شوشان / مصطفی نظاری

"> رفیق، قیامت ما رو هم فراموش نکن!
شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۳۹۹
تاریخ انتشار: ۰۵ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۹

 

شوشان / مصطفی نظاری

 

بعد از ظهر پنجشنبه تقویم ها برایمان سخن از شمع و فانوس مزار عزیزان می دهد. تا نزدیکای غروب که می شود آرامستان مملو از همشهریانی است که رخت عزا بر تن دارند برای عزیزان خویش. و البته این اعتقاد که هنگامه ی اذان مغرب آرامستان ها را باید ترک کرد، زیرا صاحبان قبور برای نماز مغرب و عشا به وادی السلام می روند و اگر کسی آنجا بماند به احترام عزیزشان می مانند و از فیض نماز جماعت برخوردار نمی شوند.

 


جمعه گذشته فرصتی شد تا به بهانه سالگرد فوت ابوی یکی از دوستان به بهشت آباد اهواز رفته و ادای احترام و دین کنیم و یاد آور شویم شراکت در غم ها و شادی های دوستان را...

پدر رفیقمان ابوی شهید بود به همین دلیل به قطعه شهدا رفته تا فاتحه ای نثار فرزند وی کنیم.

رفتن به مزار شهدا کمی دلگیر و ناراحت ام کرد، سنگ بعضی از مزارها شکسته بود و من با خود در این اندیشه که کسانی که بی ادعا در دفاع از قاموس و ناموس وطن جهاد کردند چنین وضعیتی در خور شان شان نیست.

دوست همراهم که ناراحتی را از چهره ام خوانده بود و متوجه واگویه هایم شده بود به گفتن یک جمله بسنده کرد: «همانا خداوند نزد قلب های شکسته و قبور مندرس است »

حال و هوای قطعه شهدا سخت هوایی مان کرد تا نوشته ی مزار شهید «موسی اسکندری» رئیس ستاد لشکر 7 زرهی حضرت ولی عصر(عج) را خواندم.

گویا پنجشنبه رهرویی با خودکار بر مزار این عزیز نوشته بود «رفیق، قیامت ما رو هم فراموش نکن! 3/11/91»

مغلوب و منقلب در باورهای دنیا شدم. ذهن در نا کجا آباد گره خورد و به این فکر که نویسنده این متن بر مزار این شهید که بوده و چه دغدغه ی فکری داشته...

بی شک شهدا ، مقر درگاه الهی و مورد لطف خدایند. باید این باور را داشته باشیم تا علاوه بر پاکان و مومنان زمینی، ملائک و فرشته های آسمانی مهمان شهدایند و شاید همین ملائک آسمانی شهدای ما باشند.

 


راستی که ما در صحرای قیامت چه کسی را برای شفاعت داریم؟ کاش کسی بود تا به او می گفتیم: رفیق، قیامت ما رو هم فراموش نکن...

 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار