شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت
ترامپ و دلواپسان ایرانی در یک سپهر سیاسی واحد زندگی می کنند، از این جهت، که این دو طایفه، همچنان مدعی هستند که همه نمی فهمند بغیر از خودشان!!!، آری، این منطق نمی تواند بدون اشکال باشد. زیرا، قدرت ایجابی خود را از طریق سلب دیگران وام می ستاند. علی ایحال، بیش از آنکه خروج از برجام مناقشه آمیز باشد ایضا، بیان منطقی آن به این شیوه ای که ترامپ بیان نموده است بسیار واگرایانه و خودخواهانه است.
بنابراین، تراژدی ترامپ، در دروغ گویی به تاریخ است از آن رو که ایشان، ایران را سردمدار تروریست قلمداد می کند و گروه هایی را بسرکردگی ایران نام می برد که از لحاظ تاریخی پیدایی و نوع ایدئولوژی آنها، از لحاط زمانی و ماهیت ایدئولوژیک به هیچ وجه، قرابتی با ایران ندارد.
آری، این گونه سخن گفتن از سوی ترامپ، در حقیقت توهین به مخاطب است حتی همان مخاطبینی که با ترامپ در خروج از برجام موافق بودند و حرف های بی اساس دیگری که او می گوید مع الوصف دارد از شمار انگشتان دست وپا فراتر می رود.
۱- حرف های ترامپ قبل از آنکه در نفی ایران باشد در نفی دستگاه دیپلماتیک آمریکا، سازمان ملل و اتحادیه ی اروپا و سایر طرف های مورد مذاکره در برجام بوده است و اتوماتیک آنها را با ایران هم موضع می نماید.
۲- سخنان ترامپ، اتحادیه اروپا، روسیه و چین را به جای ایران در خصوص میزان وفاداریشان به برجام، در جایگاه راست آزمایی برده و مصافا، آنها با این حرکت ترامپ ، مجبورند شفافیت ناخواسته ای را برای ابراز میزان وفاداریشان عملا اثبات نمایند و از این منظر، توجه به این مساله، به خودی خود یک موقعیت طلایی برای دستگاه دیپلماتیک ایران در عرصه ی بین المللی در جهت انزوای ترامپ و بهره مندی ایران از مزایای برجام در همه ی سطوح بوجود می آورد.
والسلام