شوشان/ دکتر منصور کوهی رستمی
روز پنجشنبه هفتم بهمن ماه، یازدهمین نمایشگاه کتاب در استان خوزستان بازگشایی شد. طبق گفته مسؤلین در این دوره 469 ناشر از سراسر کشور به همراه 26 ناشر در حوزه کتب عربی در این نمایشگاه حضور دارند. همچنین طبق اعلام رسانه ها، 66,290 عنوان کتاب در بخش ناشران داخلی و 3000 عنوان کتاب در بخش ناشران کتب عربی عرضه میگردد.
البته در این اعداد و ارقام باید با دیده تردید نگریست چرا که با مروری در رسانههای مختلف با آمار و ارقام متفاوتی رو به رو می شویم که نشان دهنده این است که در حوزه فرهنگ هنوز بر اساس حدس، گمان و تخمین برنامه ریزی میکنیم.
البته این اتفاق فرهنگی به واسطه گرد و خاک، قطعی آب و برق و حواشی پس از آن به کلی به حاشیه رانده شده است. گویا حوزه کم رمق و مظلوم فرهنگ و کتاب هم از گزند گرد و خاک در امان نمانده است. و این فرصت موقتی برای توسعه کتاب و کتابخوانی شهر اهواز نیز همانند فرصت "اهواز پایتخت کتاب" نیز از دست خواهد رفت.
همه ساله نمایشگاه های کتاب بسیاری در نقاط مختلف دنیا برپا می شود که هدف عمده از برپایی آنها تبادل فرهنگی و جذب مخاطب برای خرید کتاب و ترویج کتابخوانی و در نهایت افزایش سرانه ی مطالعه به عنوان یک خوب اجتماعی است. اما علی رغم برگزاری هر ساله این تبلور فرهنگی در شهر اهواز و فرصت مناسب تر "اهواز پایتخت کتاب ایران" که در سال 1394 اتفاق افتاد، باز هم مسؤلین در فضایی ژورنالیستی داد و فغان از سرانه پایین مطالعه در شهر اهواز و استان خوزستان سر می دهند بدون اینکه هیچ کسی در فضایی علمی و پژوهشی به دنبال ارتقاء سرانه مطالعه باشد.
طرح اهواز پایتخت کتاب ایران فرصتی بود که توسط تنی چند از جوانان علاقه مند به موضوع کتاب و کتابخوانی در انجمنهای مردم نهاد با طرح هایی جذاب رقم خورد، اما این برنامه نیز مثل بسیاری از برنامههای فرهنگی استان به دلیل سوء مدیریت و عدم همکاری و هماهنگی بین دستگاهی عملاً در توسعه کتاب و کتابخوانی شهر اهواز تأثیری نداشت.
یکی از معضلات حوزه فرهنگ کتاب و کتابخوانی استان خوزستان و شهر اهواز نگاه غیر علمی به توسعه و ترویج کتابخوانی، اظهار نظر به دور از مبنای علمی و پژوهشی، برنامه ریزیهای کوتاه مدت و سطحی، عدم همکاری و هماهنگی دستگاههای مختلف متولی توسعه خواندن و دلبستگی به روش هایی است که عملاً در فضای عمومی استان تأثیری بر افزایش سرانه مطالعه ندارند.
همانطور که گفته شد، انتخاب اهواز به عنوان پایتخت کتاب ایران فرصت مناسبی بود تا حداقل چندین پژوهش علمی در باب فرهنگ کتاب و کتابخوانی در این شهر با حمایت مسؤلین به اجرا در آید تا حداقل در نشست های خود به جای گفتمان ژورنالیستی، حرفی علمی و بر خواسته از پژوهش در این خصوص برای گفتن داشته باشند. اینکه گفته میشود سرانه مطالعه شهر اهواز پایین است بر اساس کدام پژوهش است؟
اگر مردم شهر اهواز مطالعه نمی کنند چه مصارف فرهنگی دیگری دارند؟ چه عواملی بر افزایش سرانه مطالعه تأثیرگذارند؟ برای توسعه مطالعه چه برنامه هایی بایستی اجرا کرد؟ و ده ها سوال از این قبیل قطعاً مستلزم بررسی ژرف و عمیق و پاسخی علمی است.
