شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۶۶۱۵
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۷
خوزستان را چه می شود؟! / اندر حکایت حال و هوای این روزهای خوزستانی ها / مفهوم اجماع و انسجام را به منصه حضور برسانیم
تنها چیزی که در این چند روز بسیار به چشم میخورد ، به عرش رساندن شخصیت هایی بود که برخی از آنها حتی در چند سال اخیر...
شوشان: در پی تغییرات مدیریت کلان استان خوزستان و اتفاقات پیرامون آن براستی بجر هیاهو و به راه انداختن کمپین های بی حاصل و انواع فهرست ها و لیست هایی با نام های آشنا و نا آشنا ، چه اتفاقی افتاده است ؟! حاصل آن بلاتکلیفی مدیریت کلان استانی به اهمیت خوزستان و فراهم نمودن بستر بی ثباتی بوده است. اینکه در نهایت به دلیل نرسیدن به اجماع ، بزودی استانداری غیربومی و ناآشنا به ضرورت های استان ، مسئولیت کرسی صلاح و مصلحت را برعهده بگیرد، دور از انتظار نیست و البته جای گله گذاری هم برجای نمی ماند.

مگر مقرر نبود نخبگان استان در جهت توسعه استان و رفاه حال مردم سرزمین نخل و نفت و کارون ، سکانداری ولایت را به کسی بسپارند که حق الناس را به جا بیاورد. حق الناس همین مطالبه گری مردم برای داشتن حق زندگی بهتر بواسطه نشستن بر سر غنی ترین سفره کشور است.

چگونه است که مردم زجر کشیده خوزستان بر خوان پر نعمتی نشسته اند اما تنها نظاره گر این سفره رنگین هستند. آیا پیگیری این حق به مثابه رعایت همان حق الناسی نیست که حضرت علی (ع) در خصوص آن می فرمایند: " سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان (خار سه شعبه و گزنده) به سر ببرم و یا با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان خدا ستم نموده و به ناحق چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم . "

مطلبی که چندی پیش حضرت آیت الله حیدری در یکی از مراکز اقتصادی استان در رابطه با مدیران پرورازی و غیربومی بدان اشاره نمودند ، مشت ، نمونه خروار است . نظیر چنین شرایطی در بسیاری از مراکز ویژه اقتصادی استان و دستگاههای اجرایی در جریان است و عجب آنکه در سایه حمایت برخی از مدیران کلان استان نیز می باشند. حضور مدیران غیربومی انهم با حمایت بومی هایی که نقش آنها مصداق " دایه مهربانتر از مادر "است ، نتیجه آن ایجاد محیط تفرقه انگیز در دستگاههای اجرایی میان مدیران میانی بومی و افراد تازه وارد سوار بر اتوبوس مدیران غیر بومی است. حاصل این تقابلها به جز بی انگیزه شدن نیروی انسانی ، هدر رفتن سرمایه های انسانی ، توقف طرحهای توسعه ای ، به بیراهه رفتن سیاستهای تبیین شده، ایجاد شائبه ها و به حاشیه کشاندن محیط های کاری و... چیز دیگری نبوده و نخواهد بود.

درجریان رفتن مقتدایی ، از لفظ رفتن استفاده کردیم بدلیل آنکه نمیدانیم ایشان برکنار شده یا بازنشسته ؛ بهرجهت دوره تصدی گری ایشان به پایان رسید ، کدام نقد و بررسی از وضعیت استان در دو سال و اندی گذشته صورت گرفت . آیا نقاط قوت و ضعف دوره استانداری ایشان واکاوی گردید یا تنها به حواشی پرداخته شد.

نگارنده با حفظ احترام به مقتدایی بواسطه شخصیت حقیقی قابل احترام شان ، اما در شرایط کنونی باید اذعان کرد که گروه مدیریتی ایشان در بیشترین حوزه ها موجب عقب گرد استان شدند. 

کدام طرح و پروژه ملی و استانی به سرانجام رسید ؟ چند طرح توسعه ای تصویب شد؟ آیا منابع مالی و گردش پولی استان شرایط بهتری پیدا نمود یا کماکان درآمدهای استان در پایتخت به گردش در می آیند؟ وضعیت مبادلات بازرگانی و توسعه صادرات به کجا رسید ؟ اینکه گفته میشود بنادر بواسطه ایشان رونق پیدا نمود ، مستندات آن کجاست ؟ تنها بریدن روبان افتتاح بندر شادگان که در سال 91 به اتمام رسیده بود نشان از رونق بنادر استان دارد ؟ نتیجه اجرایی نمودن مصوبات دولت در جهت توسعه بازرگانی استان چه شد ؟ وضعیت شهرکهای صنعتی استان بهبود داشته است ؟

 چقدر سرمایه گذاری خصوصی داخلی و خارجی در استان جذب گردید ؟ نرخ بیکاری در استان چقدر کاهش یافت ؟ وضعیت حمل و نقل جاده ای و ریلی استان چگونه شده است ؟ توسعه امور زیربنایی استان چقدر رشد داشته است ؟

شاید در پاسخ به این سوالات بیان شود که زمان 2.5 سال مدیریت ، جای واکاوی و کنکاش ندارد که بر فرض لحاظ نمودن شرایط اقتصادی کشور ، آیا طرح های توسعه ای به تصویب رسید که درآینده به مرحله اجرا درآید؟

البته نگارنده منکر انجام برخی از اقدامات نیستم ولی این اقدامات ، در حد و اندازه استانی همچون خوزستان نیست. چرا دوستان و همکاران جناب آقای مقتدایی کارنامه مدیریتی خود را ارائه نمی دهند که مردم بدانند چه شده و چه میخواهد بشود.

تنها چیزی که در این چند روز بسیار به چشم میخورد ، به عرش رساندن شخصیت هایی بود که برخی از آنها حتی در چند سال اخیر در جریان کوچکترین مسائل استان هم نبوده اند . اظهارات عجیب و غریب برخی از شخصیتها درهمسویی باپذیرش استاندار غیر بومی و لابی های پشت پرده در جهت مخالف مذاکرات انتخاب استاندار بومی ، نشان از چه چیزی بجز پسرفت وجدان و پا گذاشتن بر حق الناس را به ذهن متبلور می نماید.

بیاییم از این فرصت که پیش آمد درسی بیاموزیم برای آینده . بجاست که در این شرایط گذار ، یکبار دیگر مفهوم اجماع و انسجام را به منصه حضور برسانیم و جایگاه خود را در تصمیمات کلان کشور به اثبات برسانیم. اینجا خوزستان است ، جایی که در سوم خردادش ، نوای "ممد نبودی " یادآور مجاهدتهایی است که بشریت در به قلم آوردن آن عاجز است.
باشد که گوش شنوایی درد این مردم را شنوا باشد.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار