انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری نشان داد مردم در انتخاب راه اصلاحی در کشور اشتباه نکردند.
اشاره : دکتر محمد کیانوش راد( کربلایی) صرفنظر از اینکه مخالف یا موافق او باشیم سخنانش در استان خوزستان توسط مخالفان و موافقانش شنیده می شود . او مخالفانی جدی دارد تا جائیکه چندین بار مورد حمله و ضرب و شتم نیز قرار گرفته است . از سویی دیگر دوستداران او نیز در خوزستان کم نیستند . بسیاری او را به خاطر صداقت ، صراحت و شجاعت در طرح دیدگاه هایش، می ستایند . حتا هستند کسانی که علیرغم مخالفت با دیدگاه های سیاسی او ، برایش احترام ویژه ای قائلند .سخنرانی اخیر ایشان در مجمع فعالان فرهنگی استان خوزستان و در سالروز دوم خرداد بهانه ای برای این گفتگو شد . او مثل همیشه سرحال و پرکار است و مهم تر از همه بیشترین ارتباط را با جوانان دارد . اقوام مختلف خوزستان نیز به انصاف و نکته سنجی های او در مورد فعالیت اقوام خوزستان اذعان دارند . متن ذیل حاصل گفتگویی با اوست که از نظر خوانندگان می گذرد .
به عنوان اولین سوال خواستم ببینم تعریف شما از حماسه ی دوم خرداد چیست ؟
حماسه ی دوم خرداد را مردم آفریند . مردم در این روز به روند اصلاح امور – آنهم توسط شخصی به نامخاتمی – رای دادند . مردم هم خواستار آزادی بیشتر و بهبود وضعیت زندگی بودند و هم خاتمی را فردی صادق و دلسوز یافتند پس برخلاف تصور جناح راست یا محافظه کار و یا به اصطلاح اصول گرا ، به صورت شگفت آوری به پای صندوق ها رفتند و رای به خاتمی دادند . در ادامه علیرغم بحران آفرینی های مکرر جناح راست ، انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری نشان داد مردم در انتخاب راه اصلاحی در کشور اشتباه نکرده اند . مردم خواستار اصلاحات هستند و اصول گرایان و اقتدار گرایان باید این پیام راگرفته باشند . بخشی از آنان فهمیده اند و بخشی هنوز یا متوجه نشده اند یا خود را به خواب زده اند .
در خوزستان به عنوان بخشی از یادآوری خاطرات ، وضع چگونه بود ؟
در خوزستان جناح راست با هدایت برخی از روحانیون سرشناس بیشترین هجمه ها و مخالفت ها و دشمنی ها را با خاتمی انجام داد . اما پس از اعلام نتایج در بهت فرو رفتند ، برخی بر عنادشان ادامه دادند و برخی دیگر واقع بینانه و برخی فرصت طلبانه ، به تعریف و تمجید از خاتمی پرداختند . بهر حال همه ما در مواضع مان احتمال اشتباه هست اما مهم صداقت و واقع بینی و مردم داری و مردم خواهی ماست که شاخصی برای تعیین مسیر درست است . این بحث ها را در جای دیگری باید به تفصیل بیان کرد .
آیا دولت فعلی را ادامه دوره ی اصلاحات می دانید ؟
بله ، اما با تجربه ی بیشتر ،هم در نیروهای سیاسی و هم در مسئولین اجرایی. بله این دولت هم در ادامه ی دوره سازندگی و اصلاحات است . اما با تعاریف و استانداردهای خاص دولت اعتدال . البته نمی توان گفت دولت ، دولت اصلاح طلبان است اما مخالف اصلاح طلبی هم نیست .