اما به راستی وضعیت مطالعه و سرانه مطالعه در شهر اهواز و همچنین مصرف فرهنگی مردم کلانشهر اهواز چگونه است؟ برای پاسخ به این دو سؤال به خلاصه ای از پژوهشی که در این راستا توسط نگارنده صورت گرفته است اشاره می شود.
شایان ذکر است که این اطلاعات و ارقام برگرفته از پژوهشی است که کاملاً بر اساس روشهای علمی به انجام رسیده است. این پژوهش بر روی 503 نفر از ساکنان مناطق مختلف شهر اهواز در سال 1395 اجرا شد. نتایج نشان داد که 9/ 46 درصد از نمونه ی پژوهش اهل مطالعه نیستند (لازم به ذکر است که منظور از کتاب چاپی، کتاب چاپی غیردرسی است). همچنین با بررسی مصارف فرهنگی نمونه پژوهش در شبانه روز قبل از انجام پژوهش نتایج نشان داد که 81 درصد از نمونه ی پژوهش از اینترنت استفاده کردهاند؛ 1/ 86 درصد از نمونه، تلویزیون تماشا کرده اند؛ 79 درصد از نمونه ی پژوهش موسیقی گوش کرده اند؛ و در خصوص استفاده از شبکههای اجتماعی، نتایج نشان می دهد که 5/ 70 درصد از نمونه ی پژوهش در شبانه روز پیش از انجام پژوهش از شبکه های اجتماعی (نظیر فیسبوک، تلگرام، وایبر و ...) استفاده کردهاند.
از نظر زمانی میانگین استفاده نمونه ی پژوهش از اینترنت در شبانه روز 195 دقیقه و 42 ثانیه؛ میانگین تماشای تلویزیون در شبانه روز 186 دقیقه و 21 ثانیه و میانگین استفاده از موسیقی 118 دقیقه و 2 ثانیه بود. همچنین میانگین استفاده از شبکههای اجتماعی 109 دقیقه و 21 ثانیه به دست آمد. این ارقام نشان میدهد که به ترتیب اینترنت، تلویزیون، موسیقی و استفاده از شبکه های اجتماعی بیشترین مصارف رسانه ای شهروندان اهوازی را تشکیل میدهند.
میانگین مطالعه ی کتاب چاپی 8 دقیقه و 26 ثانیه، میانگین مطالعه ی کتاب الکترونیکی 2 دقیقه و 19 ثانیه، میانگین مطالعه ی روزنامه ی چاپی 5 دقیقه و 30 ثانیه، میانگین مطالعهی روزنامه الکترونیکی 4 دقیقه و 30 ثانیه، میانگین مطالعهی نشریات غیرروزانه چاپی 2 دقیقه و میانگین مطالعهی نشریات غیرروزانه الکترونیکی 1 دقیقه و 30 ثانیه بود. در مجموع میانگین مطالعهی نمونه ی پژوهش در هر شبانه روز 24 دقیقه و 15 ثانیه بود. همان طور که مشخص است با توجّه به آنچه در خصوص مصارف رسانه ای آمد، به طور کلی نسبت به سایر مصارف فرهنگی، مطالعه انواع منابع مکتوب و الکترونیکی در بین شهروندان اهواز در جایگاه مطلوبی قرار ندارد.
از نقطه نظر جامعه شناختی مطالعه به عنوان یک کنش اجتماعی متأثر از عوامل مختلفی مثل سرمایه ی فرهنگی، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی اقتصادی، سبک زندگی فرهنگی، تحصیلات، جنسیت و غیره است که در پژوهش فوق الذکر تأثیر این عوامل بر میزان مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. از نتایج این پژوهش میتوان چنین استنباط کرد که پایین بودن سرمایه ی فرهنگی و نوع سبک زندگی فرهنگی منتهی به استفاده بیش از حد از تلویزیون در نمونه ی پژوهش شده است.
