همان هایی که جو حاکم بر جامعه خود را به خوبی درک کرده و به جای آن که قدمی برای برون رفت از این شرایط پیدا کنند هم سو با این جو به سو استفاده از جو جامعه خود برای رسیدن به اهداف فردی می پردازند
محسن فرهادی باجولی- روزنامه نگار
دلواپسان مردم یا متعصبان منفعت طلب قوم گرا؟
بزرگترین دردی که جامعه ما( ایذه) را سال هاست فرا گرفته و ما را به قعر جدول توسعه و پیشرفت کشانده نوعی تفکرات پوچ با عنوان قوم گرایی یا طایفه گرایی است که در طول تاریخ همانند شمشیری دولبه دوان دوان به دنبال نخبگان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هنری، چهره های صاحب منصب و توانمند دویده و پای آن ها را قطع کرده است کسانی که با تفکرات نوین در جهت توسعه شهر و یا شهروندان خود تلاش می کردند گامی بردارند اما این نوع تفکرات قوم گرایی یا بهتر بگوییم پوچ گرایی باعث شده است هر کدام به سویی بگریزند... در این بین کسانی هم هستند که شمشیرشان بسیار برنده تر از مردمانی است که دارای این تفکرات هستند همان هایی که جو حاکم بر جامعه خود را به خوبی درک کرده و به جای آن که قدمی برای برون رفت از این شرایط پیدا کنند هم سو با این جو به سو استفاده از جو جامعه خود برای رسیدن به اهداف فردی می پردازند.
متاسفانه در هفته گذشته بر اثر آتش سوزی در یک واحد مسکونی پزشک جوانی در ایذه جان خود را از دست داد. اتفاقی که بعد از گذشت این مدت هنوز مسوولین قضایی عامل اصلی بروز آن را مشخص نکرده اند که آیا این آتش سوزی عمدی بوده یا بر اثر بی احتیاطی صورت گرفته و... مشخص نشدن دلایل بروز واقعه متاسفانه باعث به وجود آمدن شایعه های متفاوتی از سوی مردم شد حرف ها و صحبت هایی که با تامل بر آن ها به راحتی تهمت،افترا، توهین و ده ها کلمه ی نا صواب از این قبیل را با خود به همراه داشتند که استفاده کردن از برخی این کلمات جای تعجب دارد.
البته در این میان قصور و کوتاهی ماموران آتش نشانی که ناشی از کمبود تجهیزات و نیروی متخصص بود غیر قابل انکار است و از آنجایی که این مجموعه زیر مجموعه شهرداری محسوب می شود پای شهرداری هم به میان می آید اما در هر رخ دادی باید منصفانه قضاوت شود تا از گناه و از میان رفتن و پایمال شدن حق طرفی جلوگیری شود. اى كسانى كه ايمان آوردهايد از بسيارى از گمان ها بپرهيزيد كه پارهاى از گمان ها گناه است (آیه 12، سوره حجرات).
در این مورد می توان به چهار حقیقت تلخ اشاره کرد؛
نخست: اگر نیم نگاهی به مسایل حوزه شهری و شورای شهر ایذه در مدت اخیر بیندازیم به خوبی متوجه خواهیم شد که شهرداری تنها مقصر تام این قضیه و یا دیگر مسایل و مشکلات شهری نیست. شورای شهری که دم از حذف شهردار می زند چه گلی در این مدت به سر شهردار زده است که این گونه دم از احقاق حقوق مردم می زند؟
آیا بهتر نبود در این مدتی که در کنج خانه عزلت گزیده بودند و کمتر اهمیتی به مسایل شهر می گذاشتند کمی به شهر می پرداختند؟ آیا بهتر نبود این آقایان به جای دو باند و جناح شدن و تلاش برای سکان داری شورای شهر کمی حواسشان به سکان شهر بود و به جای اینکه با هم فکری و هم اندیشی به کمک به شهردار برای حل مسایل و مشکلات شهر بپردازند سنگی هم جلوی پای شهردار انداختند؟
نمی دانم شهرداری بایستی حواسش به مسایل و مشکلات شهری باشد یا دعواهای این دو جناح در شورای شهر؟ البته از حق نگذریم برخی از اعضای شورای شهر هم نشان دادند خوب حواسشان به شهر هست همان هایی که سر از رامهرمز و... در آوردند( که باید به این عزیزانی که در تلاش برای حفظ تمامیت ارضی شهر خود بودند و اشتباهن سر از رامهرمز در آوردند گفت: خداقوت غرور آفرینان توسعه شهری، مدیران شعاری عرصه انتخابات، مردان پاک دست استوار).
