شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۹۸۵۳
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۲

شوشان - غلامرضا جعفری :

 تا کجا و کی باید راه نفسمان را ببندیم که فلان وکیل و فلان رییس و مدیر از شکم مادری عرب، فقط به تصادف، زاده شدند؟! فرق یک عرب با غیر عرب کجاست؟ حد مرز عرب بودن فقط زبان است؟ که اگر چنین باشد چرا نسبت به اصطلاح( عرب زبان) حساسیم؟ اینکه تنها ویژگی شخصی در جامه وکالت و ریاست فقط زبان باشد، چه خاصیتی دارد که برخی او را تا سرحد تقدیس، مدح میکنند؟ زبان و یا انتساب به زبان امری ارادی نیست، کسی از عربی و یا ژرمنی و یا عبرانیی و یا فارسیی نمیپرسد:(( های فلانی حالا که قرار بر حمل تو در زهدان زنی است؛ می خواهی که این زهدان به چه زبانی باشد؟! )) و این چگونه قرابتی است که اساسش بر پایه تصادف و تقدیر و سرنوشت است؟!

چند وقتی است که صداهایی شنیده میشود برای گرم کردن تنور انتخابات نه چندان نزدیک مجلس؛ صداهایی که گاه در ذم آن وکیل و مدیر سابق و لاحق است و گاه در مدح این و آن، البته این موضوع امری تعجب‌آور نیست و از حق هر کسی است که طرفدار این تیم و آن گروه و ... باشد حتی اگر برخی از این گروه ها و تیم ها چیزی از شباهت به گروه های مافیایی و یا شبه مافیایی داشته باشند، اما اصرار بر تنها نقطه اشتراک تصادفی با گروهی از مردم اگر که مایوس کننده نباشد، حداقل به دور از انصاف است.

 ما هیچکدام از سر اختیار عرب و یا ترک و یا لر و یا حتی مریخی نشده ایم و این انتساب، تنها و تنها از سر جبر است و تصادف، ما به تصادف این زبانه و آن زبانه شدیم و تاکید بر این نقطه ناشی از جبر یا از سرناآگاهی است و یا قصه دیگری در میان دارد، و حداقل اینکه در پی چنین تاکیدی، فراموشی اصل قضیه مقصود است، و گرنه آدمی بسیار نقاط و خصائص و خصلتهای دیگری دارد که می تواند از آدم، گروه آدمها بسازد خاصه که ما معتقدان به مذهب تشیع، چنانکه امام معصوم فرموده سرنوشتمان متکی بر(( لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین است))، به این معنا که سرنوشتمان مقدر میان دوگانه جبر و اختیار است، یعنی در جایی مجبوریم مثل زاده شدن و یا مردن، و در جایی دیگر مختاریم تا نوع زندگی و تفکرمان را اختیار کنیم، و حالا آنانکه میگویند فلان کس، فلان نماینده،وکیل،رییس،مدیر و حتی کارمند چون عرب است و یا ... پس باید مصون از نگاه نقاد و منصف کسانی باشد که دستشان میرسد و می توانند بر خطوط کاغذ ردیف کلمات را بنشانند؛ چه میخواهند؟! و چرا به سایر ویژگیها و رفتارهای مستند به اختیار، کمتر توجه میکنند! این اختیار که نماینده پس از پوشیدن ردای وکالت، نباید فقط مستند به خون قبیله رفتار کند، که در واقع اگر اصالتی هست پس از ویژگی تصادفی زبان، در همینگونه رفتارهاست، در رفتاری است که مبتنی بر تبعیضی ژنتیک نباشد، اینکه تا وقتی دستش به خرما رسید، به یاد ابن عم و ابن بیتی و عشیرتی و ... نیفتد، رفتاری که حالا در دفاتر برخی نماینده ها به طور ویژه دیده میشود، و چهره پیشامدرن قبیله‌گی از سر و روی دفتر فلان وکیل به زمین می‌ریزد،همان دم خروس تبعیضی میان قومی، آنوقت همین وکیل و وکلاء در ایام انتخابات چنان شعارهای مدرن میدادند که حتی نفس مدرنیته به تحیر برمی‌خاست و در باورش مردد می‌ماند، باوری که در کارکشته های انتخاباتی نمودی نداشت و اگر چیزی نمی گفتند دلایل دیگر داشت.

 به هر روی گفتن از انتخابات پیش رو و اعلام برخی عناصر سیاسی برای ورود به انتخابات، بی توجه به وقایع متداول که خبر از تقویت نوعی تبعیض درون گروهی میدهند، کمکی برای حل مشکلات نمی کند، خاصه وقتی لابی ها و حمایت ها به جانبی میرود که آبی برای مردم تشنه گرم نمی کند، خاصه وقتی گزینه های مورد حمایت برخی، تنها داستانی که دنبال نمی کنند تضعیف تبعیض در وادی مسئولیت منتصب است که حتی بدتر، دست در دست برخی تبعیض گران، از زبان و ... پلی میسازند برای رسیدن به منفعت های کریه، منفعتهایی که نشان میدهد برای انتخاب و ... تنها تاکید بر زبان نه تنها کافی نیست که گاه حتی مضر است، و حالا باید تکلیف خود و مردم و فعالان را با این وادی زبان یکسره کرد؛ آیا واقعا فقط همزبانی برای سکوت و سکون در برابر عناوینی چون وکیل و رئیس و مدیر و ... کافی است؟ وقتی که این نامها تنها در مسیر جاده خاکی منفعتهای فردی و گروهی متلالو می شوند؟! چه باید بکنیم وقتی که گفتن از حقیقت ماجرا تلخ است و برخی گفتن از حقیقت را برنمی تابند و به نام تخریب این و آن می خوانند! اما کدام تخریب؟ وقتی اساس رفتارهای برخی از پایه خراب است و حتی حفظ ظاهر هم نمی کنند! آیا مقصر واژه هایی هستند که کاغذ را به سندی عریان از خلف وعده تبدیل میکنند؟ واقعا مقصر چه کسی است؟!

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار