نوشتاری از ولی الله شجاع پوریان به مناسبت 28 مرداد/ مشعلی فروزان برای انتخابهای درست در عرصه جهانی و داخلی
یکی از پیامدهای ناگوار کودتا قلع و قمع مخالفان و منتقدان حکومت و ایجاد یک سد محکم در مقابل توسعه سیاسی در کشور بود.
شوشان/ ولی الله شجاع پوریان
کودتای 28 مرداد سال 1332 و برکناری دولت قانونی مصدق یکی از رویدادهای مهم سیاسی قرن بیستم در کشورمان به شمار میآید. اگر از منظر گذار به دموکراسی رویدادهای منتهی به کودتای 28مرداد را نگاه کنیم، این کودتا مانعی جدی و اساسی در مسیر توسعه سیاسی ایران بود. بعد از جنبش مشروطه و فراز و فرودهایی که در فضای سیاسی، اجتماعی جامعه ایران به وجود آمد، مفاهیمی همچون قانون، انتخابات، پارلمان، آزادی مطبوعات، جامعه مدنی، مشارکت سیاسی و... به صورت نسبی در جامعه رواج یافته بودند، گرچه عدهای بر شکست جنبش مشروطه اعتقاد داشتند، اما کمترین نتیجه تلاش مشروطهخواهان این بود که برگزاری انتخابات و داشتن پارلمان در سپهر سیاست کشور تثبیت شد، بهگونهای که به عنوان یک حق برگشتناپذیر در دوران پهلوی نیز تداوم یافت. گرچه حاکمان آن روز به دلیل روحیه استبدادی خود محدودیتهایی را برای توسعه سیاسی به وجود آوردند، اما حضور افرادی چون مدرس،کاشانی و مصدق به عنوان بزرگترین مخالفان و منتقدان حکومت پهلوی نشان میداد جنبش مشروطیت در احقاق حقوق مردم بیتاثیر نبوده است.
عمده تلاش تحلیلگران سیاسی و تاریخی در ایران بعد از کودتای 28 مرداد بر محور ریشهیابی و شناسایی مولفهها و مقدمات کودتا بوده، در حالی که نتایج کودتا نیز تاثیر فراوانی بر فرآیند جریانهای سیاسی ایران و حافظه تاریخی ایرانیان داشته است.
در حوزه داخلی یکی از پیامدهای ناگوار کودتا قلع و قمع مخالفان و منتقدان حکومت و ایجاد یک سد محکم در مقابل توسعه سیاسی در کشور بود. بعد از این حادثه و پس از امنیتی کردن فضای کشور، سران مخالف حکومت، زندانی، تبعید یا اعدام شدند، بسیاری از روزنامهها توقیف و روزنامهنگاران روانه زندان شدند، آزادیهای سیاسی محدودتر و با استخدام اراذل و اوباش آزارهایی برای آزادیخواهان طراحی میشد، محدودیتهای فراوانی برای فعالیت تشکلها و احزاب سیاسی ایجاد شد، موج سرکوب و تهدید در جامعه تشدید شد و محمدرضاشاه به استناد به این حادثه به تقویت دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برای صیانت از حکومت خود همت گماشت. مجموعه این رفتارها و تصمیمات گرچه در ابتدا باعث استحکام حکومت پهلوی شد، اما بیتردید مقدمات نارضایتی و تنفر فعالان سیاسی از حکومت محمدرضاشاه را باعث شد تا تقریباً همه مخالفان سیاسی در دو دهه بعد از کودتا در جریان انقلاب اسلامی در براندازی حکومت شاهنشاهی همراه و همداستان باشند.
یکی دیگر از پیامدهای مهم کودتای 28مرداد در عرصه سیاست خارجی آغاز روحیه بدبینی ایرانیان به آمریکا در نظام جهانی بود. واقعیت آن است که آمریکا تا آن زمان علاقهای به حضور در ایران نداشت و بریتانیا بود که به قصد کنترل منابع نفتی کشور پای ثابت تصمیمگیریها و اتفافات سیاسی ایران بود. تلاش مصدق برای ملیکردن صنعت نفت و قطع دست بیگانگان از منابع کشور بر اساس دو اصل مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی باعث نارضایتی انگلستان و دربار شده بود.
مصدق تلاش داشت با توسل به سیاست موازنه منفی، حقوق ملت ایران به صورت قانونی و با استناد به دعاوی و موازین بینالمللی را محقق کند و البته موفق هم بود. همین موفقیت بریتانیا را در برنامهریزی برای کودتا ترغیب کرد، اما مانع بریتانیا در ابتدا عدم همراهی آمریکا با طرح کودتا بود. آمریکا که آن روزها نیاز چندانی به نفت ایران احساس نمیکرد و دموکراتهای حاکم در آمریکا بیشتر به دنبال توسعه دموکراسی در کشورهای جهان بودند، حمایت پنهانی و نسبی از مصدق که دارای شخصیتی دموکرات بود داشتند؛ عدم همراهی آمریکا به مذاق بریتانیا خوش نمیآمد و آنها همه تلاش خود را برای تغییر رویکرد آمریکا به کار گرفتند.
مصدق نیز با شناخت نسبی از استراتژی آمریکا برای عدم مداخله در امور داخلی ایران و حمایت آنها از موجهای دموکراسیخواهانه با اعتماد به نفس بیشتری در برابر انگلستان مقاومت میکرد. اما تغییر دولت آمریکا و صدارت جمهوریخواهان در آمریکا شرایط را تغییر داد. انگلستان با تفهیم اهمیت منابع نفتی ایران در کنترل منطقه و حتی جهان، آمریکا را به همکاری در کودتا ترغیب کردند. این همراهی هم باعث سقوط دولت مصدق و هم باعث شکلگیری بیاعتمادی به آمریکا در حافظه تاریخی ایرانیان شد.
بسیاری از ایرانیها هنوز این سوال (پرسش) را از آمریکاییها دارند که چرا در جریان رقابت دو طیف مستبد و آزادیخواه در جریان کودتای 28 مرداد، آمریکا به حمایت از جریان استبداد برخاست؟! بیتردید بخش اعظم بیاعتمادی امروز ایرانیها ریشه در رفتار و تصمیم جمهوریخواهان آمریکایی در آن روزگار دارد که البته این درس مهم را برای مسئولان و افکار عمومی هر کشور دارد، که در صحنه رقابت جهانی هر کشوری بیش از آن که مترتب به رعایت اخلاق و جانبداری از حق باشد، به دنبال تحقق منافع ملی است و منافع ملی آمریکا در آن ایام ایجاب میکرد با حمایت از کودتا کنترل منابع نفتی ایران و تحولات ناشی از آن را به دست گیرد.
کودتای 28 مرداد همچون دیگر رویدادها و اتفاقات سیاسی عبرتها و درسهای زیادی برای آموختن دارد. بررسی آنچه در آن روزها گذشت و نحوه رفتار با منتقدان و البته مدل تعامل با قدرتهای جهانی و درک صحیح از مناسبات بینالمللی میتواند ما را از بسیاری از اشتباهات پیشینیان مصون سازد و مشعلی فروزان برای انتخابهای درست در عرصه جهانی و داخلی باشد.