شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۳۷۰
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۴
زنده و زندگی
شوشان ـ جعفر دیناروند :

حالت های درونی آدمی موثر بر چگونگی زندگی اوست.ماندن یا بودن برای او معنایی درونی دارد و لذا می کوشد تا با تطبیق درون با برون، نوعی سازگاری ایجاد نماید.
غمگین بودن و از درون زجر کشیدن، بدون شک، به بیرون نیز سرایت می کند و مانند عینکی است که رنگ های متفاوتی را پذیراست.اگر با عینکی سیاه بنگری، همه را سیاه بینی و اگر غیر از این باشد، دنیا نیز این چنین می شود.
شادی، عکس غم است.حالتی درونی است که شوق و ذوق را به همراه دارد.آن که شاد است از درون آرامش و آسایش دارد و لذا می کوشد تا زندگی را معنا دار نماید.
دنیا برای او زیبا و قشنگ می شود و بر بودن خود به عنوان یک انسان، می بالد.مرگ را عقب می اندازد و خواهان طولانی تر شدن عمر می شود.شادی، امری مهم و درونی محسوب می شود و بر چگونگی روند زندگی موثر است.
گرچه منبع خوشحالی متفاوت است و برای نوع بشر نیز همه ی موارد مانند هم نیستند اما این،درونگرایی را کنار نمی زند.
در واقع، هر نوع خوشحالی از درون، تغییر ایجاد می کند و نوع گردش خون و اتصال عصبی را به نفع حالت ها، متغیر می سازد.
خوشحال بودن آدمی از هر نوع آن، باعث می شود تا دنیا برای او زیباتر جلوه گر و اطراف، قابل تحمل گردند.این مهم نشان دهنده ی تحریک های برونی بر درون است.
این که کدامین انسان موثر واقع می شود و خوشحالی را در درون، تولید یافته در می یابد؟ سئوالی است که ما را به سمت پرسشی معین رهنمود می کند.آن هایی که درون برای آن ها تاثیر گذار است و کسانی که خوشحالی را تنها در محدوده ای، کم معنا می یابند.
این که کدامین عامل یا عوامل باعث چنین اعمالی می شوند؟ موضوعی جداگانه است.در واقع ما در رابطه ی با شادی دو نوع انسان را می یابیم.
آن هایی که شادی را خواهانند و با ایجاد، متغیر می شوند و کسانی که پیگیر آن نیستند و معنایی برای آن در نمی یابند.

فرح اوضاع و احوال برای کسانی که در حال زندگی کردن هستند، موثر بر چگونگی حرکت است.بی قراری برای تحرک سازی و فعالیت برای رسیدن به اهداف انسانی، از جمله مواردی است که موثر بودن را تکمیل می کند.
شاید این مهم را بتوان به شکلی دیگر نیز مطرح کرد و این که، انسان هایی موجودند که شادی را می سازند.از درون خود باخبرند و می دانند که چه چیزی را انجام دهند تا شادمان گردند.
از مهم ترین آن ها، رضایت درونی در یاری رساندن به همنوعان است.شادی دست ساخته ی بشری، با توجه به دنیای انسانی، درونگرایی است.
ما شادی را شوق نیز می نامیم.تلاطمی مثبت برای انجام اموری که رضایت انسانیت را در پی دارد.
کسانی که با شوق، ادامه ی حیات می دهند، در حال زندگی کردن هستند.آن ها می دانند که از درون، متحول شده اند و برای انباشت چنین وضعیتی، کوشایی خود را استمرار می بخشند.
در کنار این انسان ها، افرادی موجودند که در شوق، فقیر و بی داشته اند.درونی نمی یابند و شوقی جستجو نمی کنند.وجود برای آن ها کافی است.

آن ها،گویا از جمع به دورند و اگر زنده بودن را در تنهایی مطلق می یافتند، بدان عمل می نمودند.چون برای زنده بودن به دیگران نیاز دارند، در کنار آن ها می مانند.
شادی برای آن ها معنایی در حد کلام است و درک آن چندان مصداقی نمی یابد.هدف که کوتاه شود، شوق نیز حذف می شود.زنده بودن، بالاترین هدف برای افرادی است که خاص و معین هستند.
با این حال،مسرت بخشی می تواند حرکت آفرین باشد.به زبان ساده، برای انسان ها،هم حرکت قادر است تا زمینه ی شادی را فراهم کند و هم مسرت بخشی می تواند حرکت آفرین باشد.این دو به هم گره خورده اند و دقیق، مواردی انسانی اند که شامل سایر حیوان ها نمی شوند.
پس،شادی، حالتی معنا دار و پیوسته ی با توانایی هاست.آن،منظور معینی را پیگیری می کند لذا تفکر و تعقل بر بودن یا عدم آن، موثر است.
همین باعث می شود تا نوع بشر با حرکت برای خود،شوق ایجاد کند یا بدون آن، غم و تابع شدن را رقم زند.
مفرح بودن آدمی، انرژی ساز و فعال آفرین است.خستگی را دشمن و با آن، درگیر برای استمرار است.
شادی برای انسان ها، اصلی برای رفع مشکل و فراموشی برای غم و اندوه است.کسالت را حذف و پایداری فعالیت را باعث می گردد.این، همان تاثیر پذیری شادی بر نوع بشر است.
بنابراین، می توان با شادی، آدم ها را، دو نوع تصور کرد.کسانی که خواهان آن هستند و خود نیز می کوشند تا به دست آورند.انواعی از فعالیت ها را در برنامه های کاری خویش دارند و رفتارهایی انسانی برای رشد و تعالی انجام می دهند و به سبب انجام آن ها، احساس شادی می کنند و کسانی که مانده اند تا دیگران برایشان خط و نشان بکشند.خنده ی آن ها تابع خنده ی مصنوعی می شود و نیش باز کردن تنها ظاهری برای نشان دادن فرح و شوق می گردد.
این ها زنده اند و نفس می کشند.شکلک در می آورند تا نشان دهند که هستند.آدمی باید بداند که نیاز به شادی برای او جزئی از نوع زندگی است.
با زجر زندگی کردن فقط، زنده بودن را نشان می دهد در حالی که شاد و شادمانی خواستن، برای او، نوعی از زندگی معنا دار برای ادامه حیات معنا دار بشری، محسوب می شود
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار