شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۷۸۱۳
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۰:۵۲
«من به راحتي مي‌توانستم رييس‌جمهور شوم»؛ اين جمله را مي‌گويد و مي‌خندد. يار غار احمدي‌نژاد سه سال و نيم بود كه خود را از رسانه‌ها پنهان مي‌كرد اكنون اما تمام قد حاضر شده است. در نشست خبري احمدي‌نژاد در رديف جلو نشسته بود و مدام زير لب ذكر مي‌گفت و در ميان حاشيه‌گويي‌هاي رييس دولت سابق گاهي يادآوري مي‌كرد كه پاسخ فلان سوال را ندادي. در حاشيه اين نشست خبري فرصتي پيش آمد تا دقايقي را با او گفت‌وگو كنيم. 

همين چندي پيش بود كه نامه‌اي به رييس‌جمهور اصلاحات نوشت، نامه‌اي كه در پايانش يادآور شده بود درددل است و منتظر پاسخ نخواهد بود. فصل، فصل انتخابات است و مردان ساختمان ولنجك حرف‌هاي جالبي براي گفتن دارند. 

اسفنديار رحيم مشايي مي‌گويد براي خاتمي احترام قايل است زيرا نگاهش به مردم احترام‌آميز بوده و او را در باز شدن فضاي سياسي كشور تحسين مي‌كند اما به اين سوال كه چرا امروز اين حرف ها را مي‌زند پاسخ روشني نمي‌دهد و مي‌گويد سال‌هاست كه چنين نظري داشته است. به نظر مي‌رسد جريان احمدي‌نژاد كه اين روزها به‌شدت از اصولگرايي تبري مي‌جويد تلاش مي‌كند تا خود را همسنگ و هم‌سطح جريان ديگري تعريف كند و آن، جريان اصلاح‌طلبي است. 

رحيم مشايي معتقد است مردم در سال 88 از كانديداي اصلاح‌طلب عبور كردند و به احمدي‌نژاد براي اصلاحات بيشتر راي دادند. مرد شماره يك احمدي‌نژاد همه تلاش خود را به كار مي‌بندد تا بگويد آنها خواستار اصلاحات هستند. 

به گزارش عصرایران، مشروح گفت‌وگوی « روزنامه اعتماد» با اسفنديار رحيم‌مشايي را در ادامه بخوانيد.

اين رسم است كه معمولا افرادي كه مي‌خواهند وارد عرصه انتخابات شوند پيش از اعلام كانديداتوري با رهبري هم مشورت مي‌كنند. آيا آقاي بقايي هم پيش از اعلام كانديداتوري در اين مورد با رهبري صحبت يا مشورتي داشته‌اند؟

من چنين چيزي نشنيدم.

چه شد كه نظر آقاي احمدي‌نژاد درباره حمايت از كانديدايي تغيير كرد؟ ايشان ابتدا اعلام كردند از هيچ‌كس حمايت نمي‌كنند حتي اگر نزديك‌ترين فرد به خودشان باشند و بعد از كانديداتوري بقايي حمايت كردند.

آقاي احمدي‌نژاد از تصميم آقاي بقايي خبر نداشت. اگر مي‌دانست او كانديدا مي‌شود هرگز چنين بيانيه‌اي را صادر نمي‌كرد.

شما چطور ؟ خبر داشتيد؟

آقاي بقايي با من مشورت كرد و من استقبال كردم از اينكه كانديدا شوند. من در صحبت‌هايم هم گفتم كه آقاي بقايي شبيه‌ترين فرد به آقاي احمدي‌نژاد هستند.

آقاي بقايي چندين بار به دوره بازداشت‌شان اشاره مي‌كنند و مي‌گويند مقام‌هاي امنيتي اگر مدركي و سندي عليه ايشان دارند منتشر كنند. شما اطلاع داريد اتهام آقاي بقايي چه بود كه هفت ماه در زندان بودند؟

اين شجاعت آقاي بقايي را نشان مي‌دهد كه مي‌گويد اگر مدركي عليه من داريد منتشر كنيد. قوه قضاييه بيايد روشن و صريح بگويد ايشان به چه اتهامي بازداشت شده بود.

خب شما اطلاعي نداري كه اتهام ايشان چه بود ؟

من چرا بايد درمورد اتهام آقاي بقايي صحبت كنم. قوه قضاييه بگويد اتهام ايشان چه بود. آقاي بقايي آنقدر شجاعت دارد كه مي‌گويد تمام فيلم‌هاي بازجويي‌هايش را پخش كنند تا موضوع براي همه روشن شود. همه اينها نشانگر اين است كه آقاي بقايي به خودش و مواضعش اطمينان كامل دارد و نسبت به كاري هم كه انجام شده انتقاد دارد. وقتي آقاي بقايي، آقاي روحاني را به مناظره در ارتباط با حقوق شهروندي دعوت مي‌كند معنايش چيست؟ و اينكه آنها هم پاسخي به اين دعوت نمي‌دهند چه معنايي دارد؟ آقاي بقايي بهترين راه را براي دفاع از خود انتخاب كرده و مي‌گويد آنچه از من پرسيده شده و آنچه پاسخ داده‌ام را منتشر كنند.

شما اخيرا نامه‌اي به آقاي خاتمي نوشته‌ايد. هدف‌تان از نگارش اين نامه خطاب به رييس دولت اصلاحات چه بوده است؟

هدف من در نامه مشخص است.

برخي معتقدند جرياني كه شما به آن تعلق داريد به دنبال اين است كه به اصلاح‌طلبان نزديك شود؟

ابدا چنين مساله‌اي نيست. موضوع ما حزبي و جرياني نيست. شما هنوز ما را نشناخته‌ايد. در متن نامه كاملا روشن است كه من با چه هدفي اين نامه را نوشته‌ام.

اصلا چرا اين نامه را به آقاي خاتمي نوشتيد؟

شما متن نامه را بخوانيد، آن نامه را جز خاتمي براي چه كسي مي‌توان نوشت و مخاطب آن نامه جز خاتمي چه كسي مي‌تواند باشد؟ اگر شما پيشنهاد داريد نامه‌اي با چنين متني را براي شخص ديگري بفرستم به من اعلام كنيد.

به هر حال آقاي خاتمي چهره‌اي نيست كه از نظر فكري و سياسي قرابتي با جريان شما داشته باشد.

اصلا بحث نزديكي و قرابت فكري نيست. مگر آقاي احمدي‌نژاد به روساي جمهوري امريكا نامه نوشت با آنها قرابت فكري داشت يا به آنها نزديك بود؟ به نظر من موضوع اين نامه هيچ ربطي به اينكه من و آقاي خاتمي قرابت فكري داريم يا نه ندارد.

آقاي خاتمي پاسخ نامه شما را دادند؟

خير. نامه من پاسخي نداشت. من در آن نامه هم نوشتم اگر ايشان پاسخ نامه من را بدهند به ديده منت مي‌پذيرم اما خود من هم مي‌دانستم اين نامه لزوما پاسخ ندارد و من تنها طرح موضوع كردم و در واقع ديدگاهم را بيان كردم.

چرا براي طرح موضوع يا ديدگاه‌تان آقاي خاتمي را براي مخاطب نامه انتخاب كرديد؟

انتقاد زيادي به من شد كه چرا ايشان را انتخاب كردم. به هر حال هر كسي يك ديدگاهي دارد و بنده براي موضوعاتي كه مطرح كردم ايشان را مناسب ديدم و مخاطب نامه‌ام قرار دادم. الان نمي‌خواهم به محتواي نامه ورود كنم زيرا يك بحث تفضيلي است و فرصت ديگري مي‌طلبد. بنده معتقدم آقاي خاتمي از نظر سياسي در يك جناح و جرياني قرار دارند كه شخصيت‌هاي ديگري همچون آقاي روحاني هم حضور دارند و آقاي هاشمي هم بودند. اما من ميان آقاي روحاني و هاشمي و خاتمي تفاوت قايل هستم. عده‌اي از دوستان ما هستند كه برخي مي‌گويند ما حزب‌اللهي هستيم، برخي مي‌گويند اصولگرا يا متدين هستيم و برخي هم مي‌گويند انقلابي هستيم. در ميان همه اينها هستند كساني كه مي‌گويند چرا اسم ايشان را برديد؟ من هنوز نمي‌دانم چرا نمي‌توانم اسم ايشان را ببرم؟ به من مي‌گويند چرا براي ايشان نامه نوشتي؟ من نمي‌دانم چه اشكالي دارد كه من براي آقاي خاتمي نامه بنويسم. امروز هم مانند همان روزي كه نامه را براي آقاي خاتمي نوشتم، معتقدم بايد اين نامه را مي‌نوشتم و كار درستي كردم و لازم باشد صد نامه ديگر هم مي‌نويسم نه فقط به ايشان بلكه به افراد ديگر هم مي‌نويسم. هيچ‌كس حق ندارد به من بگويد به چه كسي نامه بنويسم و به چه كسي ننويسم. 40 سال از انقلاب گذشته است، پس رشد جامعه ما چه مي‌شود؟ آقاي خاتمي براي من با كساني مثل روحاني و هاشمي فرق دارد.

گفته مي‌شود شما مي‌خواهيد خودتان را به جريان اصلاح‌طلب نزديك كنيد. برخي هم مي‌گويند مي‌خواهيد از وجهه اجتماعي آقاي خاتمي استفاده كنيد.

اصلا و ابدا اين‌گونه نيست. آقاي خاتمي به لحاظ محبوبيت قابل مقايسه نيست. ما كه كنار آقاي احمدي‌نژاد هستيم از اين چيزها بي‌نياز هستيم. البته آقاي خاتمي هم چهره محبوبي در كشور ما هستند و من براي ايشان احترام قايلم. اما در ميزان محبوبيت هنوز فاصله زيادي با احمدي‌نژاد دارند. چقدر خوب بود كه انتخاباتي در كشور برگزار مي‌شد كه يكي از كانديداها آقاي خاتمي بود و يكي ديگر آقاي احمدي‌نژاد. حالا هر كس ديگري هم كه مي‌خواست كانديدا مي‌شد، خيلي مهم نبود، مهم اين دو نفر هستند. اگر چنين اتفاقي رخ مي‌داد ما خيلي از فضاي انتخابات لذت مي‌برديم. من معتقدم جريان اصلاح‌طلبي جريان عظيم و موثر در سرنوشت كشور است.

چرا اين نامه را الان نوشتيد، تازه به اين نتيجه رسيديد كه اصلاح‌طلبي جريان تاثيرگذاري در كشور است و اقدامات خاتمي براي آينده كشور مفيد بوده است؟

من هر زماني كه اين نامه را مي‌نوشتم شما مي‌گفتيد چرا الان نوشتيد. نامه من به آقاي خاتمي نه انتخاباتي و نه به نفع جريان اصلاح‌طلبي است. من از اصلاح‌طلبان تمجيد نكردم. من نامه را صريح نوشتم و در پايان هم تاكيد كردم نامه‌ام پاسخ ندارد تا راه ايشان را براي بي‌پاسخ گذاشتن نامه‌ام باز گذاشته باشم. نظر من در نامه همان نظري است كه سال‌ها پيش داشتم و نظراتم مثلا نسبت به شش يا هفت سال پيش تغييري نكرده است. من در نامه هم نوشتم حرف‌هايي كه مي‌زنم حرف‌هاي الان نيست و نوشتم كه حرف‌هاي امروز من سال‌ها پيش در قالب تحليل آراي مردم در سال 88 گفته شده بود و من معتقد بودم و هستم مردم به آقاي احمدي‌نژاد راي دادند براي اصلاحات بيشتر. در واقع مردم از اصلاح‌طلبان و كانديداي آنها عبور كردند و آمدند به آقاي احمدي‌نژاد راي دادند.

اما آقاي احمدي‌نژاد برخاسته از اصولگرايي و مورد حمايت اين جريان بودند.

اصلا اين‌طور نيست. اصولگرايي نه به معناي ارزش‌ها بلكه به معنايي كه امروز وجود دارد و به عنوان يك جناح سياسي مورد توجه مردم نبوده و نيست و بعيد مي‌دانم حتي يك‌بار ديگر هم‌چنين اتفاقي بيفتد. من نظراتم درمورد موضوعات اصلي كشور هرگز تغيير نكرده و كم هم به خاطر اين نظراتم چوب نخورده‌ام. من هم مي‌توانستم راحت رييس‌جمهور شوم.

آقاي احمدي‌نژاد در نشست خبري گفتند كه همه تلاش خود را مي‌كنند تا از رد صلاحيت آقاي بقايي جلوگيري كنند و حتي گفتند فكر‌هايي در اين مورد دارند و چندين راه را هم در نظر دارند كه نمي‌خواهند درمورد آنها صحبت كنند. چقدر احتمال دارد خود ايشان براي انتخابات ثبت‌نام كنند و چقدر احتمال دارد يكي از راه‌هاي مد نظرشان حضور شخص خودشان در انتخابات باشد؟

چرا بايد اين احتمال وجود داشته باشد؟ شايد اگر شرايط تغيير كرد ايشان هم وارد عرصه انتخابات شوند.

منظورتان از اين تغيير شرايط چيست؟

مقام معظم رهبري فرمودند: حضور ايشان در انتخابات به مصلحت نيست. آقاي احمدي‌نژاد به اين مصلحت‌انديشي رهبري احترام مي‌گذارند. اگر شرايط عوض شد طبعا منعي وجود ندارد. اما من بعيد مي‌دانم اين شرايط تغيير كند.

پس ايشان قبلا قصد كانديداتوري داشتند و با توصيه رهبري منصرف شدند؟

نه، معني حرف من اين نبود. من شهادت مي‌دهم زماني كه اين موضوع مطرح شد ايشان قصد كانديداتوري نداشتند.

يعني بعدها تمايل داشتند كه كانديدا شوند اما به خاطر توصيه رهبري اين كار را نكردند؟

نه، من تا امروز هيچ حرفي از ايشان مبني بر تمايل به كانديدا شدن نشنيده‌ام.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار