شوشان - رضا بختیاری اصل
اگر از منظری تطبیقی (comprative) بخواهیم داستان نویسان موسوم به " مکتب " خوزستان "را با برخی نویسندگان آمریکایی بسنجیم، شاید آنها را بتوان بر این اساس رده بندی کرد:
1- اقلیمی - ریالیستی (بیچر استو/ همینگوی)
2- اقلیمی - وهمی (هاوثورن/ فاکنر)
3- افلیمی - طنز و پیکارسک( تواین/ کالدول)
مثلن می توان با اندکی مسامحه احمد محمود و ناصر موذن و عدنان غریفی را در گروه اول، منوچهر شفیانی و بهرام حیدری و حفیظ ممبینی و فتح الله بی نیاز را در گروه دوم و یارعلی پورمقدم و قباد آذرآیین را در گروه سوم جای داد.
اگر چه ممکن است برخی از آثار این نویسندگان ویژه گی های دیگری را باز بتابانند یا برای مثال بر اساس ایدیولوژی خاصی نوشته شده باشند که در نویسندگان آمریکایی که قصد تطبیق با انها داشته ام این جهان بینی را نتوان سراغ گرفت.
اما برای من نوشته های گروه سوم است که به واسطه ی بر جستگی عنصر طنز اهمیتی دیگر گونه می یابد.
در داستان های یار علی پورمقدم و قبادآذر آیین گاه با یک راوی پیکارو یک رند از طبقات فرو دست و کسبه های خرده پای شهری یا عشایر و روستاییانی روبرو هستیم که به واسطه ی کشف و استخراج نفت در شهری مثل مسجد سلیمان ساکن شده اند.
گفتار و کنشمندی این پیکارو و روایتی که از اشخاص ، مکان ها و کنش ها به دست می دهد در واقع گونه ای دیگر از اقلیم گرایی(regionalism) را با زاویه ی دیدی طنزآگین به تصویر می کشد.
پ.ن : این متن کوتاه را همین جا قلم انداز نوشتم. ممکن است بخواهم بعدها گسترشش دهم .این فرض را هم در نظر می گیرم که مقایسه ی من ممکن است کاملن طابق النعل بالنعل بر آثار برخی نویسندگان خوزستانی منطبق نشود.
این که می خوانیم که فلان نویسنده تحت تاثیر ریالیسم سوسیالیستی بوده یا مثلن مکان و فضایی تحت تاثیر یوکناپاتافای فاکنر آفریده یا نثرش تحت تاثیر همینگوی بوده باید دقیق تر و با کدهایش در کلیه ی آثار این نویسندگان کالبد شکافی شود.