صالح آلبوغبیش
بیش از 1128 روز از تصدی شورای اسلامی شهر شادگان توسط شوراییان می گذرد و به اعتراف آن ها دستاورد و عایدی آن تقریبا "هیچ بوده " است.
فعالیت های روزهای اخیر و مطمئنا ایام آتی هر چند که در حد و اندازه ی نامگذاری عملکرد نیست ؛ لیکن باز هم جای "خسته نباشید" دارد . به اعضای شورای شهر پیشنهاد می کنم " هوای سلامت روحی و جسمانی " خودتان را داشته باشید ؛ چرا که خواب گران 1128 روزه را "یک روزه بیدار شدن" مکافات است.
واکنش شوراییان به بدعهدی های خود که در راس امور ناهماهنگی ها ، آشفتگی ها و شبه پوپولیستی عمل کردن در اتخاذ تصمیمات، در نوع خود قابل تامل و سوال برانگیز است.
خوشبینی مردم ، بالاخص افراد آگاه و مطلع پیرامون قول ها و وعده های شما مبنی بر روند اصلاح اقتصاد کشور ،که این مهم با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید شدنی و قابل دسترس، بود ؛ لیکن باز هم شهر شادگان گرفتار نسیان ، اهمال و سوء مدیریت است؛ همچنان در جا می زند.
یکی از سوالاتی که ذهن هر شهروندی را به خود مشغول می کند ؛ چرا بعد از گذشت 3 سال و 33 روز یک جلسه عمومی جهت تبیین امور و شفاف سازی با مردم برگزار نگردید ؟
در طول این مدت چیزی جز دوگانگی ، گسیختگی ، استفاده از اهلیتی که مردم به شما تزریق کرده اند جهت مرام سیاسی خود و خروج از هدف اصلی، کار خاص و در خور توجه مشاهده نشد .
شهر شادگان با جمعیت بالای 50 هزار نفر از حداقل امکانات بی بهره است؛ شاید اشاره کردن به برخی از این مشکلات هر چند که موضوع را به سمت و سوی کلیشه ای بودن بکشاند؛ جهت تبیین اهداف این یادداشت خالی از لطف نباشد .
وضعیت اسف بار خیابان ها ،جمع آوری نامنظم زباله ها ، وضعیت بغرنج پارک ها ، فعالیتهای جزیره ای فرهنگی ، تنظیم بازار و بسیاری از امور دیگر ؛ مطمننا موارد ذکرشده ابتدایی ترین و بدیهی ترین وظایف دستگاه شهرداری است .
ذکر آن ها فقط بخاطر ذهنیت گرفتن ذهن خواننده ی محترم است ؛ یا به قول سهراب سپهری "برچارچوب پنجره ی من
سرتا به پای پرسش ، اما
اندیشناک مانده و خاموش
شاید ازهیچ سو جواب نیاید
من باب مثال محل تخلیه زباله که مابین شهرهای شادگان و بندر امام ره قرار دارد ؛ خود به معضل و تهدید بزرگ برای محیط زیست و آلودگی مساحت بزرگی از زمین های کشاورزی و تالاب است.
ضمن اینکه تاخیر در امحا زباله و بکارگیری روش سوزاندن زباله ها که از لحاظ بهداشتی و زیست محیطی نادرست می باشد باعث منتشرشدن ویروس ها در روستاهای مجاور می شود؛ این مساله نشان از بی برنامگی و مدیریت کلیشه ای کسانی است که بیشتر به کرسی می اندیشند تا مردم !
در ماجرای خودسوزی یکی از کارگران شهرداری در اردیبهشت سال جاری اگر دقیق مساله را موشکافی کنیم رد پا و اثری از شهرداری خواهیم یافت ؛ چرا که 6 ماه حقوق کارگران را به تعویق انداختن، کاری است کاملا غیرقانونی و عرفا و شرعا درقانون جمهوری اسلامی منبوذ است .
حالا چرا اداره ی کار شادگان که قانون صریحا به آن حق مداخله را داده ،دخالت نمی کند و سکوت را ترجیح می دهد موضوعی است نیاز به تحقیق و تفحص .
رویکرد و نوع دیدگاه شورا در این مدت شبیه استراتژی "ماندن به هر قیمت "در دامن زدن به توهمات کسانی است که به اعضا شورا به دید سیاسی ، رفاقت یا خویش و قوم نگاه می کنند که به نوبه ی خود نشان از محدودیت عقلی و دوری جستن از تفکر خردمندانه است.
اگر قبول کنیم شادگان شهری مبتنی بر محوریت کشاورزی و از صنایع کوچک و بزرگ و شرکت ها سهم بسیار اندکی دارد ؛ چرا منابع مالی و در آمدهای شهرداری به نحو احسن مدیریت نمی شود ؟ چرا از کارشناسان و مشاوران خبره جهت برون رفت شهر از این وضعیت استفاده نمی شود؟
مردم شهرشتان شادگان در سال های اخیر به دلایل خشکسالی و سوء مدیریت اکثرا رو به کارهای کاسبی و بازاری آورده اند ؛چرا چنین موقعیتی تهدید آمیز به فرصت تبدیل نشد؟
در پایان این یادداشت کوتاه که من بعد به صورت هفته ای سلسله وار منتشر خواهم کرد یادداشت خود را با یک مطلب اجتماعی به پایان می رسانم.
انسان موجودی نیازمند و فقیر است ("فاطر آیه 15) این نیازها به گونه ای است که نمی تواند به تنهایی آن را برآورده سازد،بلکه بخشی از مهم ترین نیازهای روانی انسان تنها در چارچوب تعاملات اجتماعی بر آورده می شود .