فرزین پورمحبی/ ایسنا
اصولا این روزها مد و مدل لباس واسه ما شده دردسر ...
یا مثل لباسهای کاروان المپیک چیزی از آب درنمیان. یا مثل لباسهای جشنواره حافظ خیلی چیزها از توشون درمیاد! اصولا ما ایرانی جماعت یا «بیستون» میسازیم یا به «چهل ستون» می نازیم! خلاصه اینکه، هر چی هستیم مرد کارهای متوسط نیستیم.
حالا اینش مهم نیست فدای سرمون، دیگه بهش عادت کردیم! اما اینجاش جالبه که هر کاری میکنیم خودمون هم دستش میگیریم و دستش میاندازیم! راستش نمیدونم دقیقا به این مرض چی میگن اما میتونم قول بدم با این وضع که پیش میریم آخرش یه چیزمون میشه!
یا از این ور بوم میافتیم و واسه یه گونی، یقه و جیب و سرآستین میذاریم میکنیمش لباس رسمی المپیک! یا از اون ور بوم میافتیم و برج آزادی رو هم که شده، میکنیم قواره تنمون!
حالا اینها رو ولش ...
کامنتهامون از لباسهامون هم دیدنیتره یعنی اونقدر واسه خودمون جوک دست اول میسازیم و زیرآب خودمون رو میزنیم که نگو و نپرس!
مثلا اگه لباسهامون خوشآب و رنگ و لعاب باشند زیرشون کامنت میذاریم:
«نچ نچ، نگاه کن دک و پزشون رو! میبینی این (...) ها پولهاشون رو چطوری دارند خرج میکنند؟ خجالت نمیکشین با این قر و فر اومدید بیرون و آبروی خودتون رو بردید!»
حالا اگه لباسها مالی نباشند کامنت زیرشون اینجوری میشه:
«وای وای، نگاه کن سر و وضعشون رو! ببینم، اینها مگه پولهاشون رو کجاها خرج میکنند؟ خجالت نمیکشین با این سر و وضع اومدید بیرون و آبرومون رو بردید!»
البته این طبیعیه که بعضی وقتها ندونیم دنبال چی هستیم اما این اصلا طبیعی نیست که دقیقا همون موقع که نمی دونیم دنبال چی هستیم جوری انتقاد کنیم و طوری وانمود کنیم که انگار میدونیم دقیقا دنبال چی هستیم!