امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
یك شاعر گفت: مخاطب همیشه هست منتها ما به اندازه كم بودن شعر ناب مخاطب كم داریم.
مرتضی حیدریآلكثیر بیان كرد: شاید این سوال كه چرا ارتباط خوبی بین نویسنده و مخاطب برقرار نمیشود خیلی منصفانه نباشد و بهتر باشد بگوییم چرا میزان مخاطبان شعر معاصر نسبت به شعر قدیم كمتر است؟
وی افزود: این مساله دلیل موجهی دارد. ادبیات جدید از طریق وسایل ارتباط جمعی، اینترنت، تلویزیون و... سریعتر منتقل میشود و قاعدتا پیشرفت در زبان و بافت و لفظ شعر بیشتر و سریعتر است. به واسطه این پیشرفت سریع، تا مخاطب جدید بخواهد تغییر سبكها را حس كند مطمئنا از قافله عقب میماند و نمیتواند آن طور كه باید و شاید با شعر همراهی كند.
او اظهار داشت: در زمانهای قدیم نیز مطمئنا مخاطبان معدود بودند چراكه كتابها كمتر چاپ میشد و شعرها پس از مرگ شاعر منتشر میشدند. اكنون در برنامههای تلویزیونی و سمینارها میبینیم كه از شعر استفاده میشود و شعر گزینه خوبی در اجرای برنامه مهم و اساسی است. منتها از دلایل مهمی كه به بحران مخاطب در شعر معاصر دامن میزند استفاده از ادبیات غرب بدون تحلیل در ادبیات فارسی است.
حیدریآلكثیر خاطرنشان كرد: مترجم برخی از آثار غربیها را ترجمه میكند و شاعر از ظرافتها و لطایفی كه در شعر غرب وجود دارد استفاده میكند غافل از این که زبان فارسی نمیتواند ظرفیت خیلی از نوآوریهای سبك غربی را برتابد. این از نقاط قوت و لطافت شعر فارسی است كه با این که به سادگی میشود یک واژه بیگانه را وارد آن کرد به سادگی نمیتوان با آن به سبک غربیها سرود و موفق هم بود. اما وقتی ما اصرار داشته باشیم كه این نوآوریها را در شعر خود استفاده كنیم طبیعتا به دلیل غربی بودن فرهنگ و وقوع نوآوری در شعر غرب مخاطبی كه پیشینه ذهنیاش شعرهای حافظ و سعدی است و دنبال ذكر و وعظ و عاشقانهگی ایرانی و فارسی است نمیتواند با شعرهایی ارتباط برقرار كند كه كاملا لباس غربی پوشیدهاند.
او توضیح داد: با این که درصد درخور توجهی از جمعیت جوان ما دانشجو و دانشگاهی است بیشتر آنها تصور واضح و درستی از ادبیات کشورشان ندارند. چرا باید این همه مخاطب باسواد از خواندن و فهمیدن شعر جدید محروم باشند و نتوانند به راحتی با آن ارتباط برقرار كنند؟ ادبیات ما به گونهای كه باید و شاید در دانشگاه تدریس نمیشود و این دغدغه خیلی از شاعران و استادان ادبیات است. بسياری از استادان دانشگاه ما پیر شدند اما هنوز تا نیما را بیشتر نمیشناسند.
حیدریآلكثیر گفت: ما نباید خودمان را گول بزنیم. خیلی از شاعران جوان ما به بیراهه كشیده شدهاند. یعنی از زبان فارسی استفاده میكنند ولی فرهنگ فارسی به واقع امر در شعر آنها موج نمیزند و در این صورت نمیتوان به راحتی در مورد آنها قضاوت كرد. این در حالی است كه مخاطب به دنبال لطافت و ظرافت در شعر فارسی است.
وی یادآور شد: ما با شاعرانی كار داریم كه این لطافتها و ظرافتها را به گونهای متعادل و درست استفاده میكنند. به عبارتی، هم نگاهی به نوآوری و ادبیات غرب دارند و هم این كه ظرف آنها ظرفی فارسی است. شاید مظروف آنها آمیختهای از ادبیات غرب، ادبیات جدید، فارسی و قدیم باشد اما ظرف آنها زبان فارسی است. ما با این گروه از شاعران كه خیلی كم هستند کار داریم.
این شاعر تاكید كرد: این همه شاعر وجود دارد اما این دلیل نمیشود كه ما به نسبت این همه شاعر مخاطب داشته باشیم. خیلی از شاعران مشق مینویسند. شاعران گاهی مرتكب شعر میشوند اما شعر آنها خیلی كم است. مشكل این است كه شعر ناب كم داریم نه مخاطب چرا كه شعر خوب سریع جذب میشود و در محافل مختلف زمزمه میشود. در قرآن نیز گفته نمیشود كه شعر خوب چیست بلكه صحبت از شاعر خوب است. بنابراین باید از بحران شاعران نام برد نه بحران مخاطب.