شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۱۹۰۲
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۳
شوشان/ علی لطفی پور  

انقلاب اسلامی ایران از بزرگترین انقلابات اخیر در جهان بوده است که با انگیزه و ابزار و اهداف اسلامی به رهبری یک شخصیت و مرجعیت دینی , مذهبی با اتحاد و انسجام و همیاری مردم ایران به وقوع پیوست این انقلاب بر خلاف انقلابات و تحولات اجتماعی قبلی در جهان که بر اساس اندیشه و تفکر اومانیسم و امپریالیسم شکل می گرفت کاملا بر مبنای حرکت توحیدی و برگرفته از ارزشها و اصول مذهبی اسلامی بوقوع پیوست والحق و انصاف علیرغم دشمنی و کینه توزیها و توطئه های خصمانه و تحریم های اقتصادی , توطئه های سیاسی , تحریک و حمایت از غائله های قومی و حرکتهای تخریبی سازمان یافته و ترور و کشتار رهبران مذهبی و سیاسی و جنگ 8 ساله صدام که موجب اتلاف زیادی از فرصت و زمان توسعه و اصلاح و سازندگی کشور شد این انقلاب در خارج و داخل توفیقات شگرف زیادی داشته است که فعلا بیان این توفیقات نه در مجال این یادداشت است و نه موضوع ان ِ انچه به ان پرداخته می شود موضوع حفظ و حراست و تقویت و توسعه دست اوردهای این انقلاب است ِ

فلاسفه می گویند ; علت مقبیه شی همان علت موجده ان است " یعنی اینکه اگر عواملی که موجب پدیداورنده یک حادثه شوند همچنان پایدار بمانند , موجب تداوم حیات ان حادثه نیز خواهد شد ِ

انقلاب اسلامی همانند هر پدیده اجتماعی دیگر , در معرض تهدید و اسیب ها قرار دارد و این وظیفه انقلابیون و صاحبان اصلی ان است که این تهدیدات را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه را برای حفظ و تداوم انقلاب صورت دهند .

یکی از اهداف انقلاب توسط امام خمینی (ره ) و مردم ایجاد عدالت در جامعه بوده است که یک قسم ان بهتر شدن وضع معیشتی مردم و کاهش اختلافات طبقاتی بوده است .

اگر یاد نسل اول انقلاب باشد در شکل گیری پیروزی انقلاب و تثبیت ان و مبارزه با توطئه های داخلی و خارجی , همه اقشار گوناگون جامعه در مقاطع مختلف سنی بدون هیچ امتیاز و برتری نسبت به یکدیگر در کنار هم بدون هیچ چشمداشت و پاداش مالی و منصب و مقامی به میدان امده بودند و برای تحقق اهداف مادی و معنوی انقلاب , تا پای جان خود ایستادگی کردند و در این راه چه جوانهایی و و چه شخصیت های بزرگی که از طرق گوناگون مظلومانه به شهادت نرسیدند.

پس با هم بودن در خوشی و ناخوشی های جامعه برای رسیدن به عدالت یکی از علل موجده انقلاب اسلامی بوده است .

مطابق با نتیجه طرح امارگیری نیروی کار زمستان 1394 از سوی مرکز امار ایران , میانگین نرخ بیکاری جوانان کشور (15 تا 24 ) ساله 28/6 درصد بوده است و بطور جداگانه میانگین نرخ بیکاری زنان 43/4 درصد است البته بنظر می رسد این اطلاعات بدلایلی نمی تواند جامع و کامل باشد باید اطلاعات بازار کار جمع اوری شود تا بتوان سیمای درستی از وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور داشته باشیم از سویی دیگر جوانان دهه 60 که غالبا در مقاطع تحصیلی فوق لیسانس و دکترا هستند جوانان فراموش شده ای هستند که فدای بی عدالتی های زیادی شده اند . باید اعتراف کرد در ایران فرصت های شغلی برای جوانان , زنان و دانش اموختگان دانشگاهی فراهم نیست که قطعا معضل اجتماعی بیکاری می تواند به تنهایی تبعات بسیار منفی بر خانواده و اجتماع داشته باشد و حتی موجب حرکتها و جوش و خروش های اجتماعی شود .براستی در این ناخوشی جامعه ( بیکاری ) چه حد فرزندان مسئولین و رده های مشاغل بالای مملکتی با افراد عادی جامعه شریک هستند ایا همانگونه که در خانواده های بسیاری از مردم جامعه هر کدام 2 یا 3 جوان تحصیلکرده بیکار وجود دارد در خانواده های مسئولین مملکتی هم اینچنین است که اگر اینچنین بود حداقل دلمان به این خوش خواهد بود که هنوز در مشکلات کشور با هم هستیم .