دوم: مردمانی که تنها گامی که علاقمند هستند برای توسعه شهر و پیشرفت شهر خود بردارند حرف زدن است. تا حالا به این فکر کرده اید که در طول زندگی خود چه اقداماتی در جهت توسعه شهر برداشته اید؟ چند بار خم شده اید و در مرکز شهر زباله ای را برداشته اید؟ چند بار برای بچه هایمان در این مواقع آموخته ایم "عزیزم شهرما خانه ی ما؟" حقیقت تلخ این است که هنوز در شهر ما وقتی یکی از ما خم می شود و زباله ای را بر میدارد با نیش خند دوستانش مواجه می شود...!
و یا کداممان به این یقین رسیده ایم که پرداخت عوارض برابر است با پویایی شهر؟ و بودجه شهرداری در جیب تک تک مان است و باید به موقع پرداخت کنیم... بله! نبود فرهنگ سازی درست نیز مساله ایست که بی جهت از آن گذشتن حماقت است. سوم: مسوولان کشور ما باید بپذیرند در بین زیر مجموعه های شهرداری ها، آتش نشانی ها واحدهایی هستند که کمتر به آن ها توجه شده است و این مشکل تنها شهر ایذه نیست بلکه ضعفی در قوانین و مقررات شهری در کل کشور است.
یاد آوری میکنم واقعه آتش سوزی کارخانه خیابان جمهوری تهران را که بر اثر نبود تجهیزات سالم آتش نشانی تهران بزرگ دو زن کشته شدند. مگر نه اینکه عامل این رخ داد این بود که بالابر آتش نشانی کلان شهر تهران خراب بود و باز نشد و دو زن از بلندی ساختمان برای فرار از آتش، خود را از پنجره به پایین انداختند؟ و ماموران آتش نشانی و مردم تنها نظاره گر این اتفاق بودند؟
واقعه ای که نشان داد برخی مادران برای سیر کردن شکم فرزندانشان در روزهای تعطیل هم مجبورند کار کنند. و در پی این رخ داد معاون خدمات شهری شهرداری تهران کشته شدن این دو زن را به جای کم کاری و نداشتن تجهیزات خواست و مشیت الهی می داند. آیا آن اتفاق کمتر از حادثه پزشک ایذه ای درد داشت؟
متاسفانه حقیقت تلخ سوم این است که در تمام شهرداری های کشور به آتش نشانی ها کمتر توجهی می شود.
چهارم: و اما منفعت طلبان و سودجویانی هم هستند که نه تنها جان و مال و آبروی مردم برایشان مهم نیست بلکه در چنین رخ دادهایی تلاش می کنند بی شرمانه سوار بر این موج شوند تا بتوانند به اهداف خود برسند. و انگار همین آدم ها در شهر ما هم حادثه پزشک ایذه ای را بهانه خوبی برای نیل به سمت اهداف خود دیده اند.
تاسف آور است که بگوییم در این بین عده ای منفعت طلبان سود جو که قوم گرایی را خوب می شناسند دارند از این ابزار برای تخریب شهردار استفاده می کنند تا مگر با اهرم موج مردمی که به وجود می آورند زمینه های حذف شهردار را فراهم کنند و یاران باوفای خود را بر جای وی بنشانند.
و در این راه حتی دست بر روی مقدس ترین ارزش هر انسانی یعنی آبرو گذاشته اند. این هم یکی دیگر از حقایق تلخی است که باید بپذیریم. زمان آن رسیده است کمی منصفانه به اطرافمان و رخ دادهای شهرمان بنگریم، اندیشه پیشه کنیم و نه تنها بازیچه دست این ناکسان قوم گرا نشویم بلکه قوم گرایی را کنار بگذاریم. و بپذیریم همین قوم گرایی است که آتش بر دودمان توسعه شهرمان زده است. اگر در جایی از مطلبم تندی کلام که ناشی از علم کم نگارنده است باعث کاستن انصاف در قلمم شد پوزش می خواهم.
به امید فراهم شدن زمینه های توسعه شهرم با فرهنگ سازی درست و تعقل گرایی به جای قوم گرایی