چه آفت هایی دولت اعتدال را تهدید می کند ؟
آفت تند روی های جناح افراطی اصول گراها و آفت دخالت های فراقانونی و غیر قانونی از بیرون دولت ، که بیشتر به عنوان مانع می بایستی مورد توجه قرار گیرد . اما از درون به نظر من دولت حداقل با دو چالش مواجه است . چالش نخبه گرایی و چالش پوپولیسم . توضیح این دو کمی وقت می گیرد . اگر دولت بسوی نخبه گرایی پیش برود و از پلورالیسم دور شود در آن صورت نخبه ها ، حال از هر دو دسته - چه اصول گرا و چه اصلاح طلب - اولا راه را برای ورود نیروهای اجرایی، جوانان و نیروهای جدید خواهند بست و در ثانی و مهمتر از آن ، منافع و امتیازات به دست یک عده افراد خاص که همیشه در دولت ها بوده اند، خواهد افتاد و گروه های اجتماعی و مدنی و اقتصادی و قوی امکان بهره گیری از منافع و پاداش ها را نخواهند یافت . به همین دلیل پلورالیسم ، تامین کننده حقوق اقلیت ها و اقوام است ، اما نخبه گرایی ، با انحصار طلبی ، راه را برای حضور گروه های مختلف اجتماعی و اقلیت ها و گروه های قوی خواهد بست . از سوی دیگر رفتار اعتدالی مبتنی بر عقل گرایی است و رفتار پوپولیستی مبتنی بر احساس گرایی و گاهی عوام فریبی و عوام گرایی احساساتی ، برخلاف عقل گرایی و اعتدال گرایی است . خب اینها را در حد چند جمله گفتم اما ،توضیح آن مفصل است .
چرا نخبه گرایی به ضرر گروه های اجتماعی و قومی است ؟
به دلیل خیلی روشن .پلورالیسم یا تکثر گرایی به وجود تفاوت های واقعی و به وجود منافع بعضا متضاد و مخالف واقعی اذعان دارد . در پلورالیسم فرض بر آن است که اولا تفاوت و اختلاف به رسمیت شناخته می شود . ثانیا علیرغم این اختلافات ، همه در مزایای حکومت باید سهم داشته باشند . چه در تقسیم پست ها ، چه در تقسیم کارهای اقتصادی و چه در سایر امور . نکته ی مهمی که می توان اضافه کرد اینکه دولت با قبول پلورالیسم ،هم از همه ی ظرفیت ها و توانمندی ها استفاده می کند ، و هم انجام اقداماتش سهل تر و کارشناسانه تر خواهد شد و هم چون همه نظرات گروه های اجتماعی و گروه های قومی و گروه های منفعتی را می شنود و دست همه را در کاسه دولت می کند ، نظرات هم پخته تر ، کارشناسی تر و همگراتر می شود و این به نفع دولت و ملت است . اقوام و اقلیت ها هم احساس حضور واقعی می کنند . نخبه گراها ،هر کس که باشند چه اصلاح طلب ، چه اصول گرا و چه فعالان قوی فرقی نمی کند همه خود را اصل می دانند و مردم و جریانات سیاسی و اجتماعی را دنباله روی خودشان می خواهد و مشکل و چالش از اینجا شروع می شود .
حضور تکثر گرایی در بافت دولت ، فکر نمی کنید کار دولت را کند می کند و یا مثلا در استان هایی مثل خوزستان باعث اختلاف بیشتر می شود ؟
اصلا قبول تکثر گرایی و رسمیت دادن به آن ،اولین قدم برای رفع اختلافات است . وقتی ما می گوییم ایران برای همه ی ایرانیان،یعنی ایران را برای یک قوم نه . برای یک گروه و جناح سیاسی نه ، برای یک قشر خاص حالا به هر عنوانی نه . ایران ملک مشاع هر کس است که ایرانی است . عرب ، ترک ، لر ، کرد ، ترکمن و حتی فراتر مسلمان و یا غیر مسلمان . یعنی هر ایرانی یک هفتاد میلیون ام در این کشور ، سهم دارد . همه ی مردم سهامدار این شرکت بزرگ به نام ایران هستند و هیچ طبقه یا قشری حاکم مطلق نیست و با رای گیری مردم ،مسئولان این شرکت را تعیین و اداره می کنند .
یعنی شما اداره ی امور کشور را مثل یک شرکت می دانید ؟
دقیقا . دقیقا همین است . یک شرکت با سرمایه مشخص و محدوده مشخص و با سهامداران مشخص نه بیشتر و نه کمتر. هیچکس نمی تواند و نباید بیش از سهم خود دخالت کند ، مگر آنکه سهامداران به او حق دخالت و مدیریت و حکومت را داده باشند . درست مثل یک شرکت . تنها در این صورت است که اختلاف قومی نیز برداشته می شود و همه براساس منافعشان ، به این شرکت بزرگ خدمت می کنند .
