرش ها و نیت های درونی دارد.این مهم را می توان در دو بعد مثبت و منفی،مورد ارزیابی قرار دارد.بدون شک،نگرش مثبت ناشی از دیدی انسانگرایانه و به تبع آن،قدرشناسانه است. تاریخ ورزش شوش،در کنار ابعاد اجتماعی،فرهنگی و به ویژه اخلاقی آن که سببی در ارتقا و بالندگی است،مملو از گنجینه های فاخری است که هر یک می توانند الگوهای مناسبی برای رشد در این موضوع گردند.
اینکه تشکیل شوش جدید در اوایل۱۳۳۰ انجام و اولین مدرسه دولتی آن،پانزده سال بعد،شکل گرفت،به صورت پراکنده،ورزش هایی رونق گرفت که مبدا آن ها،همین آموزشگاه بود.گرچه در همین مدرسه نیز آموزگارانی وجود داشتند که سوادآموزی را بر ورزش ترجیح داده و در یک کلام با ورزش مخالفت می کردند اما این،سببی در حذف نگردید. ذکر نام تشکیل دهنده اولین تیم فوتبال مدرسه و انتشار تصاویر آن،ضمن ایجاد فضای مثبت،زمینه را برای قدردانی مهیا می کند.
تشکیل تیم فوتبال آپادانا در اواخر۱۳۳۰ و نیز تیم فوتبال فرهنگ در اوایل۱۳۴۰,یادآور کوشش هایی است که به وسبله مردان بی ادعای آن روزها، صورت گرفت. تشکیل اولین باشگاه ورزشی در شوش که در سال۱۳۴۵ صورت گرفت و در آن،سه رشته فوتبال،کشتی و دوومیدانی،فعال بودند،را نباید فراموش کرد.بنیانگذار این باشگاه،چه کسی بود؟ دومیدانی شوش در دهه پنجاه تا قهرمانی کشور پیش رفت و فرزندی از شوش به عضویت تیم ملی جوانان در پرش سه گام،درآمد.آن قهرمان کشوری و آن عضو تیم ملی،چه کسانی بودند؟ بازیکنان فوتبالی که در همین دهه که خوزستان در اوج این رشته بود،به عضویت منتخب خوزستان در آمدند را کسی می شناسد؟ چه کسی،بنیانگذار دومیدانی قهرمانی در شوش بود؟همانی زمانی که قطب خوزستان گشت و با خرمشهر و اهواز رقابت می کرد. آن زمانی که امکانات خبری ضعیف بود،چه کسی اولین عکاس ورزشی گشت؟کدام فرد خبرهای ورزشی روزانه را به رادیو اهواز می داد و مردم از این طریق،خبرها را می گرفتند؟
شوش در همه زمینه ها،حرف های ناگفته فراوانی دارد.این نکته در ورزش،نمایان تر است.باید چشم ها را مالید،نگاه ها را تیزبین کرد.نسل جدید را آگاه نمود و بالاخره بنیانگذاران ورزش شوش را معرفی نمود. این موضوع نه در این حد،که،به قدردانی و تشکر از اقدام های گذشته،منجر شود.بسیاری از آن ها،زیر خروارها خاک،گمنام رفتند اما تعدادی هنوز در قید حیاتند گرچه ناتوان و عصا به دستند.فراموشی بد دردی است اما بدتر از آن،قدرنشناسی است.