در یک تقسیم بندی، مجموعه احوال یک جامعه در سه رکن خلاصه می شود:
یکی باورهای آن جامعه! خواه این باورها موجه باشند خواه ناموجه، خواه منطبق بر واقع و صادق باشند و خواه منطبق بر واقع و صادق نباشند. باورها همان پندارها و موضوعات ذهنی است.
رکن دوم عواطف و احساسات یک جامعه است؛ دردها، رنجها، شادی ها، خشم ها، امیدها، ناامیدی ها، يأس ها.
و بخش سوم اراده ها و عزم ها و خواسته های یک جامعه است.
... ما تا باورهای جوانها را تغییر ندهیم اتفاقی نمی افتد. اقدامات ما باید باورهای آنها را تغییر دهد اگر باور آنها تغییر نکرد و آنها از روی استدلال چیزی را از ما نپذیرفتند لااقل باید بتوانیم انگیزه ای در آنها به وجود بیاوریم که با آن هنجار جامعه، با آنچه جامعه به آن فکر می کند و به سمت آن حرکت می کند آنها هم حرکت کنند یعنی گرچه باور ندارند اما از روی میل با یک انگیزه درونی حرکت کنند.
گام سوم عبارت است از اینکه نه باورش را اصلاح کنیم و نه انگیزه درونی در او ایجاد کنیم بلکه او را از بیرون وادار کنیم به انجام کاری، یعنی با نظام پاداش و جزا ! باید روی این فکر کنیم ببینیم که آیا واداشتن آنها، نظام پاداش و جزا، چقدر نتیجه داده است و آیا این برای مقابله با اقل افراد است؛ افراد سازماندهی شده و مغرض یا برای توده هاست!؟
به هر حال ما اگر در بخش اول کمکاری داریم اگر نمی توانیم #باوراننده کار کنیم لا اقل به بخش دوم بپردازیم یعنی اقداماتی که #انگیزاننده هستند. در غیر این صورت #وادارنده ها خیلی در دراز مدت، نتیجه بخش نخواهند بود.
سخنان حجت الاسلام و المسلمین رضا حیدری/ عید فطر / مسجد امام حسین ع اهواز