دکتر حسن دادخواه
منظور از میراث های خانوادگی، توان و داشته هایی است که توسط یک خاندان در زمینه های علمی یا هنری یا ورزشی یا اقتصادی یا اجتماعی به وجود می آید و سود آن از مرز خاندان فرا رفته و به جامعه رسیده است.
در گذشته های دور و به ویژه در شهرهای یکدست و سنتی، با توجه به محدود بودن امکان های ارتباطی فرا خاندانی، این گونه مواریث به آسانی شکل می گرفت. از این رو، در چنین شهرهایی شاهد وجود خاندان هایی بودیم که در پرورش فرزندان خویش در یک زمینه شاخص از جمله فقهی و مذهبی و ادبی حتی سیاسی و دولتمردی شهرت داشتند.
در ایران پیش و پس از اسلام، وجود این خاندان ها توانست نقش زیادی در توسعه علمی و استقلال سیاسی و آبادانی ایران و تاثیر ایرانیان در تمدن اسلامی داشته باشد.
ناگفته نماند که شکل گیری این خاندان ها در گذشته بیشتر حالت اتوماتیک و خودانگیخته داشته است به این معنی که این خاندان ها، ناخودآگاهانه و بدون دستیابی به اهدافی از پیش تعریف و معین شده شکل می گرفتند.
گرچه امروزه با توجه به گسترش ارتباطات و فرارفتن مرزهای خاندانی، امکان و زمینه های شکل گیری این خاندان ها کم رنگ شده است و فرزندان یک خاندان از آبشخورهای گوناگون و متفاوت سیراب می شوند ولی با این حال، می توان کورسویی از وجود چنین خاندان هایی را در شهرهایمان ببینیم. نیاز امروز ما،کمک در شکل گیری آگاهانه این خاندان هاست. یعنی دستگاه های دولتی و تشکل های مردم نهاد بایستی بر پایه اهدافی معلوم و نیازی ضروری، به شکل گیری این گونه خاندان ها، اهتمام ورزند.
برجسته کردن این خاندان ها و شناساندن آنها به مردم، امروزه می تواند پیوندهای خانوادگی را تقویت کند و مزایای تربیتی وجود این پیوندها را به کام تشنه مردم عصر حاضر بچشاند.
یکی از وظایف و ماموریت های ادارات میراث فرهنگی باید شناسایی خاندان هایی باشد که در شهرهای ایران در یکی از زمینه های مورد نیاز جامعه،به تولید علم و هنر و فرهنگ مشغول هستند و فرزندان در کنار پدران خود به تولید میراث مشترک و ادامه دادن به راه گذشتگان و زنده نگه داشتن پاره ای از حرفه های خاص، روزگار می گذرانند.
تقویت این خاندان ها و گسترش فرهنگ میراث های خانوادگی از سوی دیگر می تواند در کاهش آسیب های اجتماعی و تولید ثروت و حفظ فرهنگ ملی و خرده فرهنگ ها و کاستن از گسست نسل ها کمک نماید.