پای چوبه دار رفــت، به او آب دادند و چشمانش را بسـتند...
شوشان - سارا ممبینی : ""کسی چه می دانست که رحمان به خاطر یک خط موبایل تا سر حد مرگ با دوستش سعید درگیر شود و در این درگیری سعید به قتل برسد ""
پای چوبه دار رفت، به او آب دادند و چشمانش را بستند، جهانِ پیش ِروی رحمان از پشت چشم بند تیره و تار شد . صدای شیون می آمد . رحمان صدای شیون ها را می شنید و به قامت پدر و دل مادرش فکر می کرد که هر دو را شکسته بود و به مرگ. به مرگی که به سرعت می آمد تا او را برای همیشه در بر بگیرد .ولی آن روز برخلاف تصور رحمان چهارپایه از زیر پایش کشیده نشد و موقتا از مرگ نجات یافت.
خانواده ی مقتول در ازای خون بهای 450 میلیون تومانی حاضر به دادن رضایت شدند . شش سال از روز حادثه می گذرد و رحمان 18 ساله هم اکنون 24 سال دارد . تاکنون 150 میلیون تومان از پول دیه پرداخت شده است ولی برای نجات جان رحمان هنوز 300 میلیون تومان از خون بها باقی است و در صورت عدم پرداخت ، کمتر از یک ماه دیگر طناب دار این بار نفس های رحمان را تا حصول مرگ تنگ می کند ....
به منزل رحمان می روم . منزل رحمان در شهر اهواز است. منطقه ی سپیدار، خیابان 5 و پلاک 24. بر چهره و نگاه مادر رحمان ردِ شش ساله ی انتظاری جانکاه نقش بسته است و خیالش میان ماندن و رفتن فرزندش حیران و سرگردان است. شب ها در خواب رحمان را صدا می کند و هر بار با کابوس مرگ رحمان از جا می پرد .
مادر رحمان ، از دوستی رحمان و سعید برایم می گوید. از دوستی دیرینه ی برادر گونه ی آن دو . وی می گوید سعید و رحمان بیشتر همانند دو برادر بودند و مثل هم لباس می پوشیدند. غذاهایی را که سعید دوست داشت رحمان لب نمی زد تا برای سعید هم ببرد. کسی چه می دانست که به خاطر یک خط موبایل تا سر حد مرگ با هم درگیر شوند.مادر رحمان گفت روز درگیری ما در اهواز نبودیم و رحمان در خانه تنها بود .
بعد به ما خبر دادند که با سعید درگیر شده و چاقوی آشپزخانه را به سمت سعید پرتاب کرده است که چاقو به سینه ی سعید برخورد می کند و سعید کشته می شود. مادر رحمان می گوید: شش سال است که روزی هزار بار رحمان برای ما می میرد. کاش همان موقع به جای سعید ،رحمان مرده بود!
پدر رحمان هم حالی بهتر از مادرش ندارد . پدرش همیشه به ملاقات رحمان می رود و می گوید رحمان در زندان پیر شده است و از کرد ه ی خود پشیمان است . او که بازشسته و کرایه نشین است امکان مالی تهیه ی مابقی پول دیه را ندارد و از کسانی که تمکن مالی دارند تقاضای کمک دارد.
با امثال رحمان در جامعه زیاد برخورد کرد ه ایم. با افرادی که در نوجوانی مرتکب خشونت و قتل می شوند. و در این گونه موارد همیشه این سوال به ذهن خطور می کند که آیا نوجوان 18 ساله ای که مرتکب قتل شد است ذاتا قاتل است و باید اعدام شود ؟
در اینکه پاسخ یک جرم، مجازات است شکی نیست ولی بخشش در خصوص برخی وقایع اثر گذار تر است تا اعمال سر حد مجازات. اقدام به اعمال خیر و بزرگوارانه ای مثل بخشش ،اگر به خوبی در جامعه انعکاس داده شود به صورتی که سبب بالابردن سطح آگاهی مردم شود همانند پرتاب اشعه های مثبت به جامعه عمل خواهد کرد و ممکن است سبب کاهش جرم و جنایت بخصوص در میان نوجوانان شده و روحیه ی اقدام به خشونت را در آنان کاهش دهد.
به هر حال از سه هفته ی قبل با همراهی و همت جمعی از دوستان رحمان موقتا از پای چوبه دار نجات پیدا کرد و خانواده ی مقتول فقط با دریافت خون بهایی سنگین حاضر به رضایت هستند.
150 میلیون تومان تا نجات رحمان از اعدام
بر اساس اعلام خانواده رحمان، تاکنون با یاری رسانه ها و افراد خیر از کل مبلغ 450 میلیون تومان، 300 میلیون تومان فراهم شده و برای آزادی رحمان و نجات او از اعدام، 150 میلیون تومان دیگر می بایست جمع آوری گردد.
مادر رحمان در تماس با خبرنگار ما ضمن تشکر از همه مردم، باز هم از آنان در خواست کرد برای نجات رحمان کمک کنند. وی گفت: فرصت زیادی باقی نمانده و اگر نتوانیم مبلغ باقی مانده را فراهم کنیم او دوباره پای چوبه دار خواهد رفت.
خانواده ی رحمان برای تهیه ی مابقی نیازمند حمایت مالی کسانی هستند که تمکن مالی دارند.
از کسانی که تمایل دارند در این کار خداپسندانه مشارکت کنند و به نجات این جوان کمک کنند تقاضا می شود کمک های خود را به شماره ی کارت 6037691703897314 نزد بانک صادرات به نام قاسم درویش پور ، پدر رحمان واریز کنند.
با سلام
آیا می توان یه این شماره حساب پول واریز کرد؟
آیا شوشان مسئوولیت شماره حساب را برای این امر خدا پسند می پذیرد و تایید می کند؟
حتی اگر نفری 1000تومان باشد!
فکرنکنید که این مبلغ کم است چون خودم مبلغی بالاتر از این را به همین صورت جمع کردم نفری 5یا شش تومان و...
کسانی که به دنبال خیرات هستند توجه کنندکه نیت شما ملاک است نه مقدار پولی که می دهید.
خدامی داند که بچه بزرگ کردن در این دور وزمانه چقدر سخت است وهنگامی که می خواهی نتیجه بگیری بر اثر یک اشتباه کودکانه همه چیز از ممکن است از بین برود.
امیدوارم عید فطر این جوان در خانه خود باشد
به امید خدا وهمت ما
مادر رحمان كه گفته بودند سعيد و رحمان دوست يك رنگي بودند چرا با خانواده سعيد صحبتي نمي شود ايا واقعا اين پول سعيد را برايشان زنده مي كند . ضمنا چرا مبلغ دقيقا 450 هزارتومان است .
فطریه خود و خانواده ام را به شماره کارت ذکر شده واریز کردم .