در موضوع حقوق های نجومی مقام معظم رهبری فرمودند : برداشت های نجومی نامشروع است , گناه است , خیانت به ارمانهای انقلاب است و ریاست محترم جمهوری نیز فرموده اند : این حقوقها عادلانه و منصفانه نبودند , حقوق و دستمزدی که گرفته می شود باید متناسب با خدمتی باشد که به جامعه ارایه می شود . 

ایا عدالت و نفی فقر و فساد و تبعیض از ارمانها و اهداف انقلاب اسلامی نبوده است که همه مردم اعم از کوچک و بزرگ , زن و مرد در شکل گیری مبارزه و استمرار و پیروزی و حراست از ان با جان ودل زیر توپ و تلنک و گلوله دشمن با اتحاد و انسجام یکصدا برای ان فریاد میزدند ؟ پس چه شده است که حال بعد از 37 سال از پیروزی انقلاب اسلامی بین افراد معمولی قریب به اتفاق جامعه با عده ای قابل توجه از مسئولین که خیلی از انها هم هنوز طلبکار و پر مدعایند این همه فاصله طبقاتی ایجاد شود ؟ 

از همه مهمتر چرا مسئولین رده های بالای مملکتی زمینه اینچنین سوءاستفاده هایی را برای اینگونه افراد منفعت طلب , حریص , جاه طلب , متملق , مرفه بی درد و منافق را فراهم نموده اند ؟ نکند تفکرات اشرافی در لایه های مختلف حکومتی زمینه ساز این فاصله های طبقاتی شده است!

در سال 1378 سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با ادغام دو سازمان اموراداری و استخدامی کشور و سازمان برنامه و بودجه تشکیل شد که بر اساس یکی از دستورالعمل های این سازمان میزان حقوق تمامی کارکنان دولت باید متناسب بوده و تفاوتی میان کارمندان هم رده در یک سازمان با سازمان دیگر نباشد 

در سال 1386 سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور توسط رئیس جمهور وقت اقای دکتر احمدی نژاد منحل و وظایف ان به عهده دو معاونت ریاست جمهوری منتقل گردید . یکی از معاونتها قانون مدیریت خدمات کشوری را به صورت ازمایشی اجرا کرد که بر اساس ان برخی از دستگاها مشمول قانون خدمات کشوری شدند و بعضی از شمول این قانون خارج شدند که در حقیقت باید گفت نطفه شوم و بلید حقوق های نجومی از این زمان منعقد گشت !!!!! چون ان دستگاه هایی که از شمول این قانون خارج شدند با استفاده از قوانین و مقررات مختلف , مجوزی برای نظام پرداخت خود گرفته و افزایش هایی را اعمال کردند . عذر بدتر از گناه دیگر این است که دولت دکتر روحانی هم در وظیفه خود در اصلاح قانون خدمات کشوری قصور کرد و به جای اصلاح ان درخواست تمدید اجرای ازمایشی ان را به مجلس داده است حدود بیش از ده سال است که عده ای به عنوان مدیر , پاداش ها و حقوق های نجومی دریافت می کنند اما کارمندان عادی و بازنشستگان کشوری و لشکری و ... برای پرداخت 10 یا 15 درصد افزایش سالیانه خود با مشکل پرداخت افزایش مواجه می شوند.