چرا که مشتریان اصلی فراغت تلویزیونی افرادی هستند که سرمایه ی فرهنگی پایینی دارند؛ از مهارت زیبایی شناختی کمی برخوردار هستند و سلیقه های عادی دارند. به اعتقاد بوردیو جامعه شناس فرانسوی، سطوح بالای سرمایه ی فرهنگی، توانایی های زیباشناختی به فرد می بخشد که به موجب آن می تواند قدرت فهم ادبیات و هنرهای انتزاعی را بیابد. سرمایه ی فرهنگی را می
توان به عنوان یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر میزان مطالعه در نظر گرفت. بنابراین برای افزایش سرانه مطالعه بایستی برنامهریزان فرهنگی استان تلاش کنند به جای کارهای سطحی و زودگذر در برنامه هایی بلند مدت بر روی ارتقاء سرمایه ی فرهنگی در شهر اهواز سرمایه گذاری نمایند.
حداقل چهار نهاد مهم خانواده، مدرسه، کتابخانههای عمومی و سایر رسانههای جمعی در توسعه و ترویج مطالعه نقش اساسی دارند و البته همین چهار نهاد نیز در ارتقای سرمایه ی فرهنگی افراد جامعه مهم ترین نقش را بر عهده دارند. در کشور ما در نهاد خانواده، فرآیند خواندن در اجتماعی سازی کودکان نقش مهمی بازی نمیکند و سهم خواندن و کتاب در خانوادهها در میان سایر مصارف فرهنگی ناچیز است. مدارس ما نیز تحت حاکمیت متون درسی و کمک درسی هستند و خواندنِ بیشتر (غیردرسی) اصولاً توصیه نمیشود.
از طرفی مشارکت خانواده - مدرسه، که عنصر مهمی در تقویت خواندن در دانش آموزان است به واسطه ضعف این دو نهاد عموماً شکل نمیگیرد. رسانههای جمعی نیز در صورت عدم هماهنگی با سایر نهادها ممکن است سبب ناکارآمدی سایر نهادهای ترویج مطالعه گردد. در شرایط فعلی رسانه های جمعی اغلب به گونهای عمل میکنند که کودکان و نوجوانان بیشتر نسبت به رسانه های الکترونیکی سرگرم کننده توجه نشان میدهند تا مطالعه.
در واقع در صورتی که همه رسانه ها (چاپی، صوتی و تصویری) در ترویج خواندن به صورت هماهنگ عمل نکنند ممکن است نه تنها به ترویج خواندن کمک نکنند بلکه منجر به کاهش خواندن از نظر کمّی خواهند شد. لذا در کشور ما از میان چهار ضلع اصلی مربع ترویج خواندن، به نظر میرسد که مهم ترین نهاد متولی توسعه و ترویج مطالعه کتابخانههای عمومی هستند. کتابخانه هایی که باید تلاش کنند که جور رفقای ناهماهنگ و ناساز خود را نیز بکشد! اما خود درگیر مسائل و مشکلات فراوانی هستند.
توسعه و ترویج این خوب اجتماعی یعنی مطالعه، که حتی افرادی هم که نمی خوانند برای آن ارزش فوق العادهای قایل هستند مستلزم همگامی، همراهی و برنامه ریزی نهادها و دستگاه های متولی امر مطالعه است. توسعه و ترویج خواندن موضوعی چندوجهی است که سطح های چندگانه ای از خرد تا کلان را در بر میگیرد. باید بپذیریم بدون داشتن نگاه کلان و برنامههای دراز مدت ترویج مطالعه، برنامههای موقت و زودگذری مثل نمایشگاه کتاب (علی رغم تاثیرگذاری خوبش) کمک شایانی به توسعه کتاب و کتابخوانی در استان نخواهد کرد!
برای کمک به توسعه و ترویج خواندن در شهرمان، شاید وقت آن است به جای پرداختن به برنامه های کوتاه مدت رسانه محور، که اثر کوتاه و موقتی بر ترویج مطالعه خواهند داشت به برنامه های درازمدت بپردازیم. هرچند دیر اثر و پرهزینه باشند.