ولی الله شجاع پوریان /معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
سال 96 همچون همه سالها سرشار از تلخیها، شیرینیها و فراز و فرودهایی برای جامعه ایران و به ویژه اصلاحطلبان بود. ابتدای سال 96 به انتخابات گره خورد و از نخستین روزهای سال، فضای کشور انتخاباتی شد، در انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت 96، حسن روحانی با تکیه بر دستاوردهایی همچون کنترل تورم، ایجاد ثبات نسبی در اقتصاد، برجام، طرح تحول سلامت و رویکردهای اصلاحطلبانه برای بار دوم منتخب مردم در هدایت قوه مجریه شد.
در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز اصلاح طلبان بویژه در کلانشهرها موفقیتهای چشمگیری به دست آوردند و به ویژه در تهران با کسب 21 کرسی، کلید بهشت را بعد از 14 سال از دستان اصولگرایان پس گرفتند.
انتخاب نجفی به عنوان شهردار تهران با کارنامه روشن در پیشینه مدیریتی و البته مبارزه با فساد نشان میداد اصلاحطلبان با تکیه بر تدبیر و عقلانیت به دنبال تحقق مطالبات مردم هستند، هرچند از همان ابتدا مشخص بود نجفی و شورای شهر برای حرکت در مسیر جدید با موانع متعددی روبرو هستند و میراث برجای مانده از مدیریت قالیبافی مشکلات انبوهی در بودجه، نیروی انسانی، مطالبات و تعهدات و سایر عرصههای مدیریت شهری برجای مانده است.
با این وجود موفقیت اصلاح طلبان در دو انتخابات مهم سال 96، نشان از مقبولیت این طیف سیاسی در جامعه ایران دارد، رفتار و کنش سیاسی جریان اصلاحات و ترمیم هویت گفتمانی موجب اقبال اجتماعی به این طیف شده بود، اقبال و موفقیتی که از سال 92 آغاز شد، در سال 94 منجر به فتح بهارستان توسط لیست امید شد و در سال 96 نیز به رغم همه فشارها، تخریبها و محدودیتها منتج به موفقیت گردید.
با موفقیت چشمگیر اصلاح طلبان در دو انتخابات مهم 96 امیدها برای تحقق مطالبات مهم و اساسی جامعه دوچندان شد، اما مبرهن بود که رقیب همه تلاش خود را برای ناکامی و ناکارآمدنشان دادن اصلاح طلبان به کار خواهد گرفت.
از این رو روزهای سخت اصلاحطلبان در گرماگرم روزهای تابستان نمود یافت و موضوعاتی همچون دستاوردهای برجام، انتقاد از طرح تحول سلامت، انتخاب کابینه، مسائل اقتصادی بویژه تورم و بیکاری و ... در دستور کار منتقدان اصلاحات قرار گرفت.
نقطه عطف فشارها، شروع تحرکاتی با عنوان تحصن و تجمع بر علیه دولت به بهانه موسسات مالی و اعتباری در شهر مشهد بود که دامنه آن برخلاف خواسته برپاکنندگان اولیه، به سایر شهرهای کشور کشیده شد و منتقدان دولت دریافتند بر شاخه نشسته و بن میبرند چرا که لزوما ناکارآمدنشان دادن دولت منجر به افزایش محبوبیت برای اصولگرایان نخواهد شد! جریان اصولگرا باید با بازنگری در عمل سیاسی، رفتار و برنامههای مدیریتی کلان خود نگاهش را معطوف به منافع ملی کند و در پی حفظ و تضمین آن باشد.
شروع و گسترش اعتراضات مردمی در بسیاری از شهرها گرچه با مداخله تعدادی از بدخواهان نیز همراه شد، اما حاکی از آن بود که باید بسیاری از مشکلات داخلی به ویژه مطالبات اقتصادی مردم باید با عزم و جدیت بیشتری پیگیری شود.
سال 96 اما تلخیهای زیادی نیز به دنبال داشت. زلزلههای متعددی که منجر به فوت، جراحت و بیخانمانشدن بسیاری از هموطنانمان گردید، حمله تروریستی به مجلس و مرقد مطهر امام خمینی(ره)، حادثه آتشسوزی کشتی سانچی، سقوط هواپیمای تهران- یاسوج و درگذشت برخی از چهرههای شاخص عرصه فرهنگ، هنر و اجتماعی بود که تلخی سال 96 را دوچندان کرد و البته این حقیقت را پیش روی مسئولان و مردم آشکار کرد که کشور نیاز به رفرم اساسی در موضوع مدیریت بحران نیاز دارد.
با وجود تلخیهایی که برشمردیم، سال 96 از امید، پویایی و نشاط نیز خالی نبود. برگزاری دو انتخابات باشکوه، دستاوردهای صنعت دفاعی و موفقیتهای نیروهای امنیتی در جبهه مقاومت، موفقیت هنرمندان و فیلمسازان ایرانی در مجامع بینالمللی، دستاوردهای دارویی، علمی، فناورانه و ...، صعود مقتدرانه تیم ملی فوتبال کشورمان به مسابقات جام جهانی روسیه در کنار سایر موفقیتها و افتخارآفرینیهای ورزشی از جمله این موفقیتها و افتخارات بوده است.
اما سال 97 سال ورود به چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران شناخته میشود. عدد 40 در آموزههای دینی و اعتقادات مردم ایران عددی مقدس و مبارک است و انتظار می رود سال 97 برای کشور، نظام و مردم خوشیمن و سعادتآفرین باشد.
برای تحقق این هدف باید ازچهار دهه عمر انقلاب درس بگیریم و با جبران اشتباهات و قصورات گذشته و البته تاکید بر توانمندیها، امید را به جامعه ایرانی تزریق کنیم. شوربختانه در کنار همه مشکلات و مسائلی که جامعه ایران را تهدید میکند، گسترانیدن سایه ناامیدی و یاس یک آفت بزرگ به شمار میآید.
مردم ایران، هیچگاه از تهدید، تحریم ، فشار و سختی فارغ نبودهاند، اما آنچه ملت و کشور را سربلند از همه موانع نجات داد، انگیزه، امید و ر
روحیه کمالطلبی ایرانیان بوده است. امید، موتور محرک جامعه برای نیل به حرکت و توسعه است. تریبونهای رسمی، رسانهها، مسئولان و همه باید در چهلمین سال انقلاب به دنبال افزایش نشاط و امید باشند. شایسته نیست با گذشت بیش از 40 سال از عمر انقلاب هنوز درگیر بسیاری از مبانی باشیم.
مسئله زنان، موسیقی، حجاب، آزادی بیان، شبکههای اجتماعی، عدالت و کرامت و بسیاری از مفاهیم و اصول اعتقادی و دینی ما باید از قید و بند تفسیرهای شخصی خارج و منطبق با قانون اساسی پیگیری شوند. سال 97 به یمن رسیدن به عدد چهل میتواند نقطه عطفی برای بسیاری از مسئولان برای برونرفت از بسیاری از تنگناها و تنگ نظریها باشد.
چهل عدد پختگی و بلوغ است و چه نیکوست در سال 97، به عنوان چهلمین سال پیروزی انقلاب، شاهد بلوغ در بسیاری از زمینهها باشیم. نقطه آغاز این هدف مهم رها شدن از رویکردهای امنیتی و سیاسی در مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، هنری، ورزشی و ... است. در این چهار دهه خودآگاه یا ناخودآگاه، هر مسئله و موضوعی، «سیاسی و امنیتی» شده است.
از موسیقی و کنسرت گرفته تا حضور زنان در ورزشگاهها و کوچکترین مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با نگاههای امنیتی، هویتی و فرهنگی گره خوردهاند و این امر خروج از آن مسئله را به بنبست کشانده است.
سال 97 میتواند نقطه تحول در تشخیص این مفاهیم، رویدادها و پدیدهها باشد، سال 97 میتواند سالی سرشار از امید باشد، اگر گفتگوی ملی را تمرین کنیم. در چند دهه گذشته بویژه در یک دهه اخیر بسیاری از اختلافنظرها و تفاوت در نگرشها، رویکردها و گفتمانها نه از طریق گفتگو و منطق بلکه با جنجال و هیاهو از طریق تریبونهای عمومی، متلکهای سیاسی و طرق غیرمسالمتآمیز مطرح شده است، در حالی که گفتگو و افزایش آستانه تسامح و تساهل میتواند باعث نزدیکی شود و مسیر توسعه و پیشرفت نیز هموارتر شود.
در سال 97 میتوانیم در کنار هم و روبروی هم بنشیم و سخن بگوییم، راه ابراز عقیده و نظر در سطح مسئولان دستنوشته، پلاکارد، نیش و کنایه و توئیت نیست، در سال 97 برای حفظ منافع ملی،باید گفتگوی ملی را دامن بزنیم.