انتصاب فردی فاقد تخصص و تجربه به ریاست یکی از شرکتهای تابعه مناطق نفتخیز جنوب، نشانهای از نادیده گرفتن معیارهای حرفهای است؛ تصمیمی که میتواند کارآمدی و اعتبار سازمان را با چالش جدی مواجه کند.
در هر سازمان، روابط عمومی نقشی حیاتی در شکلدهی تصویر عمومی، تعامل با رسانهها و ایجاد ارتباط مؤثر با ذینفعان ایفا میکند. این جایگاه حساس نیازمند فردی با دانش تخصصی، مهارتهای ارتباطی و درک عمیق از اصول مدیریتی و دیپلماسی سازمانی است. با این حال، انتصاب اخیر در یکی از شرکتهای تابعه مناطق نفتخیز جنوب نشاندهنده نادیده گرفتن این اصول بنیادین است.
تصمیمگیرندگان با انتخاب فردی فاقد تخصص، تجربه و سابقه قابل قبول در حوزه روابط عمومی، نه تنها شایستهسالاری را زیر پا گذاشتهاند، بلکه به اعتبار و کارآمدی این واحد کلیدی ضربه زدهاند. چگونه میتوان از فردی که رزومه قابل اتکایی در این حوزه ندارد، انتظار داشت که در مواقع بحران، تعامل مؤثر با رسانهها و افکار عمومی را مدیریت کند؟
چنین تصمیماتی نهتنها باعث کاهش اعتماد داخلی و خارجی به سازمان میشود، بلکه موجب افت کارایی در فرآیند اطلاعرسانی و ارتباطات میشود. این انتصاب بیش از آنکه یک انتخاب بر اساس معیارهای حرفهای باشد، به نظر میرسد حاصل ملاحظات غیرکارشناسی و شاید حتی روابط فردی و نفوذهای غیرمنطقی باشد.
ضروری است که مدیران ارشد، مسئولیت پیامدهای چنین تصمیماتی را بپذیرند و رویکرد خود را اصلاح کنند. شفافیت، پاسخگویی و شایستهسالاری باید به اصول تغییرناپذیر سازمان تبدیل شود. انتخابهای نادرست در جایگاههای حساس، تنها مسیر رشد و موفقیت را دشوارتر میسازد و اعتماد عمومی را از بین میبرد. جامعه حرفهای انتظار دارد که این روند اصلاح شده و برای آینده، تنها افراد متخصص و واجد شرایط برای چنین نقشهای حیاتی انتخاب شوند—نه کسانی که کت روابط عمومی به تنشان گشاد است.