در چند روز گذشته شما در جمع فعالان فرهنگی خوزستان از توسعه ی انسانی در خوزستان سخن گفتید ، توسعه انسانی را به چه معنایی به کار بردید ؟
ببینید در آنجا گفتم توسعه مفهومی چند وجهی است .مفهومی است که خودش دچار توسعه یافتگی شده است و در آینده حتما وجوه جدیدی برای آن احتمالا افزوده می شود . توسعه زمانی مساوی رشد اقتصادی دیده می شد.اما امروزه توسعه فقط رشد اقتصادی نیست بلکه رشد اقتصادی ، استقلال ، آزادی و دموکراسی ، ثبات و عدالت نیز هست .
پس وقتی دنبال توسعه هستیم اولا باید بدانیم چه می گوییم و به دنبال چه چیزی هستیم . همچنین باید توجه داشت برای رسیدن به اهداف خوب ، باید مشخص کنیم کدامیک برای ما در اولویت است و با دستیابی به کدام وجه ، سایر وجوه به دنبالش خواهد آمد و این تعیین الویت هم از کشوری تا کشوری می تواند متفاوت باشد .
مثلا برخی می گویند تا استقلال نداشته باشیم راه به جایی نخواهیم برد . برخی می گویند تا آزادی در کشور نباشد هیچ چیز درست نمیشود . برخی می گویند اینها را ول کنید تا رشد اقتصادی و درآمد ناخالص مالی افزایش نیابد ، کاری از پیش نمی رود . برخی می گویند اینها مهم نیست مساله اصلی کم کردن فاصله ی طبقاتی و توزیع عادلانه سرانه در آمد ملی است . پس همه ی اینها خوب اند اما نکته ی مهم این است که از کدامیک باید آغاز کنیم . مضافا بر اینکه دو نگرش کلی وجود دارد که در یک تقسیم بندی ساده که ماکس وبر و کارل ماکس نمایندگان آن هستند یکی به اصالت و تقدم فکر و اندیشه و نگرش و باور می اندیشد و یکی به زیر ساخت ها و عوامل مادی و اقتصادی . البته باید گفت هر دو مهم اند اما کدامیک را باید اول ایجاد کنیم . به نظر من فرهنگ ، باور ، ایستارها وانگاره ها تقدم دارند تا فکر ما عوض نشود ، وضع همین است که هست . در خوزستان نیز ابتدا باید باورهای ما به توسعه تغییر کند البته پس از تعیین تقدم و تاخر ، آنوقت باید بحث اهداف ، خط مشی و برنامه ها را هم دید.
خب در این زمینه مگر تفاوت دیدگاه وجود دارد ؟
بله مساله همین جاست. در میان فعالان سیاسی و اجرایی نگاه ها ی متفاوتی وجود دارد .مثلا برخی فکر می کنند همه چیز با تغییر مدیران حل می شود در نتیجه همیشه و تنها کارشان تغییر مدیران است . برخی فکر می کنند مشکل استان کمبود بودجه است . برخی فکر می کنند اصلا مرکز نشینان و حکومت مرکزی با خوزستان خوب نیست و توجهی به توسعه خوزستان ندارند و برخی مشکل را در نبود قوانین مناسب مثلا در منطقه ی آزاد اروند یا مناطق مرزی می دانند . برخی مشکل را در سیاسی بودن نیروهای خوزستانی می دانند . و مرتب می گویند اگر می خواهید خوزستان رشد کند از فعالیت سیاسی و جناحی و حزبی دوری کنند . برخی مشکلات را مسائل قومی و قومیت ها می دانند . به نظر من هر کدام از اینها البته سهمی دارد اما مساله اصلی ما ، مساله فرهنگی – سیاسی است .
ما باید بتوانیم در مسائل توسعه ای ، ابتدا خودمان توسعه یافته بشویم . توسعه در ما ، یعنی افزایش سازگاری ،افزایش تحمل ، افزایش میزان هم گرایی ، افزایش اعتماد سازی و افزایش میل به پیشرفت . اینها عوامل فرهنگی توسعه یافتگی است . تا این خصوصیات نباشد هیچ جامعه ای توسعه یافته نخواهد شد در کنار آن خصلت های عمومی ، ویژگی هایی چون علم گرایی و تخصص محوری ، نهاد سازی و تشکیل نهادهای مدنی ، وجود احزاب سیاسی در رقابت های گروهی به جای رقابت های شخصی . اینها همه کمک می کند تا افراد شایسته در راس امور قرار گیرند و از بودجه استان و قابلیت ها بهره گیرند وگرنه کار به جایی نخواهد رسید .
آقای دکتر ! شما در بخشی از سخنان خود در جلسه فعالان فرهنگی به نوعی نگاه که استان را غیر سیاسی می خواهد اشاره کردید ، این را بیشتر توضیح دهید .
ببینید نگاهی هست که در این سی سال همیشه سعی در غیر سیاسی کردن نیروهای فعال خوزستان کرده است . از نظر این افراد اولا : به دلیل وجود مسائل قومی ، سیاسی شدن استان خطرناک است .و ثانیا: اصولا سیاسی شدن و جناحی شدن بچه های استان به ضرر توسعه ی استان تمام شده است . پس به نظر اینان بهتر است همه بدون گرایشات سیاسی و حزبی برای توسعه ی استان کار کنند
به طور مشخص چه کسانی این دیدگاه را دارند ؟
با احترام باید بگوییم این دیدگاه را آقایان محسن رضایی ، شمخانی و فروزنده داشته اند و هنوز هم با کمی – شاید تغییر- همین نظر را دارند . سخنان اخیر آقای رضایی را ببینید . ایشان جوری سخن گفته اند که اولا خود را انقلابی و دیگران را سیاسی و جناحی خوانده اند و سپس در مذمت سیاسی و جناحی بودن سخن گفته اند و در پایان فکر می کنند این انقلابی بودن است که کشور را نجات خواهد داد نه جناحی و سیاسی و حزبی بودن . خب این یک برداشت اشتباه و ساده انگارانه است . اتفاقا به نظر من در استان های قومی باید فعالیت حزبی و جناحی تشدید شود حتا با اندکی هزینه ی بیشتر . راه ، کم رنگ شدن گرایشات قومی غیر اصیل و پر رنگ کردن فعالیتهای سیاسی حزبی است . در کار جناحی و سیاسی افراد همفکر کنار هم می نشینند و با هم کار می کنند . عرب و عجم و ترک و کرد و بلوچ و ترکمن ندارد . حتا شیعه و سنی هم کم رنگ می شود . علاوه بر آن این جناح های سیاسی ، همگی وصل به مرکز هستند و گرایشات ملی افزایش و گرایشات واگرایی کمتر می شود . علاوه بر آن به افراد فرصت طلب و ابن الوقت نیز امکان مانور نمی دهد و افرد شفاف می شوند .
اضافه بر همه ی این موارد ، وقتی کار حزبی انجام شود ، افراد مسئولیت پذیر می شوند و برنامه محوری و گروه محوری جای بی برنامه گی و شخص محوری را می گیرد . من بارها گفته ام اگر در استان دو جناح قوی سیاسی باشند توسعه ی استان سرعت می گیرد . این دوستان می گویند جناح بندی در استان به ضرر توسعه ی ماست . من به اینان عرض میکنم آیا استان ما سیاسی تر است یا اصفهان ، کرمان ، مشهد و شیراز و .... و آیا استان ما عقب مانده تر شده است یا آنها .برخی از جریانات سیاسی در کشور ، افراد و اصالتش در این استانهاست اما آنها چرا پیشرفت بهتری از نظرما خوزستانی ها دارند . دلیل آن این است که وجود جریانات قومی سیاسی در استان ها و حضور آنها در مرکز ، باعث بالارفتن قدرت چانه زنی و رایزنی آنها خواهد شد . متاسفانه لابی سیاسی خوزستانی ها در تهران ضعیف است و این هم فقط به خودمان برمیگردد و لاغیر .
جناح های سیاسی در استان باید فعال شوند . این به نفع استان و به نفع کشور است . گسترش فعالیت های سیاسی و حزبی ، به کاهش فعالیت ها ی قومی و نامتعادل و تند منجر خواهد شد و این مساله ، مساله ای قابل تامل است . متاسفانه نهادهای امنیتی نیز در این موضوع کارشناسی شده و عالمانه برخورد نمی کنند .
آیا این دغدغه که سیاسی شدن به تند شدن فضا کمک می کند را درست نمیدانید ؟
سیاسی و جناحی شدن باعث دسته بندی هویتی است . معلوم می شود هر کسی چه می گوید و چه می خواهد و با چه کسانی می خواهد به اهدافش برسد . این بسیار خوب است . اصلا جامعه ی توسعه یافته مگر می شود دسته بندی نداشته باشد . مساله مهم ادراک فرهنگی درست است . بارها گفته ام افزایش یک درجه سازگاری میان فعالان سیاسی خوزستان مساوی صد درجه توسعه است . ما می توانیم جناح بندی های خودمان را داشته باشیم ، اما برای مسائل عمومی خوزستان در کنار هم و کمک کار هم باشیم . مساله آب کارون ، گردو غبار ، مسائل تالاب ها ، اشتغال و .... اینها چپ و راست نمی شناسد . همه باید بتوانیم در کنار هم در جهت حل این مسائل گام برداریم .
شکل گیری احزاب سیاسی در استان به نفع هم گرایی ملی و توسعه استان است و غیر سیاسی کردن نیروها به بهانه های مختلف به ضرر استان .
آقای دکتر ! اخیرا آیت الله کعبی عضو مجلس خبرگان از خوزستان در دیدار با جمعی از حقوق دانان بسیجی گفته اند که : " رئیس جمهور حقوق دان بداند که گفتمان سازی در برابر گفتمان رهبری جرم حقوقی است " نظر شما چیست ؟
باید گفت از آقای کعبی که حقوق خوانده اند جای تعجب است که چرا چنین غیر حقوقی سخن می گویند . آنوقت به رئیس جمهور هم طعنه و کنایه و تهدید روا می دارند !اگر حقوق دانان جناح محافظه کار همه مثل آقای کعبی باشند باید فاتحه ی علم حقوق در کشور را خواند . هر کلاس اولی در دانشکده ی حقوق می داند که سخنان آقای کعبی چقدر غیر حقوقی است و لذا نیازی هم به پاسخ نمی بینیم . البته این نگاه ناشی از نوعی نگاه قیم مابانه و متاثر از اندیشه های خاص آقای مصباح یزدی است . خب آقای کعبی می تواند سیاسی سخن بگوید اما سخن سیاسی غیر حقوقی از یک حقوق دان قابل پذیرش نیست و نباید کاسه ی داغ تر از آش بشوند .
گفتگو از : سارا ممبینی
مطالب مرتبط :
متاسفانه نهادهای امنیتی نیز در این موضوع کارشناسی شده و عالمانه برخورد نمی کنند .
با احترام باید بگوییم این دیدگاه را آقایان محسن رضایی ، شمخانی و فروزنده داشته اند و هنوز هم با کمی – شاید تغییر- همین نظر را دارند . سخنان اخیر آقای رضایی را ببینید . ایشان جوری سخن گفته اند که اولا خود را انقلابی و دیگران را سیاسی و جناحی خوانده اند
اخیرا آیت الله کعبی عضو مجلس خبرگان از خوزستان در دیدار با جمعی از حقوق دانان بسیجی گفته اند که : " رئیس جمهور حقوق دان بداند که گفتمان سازی در برابر گفتمان رهبری جرم حقوقی است " نظر شما چیست ؟
چرا چنین غیر حقوقی سخن می گویند .
رئیس جمهور هم طعنه و کنایه و تهدید روا می دارند !
باید فاتحه ی علم حقوق در کشور را خواند .
هر کلاس اولی در دانشکده ی حقوق می داند که سخنان آقای کعبی چقدر غیر حقوقی است
این نگاه ناشی از نوعی نگاه قیم مابانه و متاثر از اندیشه های خاص آقای مصباح یزدی است .
خب آقای کعبی می تواند سیاسی سخن بگوید اما سخن سیاسی غیر حقوقی از یک حقوق دان قابل پذیرش نیست و نباید کاسه ی داغ تر از آش بشوند
خدا را شکر که همه تحرکاتشان در خوزستان به ثبت رسیده است .
اگر آقای کربلایی اعتقادی به کار غیر دولتی دارد بسم الله بیان بفرمایند از همین تریبون که چرا انتخابات برای تشکیلات بنیاد توسعه نمی گذارند؟
در مجموع دیدگاه های سیاسی حزبی ایشان فاقد حرف نو و نوع نگره شان به مسائل استان تحت تاثیر و عاریتی از نظرات آقای امید حلالی است که البته به کج راه سیاست رفته است و در دوره نمایندگی مجلس شان نیز به لحاظ سیاسی به شدت تحت تاثیر نظرات تئوریک اقای عبدالله سلامی بودند.
ایشان یک عنصر سیاسی است و نه یک متفکر سیاسی و به همین دلیل نمی تواند ایدئولوگ باشد
آقای کربلایی در مباحث خوزستان شناسی نه دارای فکر است و نه تحلیل و نه اثر. این نحله صد در صد پرداخته آقای حلالی است و البته تاثیر پذیری اشکالی ندارد اما بد فهمیدن بله! به بد فهمیدن موضوعات اشکال اساسی وارد است خاصه درباره قرائت جنای کیانوش از این بحث نظری
چرا آقایان فقط دم دمه های انتصابات و انتخابات پیدایشان می شود و یادشان می آید که خوزستانی هم هست؟
دیدگاه های سیاسی دکتر کیانوش رادو مصاحبه های ایشان چه ربطی به بنیاد خوزستان شناسی دارد ! بنیاد خوزستان شناسی دارای اساسنامه ی مشخص و فعالیتهای غیر سیاسی است .
من می خواستم از شما تشکر کنم به خاطر اینکه به خوبی رسالت رسانه ای خود را انجا م می دهید . من از طرفداران دیدگاه های دکتر کیانوش هستم ولی به شما هم احسنت می گویم که با تدبیر امکان این را فراهم کردید که صداهای موافق و مخالف در فضای رسانه ای شما با هم گفتگو کنند و در سایت شما آثار توسعه یافتگی و شکوفایی فرهنگ رسانه ای دیده می شود . احسنت بر تفکر روشنفکرانه ای که دارید و امیدوارم فضایی که شما در شوشان ایجاد کرده اید در دیگر رسانه ها هم دیده شود . . همین که اجازه می دهید همه حرف بزنند و بی کم و کاست نظرات را انعکاس می دهید کار بزرگی است . البته از دلایل دیگر این موفقیت هم داشتن سردبیری حرفه ای و زبر دست و مسلط به مسائل استان است که باید به ایشان آفرین گفت !
امیدوارم از این فضا بتوانیم برای اعتلای استان استفاده کنیم .
حق یارتان ، راهتان پر رهرو
با اینکه به آقای کیانوش راد یا همان کربلایی خودمان انتقاد جدی دارم اما حرف شما را تایید می کنم. بالاخره ایشان یک اظهارنظری دارند و بخاطر همین مواضع انتقادی مورد احترامند اما بسیاری دوم خردادی های خوزستان و کشور دقیقا در انتظار مغلوبه شدن جنگ جناح ها و سپس حمله برای ربودن غنیمت ها تبحر دارند - مثل همان اقای دوست جناب کربلایی که فعلا 3 تا 3 تا دارد پست فرهنگی برای خود و فرزندش و اعوان و انصارش می گیرد تا راه ورود به ثروت اندوزی و مجلس شان هموارتر شود و این انحصار طلبی ها البته به پای جناب کربلایی هم تمام می شود -
در دوره ای هم که آقای کربلایی موفق شدند یک معاون سیاسی هماهنگ با خود و مشارکت به آقای معین نجف آبادی تحمیل کنند هم دیدیم که تمام فرمانداران از یک طیف بخصوص انتخاب شدند که بعد از چند سال کمتر اثری از آنها هم مشاهده می شود.
و همین طور در جناح راست و اصول گرا کمتر کسانی هستند که موضع شفاف قلمی یا حتا مصاحبه و سخنرانی در قبال وقایع داشته باشند و بیشتر دوست دارند به سکوت بگذرانند و به میزها بچسبند یا در باب فتنه پس از گذشت 6 سال داد سخن دهند. بخش زیادی از این جریان هم به دنبال باز کردن دکان دو نبش در باب منحرف شدن جوانان و خدای ناکرده تبدیل خوزستان - مرکز شیعیان راسخ و ترویج شیعه گری و به قول آقای نیک سرشت مقر سادات موسوی و حسینی و طباطبایی- به مرکز وهابیون دارند که باعث شده ما بعضا به دیده شک به اطرافیان مان بنگریم و حاصل آن شک و شبهه به خوزستانی ها شود که آن سابقه درخشان را در انقلاب و دفاع از میهن داشته و دارند.
بالاخره بی خود نیست که حال و روز خوزستان این طور است دیگر و بیش از همه دولتمردانت و مسئولان خوزستانی پایتخت نشین به نظر من مقصر بوجود آمدن این وضعیت و عدم دفاع از خوزستان و خوزستانی هستند.
یا علی
یا علی"""
پس یا علی !!! یا علی برای تغییر به مطلوب در استان خوزستان . این گفتمان را از نظر علمی باز بگذارید و بحث های شخصی را مطرح نکنید . با هم یاعلی بگوییم