اینها موریانه هایی بودند که در ساختار حکومت لانه هایی بنا نهاده اند و با ولع و حرص وتملق و نفاق ناجوانمردانه در حال جویدن و از بین بردن ارکان حکومتی بودند .ه در تحقیقات زیست شناسی پژوهشگران ویژگی هایی برای طبیعت موریانه ها ذکر کرده اند از ان جمله ; تا پایان عمر در دژ تاریکی که محل اجتماع انهاست به سر می برند و در روشنایی افتاب و فضای باز یارای ایستادگی در برابر دشمن خود ندارند و بدون ظاهر شدن و جلب توجه انسان ممکن است سقفی را به کلی ویران کنند و خسارات زیادی را به بار اورند و این موریانه ها با بهره بردن از حس های چشایی و لامسه ارتباط برقرار می کنند و قادرند تا هم لانه هایشان را از طریق بوی خاص تشخیص دهند و این موریانه ها در کلنی هایی ( لانه ) شامل یک تا دومیلیون فرد زندگی می کنند و ملکه موریانه ها هر دو ثانیه یک تخم می گذارد و ده تا پانزده سال عمر می کند و هر لانه هم یک ملکه وجود دارد و ایران هم یکی از خانه های موریانه جهان است . این حقوق بگیران نجومی با همه فرایند ان موریانه هایی بوده اند که اگر غفلت از انها ادامه می داشت ممکن بود به سقف و ارکان نظام اسیب جدی و جبران ناپذیری وارد کنند وقتی دقت می کنیم شباهت هایی بین رفتار و عملکرد این گونه مدیران با موریانها مشاهده می کنیم هرچند که شاید موریانه ها مقایسه خود با اینگونه مدیران را توهین به خود تلقی کنند چون عمل موریانه ها جزء طبیعت انهاست اما مدیران طبیعت و سرشت دیگری منجمله شرف و انتخاب دارند.

اما این اولین و اخرین لانه موریانه ها نبوده و نیست لانه های دیگری همچون استخدامی های پشت پرده , ازمون ها , جذب و رانت های هزارفامیلی, فساد و تبعیض اداری هرچند اندک اما برای مردم مبهم و مشکوکند اگر اکنون در باره انها شفاف سازی و اطلاع رسانی دقیق و مورد قبول صورت نگیرد فردا دیر خواهد بود و اثار زیانباری بر جامعه برجا خواهد گذاشت .

راه حل :

همانگونه که برای از بین بردن موریانه ها با تغییرات ساختاری و مبارزه شیمیایی این افت از بین خواهد رفت برای جلوگیری از تکرار این گونه مشکلات و موارد دیگر حاکمیتی باید شفاف سازی و ساماندهی صورت گیرد بدین صورت که نیاز به یک طرح عملیاتی مرحله به مرحله با استفاده از تمام امکانات و ابزار موجود و کارشناسی دقیق و اتحاد و انسجام قوای مملکتی و اراده انجام کار و ایمان به ان ِ نسبت به کلیه خروجی و ورودی های مالی و اداری ,مبتنی بر علم روز شفاف سازی و اطلاع رسانی شود سپس مدیرانی که در کارها و اعمال انها تفکر بنیادی شده و ازموده شده اند و تجربه خوبی از خودشان نشان داده اند به کار گماشته شوند و جهت نظارت بر امور, بازرسانی درستکار و وفادار گماشته شوند تا فعالیتهای مالی و اداری حاکمیتی را رصد و گزارش های مستند و به موقع را ارائه دهند و لازم است که رؤسا قوا و مسئولین ذیربط به این گزارش ها اعتماد کنند و دستور پی گیری سریع و عادلانه صادر کنند ودراخر به مردم این ولی نعمتهای خود گزارش دهند وگرنه با عزل و برخود و عودت پول عده ای خاص این موریانه ها از بین نخواهند رفت بلکه در لانه هایشان بازخواهند گشت و با ترمیم و تخمگذاری و رشد و نمو و تکثر خود در اینده ای نه چندان دور از لانه های خود بیرون خواهند جست و نه تنها مردم را به نظام بدبین خواهند کرد بلکه به ارکان و اساس ان لطمات غیر قابل جبرانی وارد خواهند کرد.

برچسب ها: علی لطفی پور
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار