هوشنگ نوبخت / روزنامه نگار و پژوهشگر علوم اجتماعی
سالها پیش مقاله ای نوشتم تحت عنوان 《 هفتاد میلیون علامت سوال 》 که تحلیلی بود بر جامعه شناسی مردم ایران و اینکه هیچ دانشمند و پورفسور و اندیشمند و تحلیل گری نمی تواند ، ملت ما را شناخته و واکاوی نماید .
ملتی که برای خاتمی با محوریت و شعار اصلاحات ، هورا میکشند ، دست میزنند ، حمایت میکنند و البته رای میدهند و پس از مدتی خودشان علیه ش موضع میگیرند و او را به چالش میکشند .
همین ملت عزیز ، برای احمدی نژاد هم هورا میکشند ، دست میزنند ، حمایت میکنند و البته به او هم رای میدهند و پس از مدتی ، علیه او و برنامه هایش در صف اپزوسیون قرار میگیرند .
هموطنان عزیز من ، در اندک زمانی کوتاه ، رو به روحانی میکنند و روبان بنفش می بندند و دوباره دست میزنند ، هورا میکشند و به کلید طلایی ایشان رای میدهند و تنها پس از چند هفته نه تنها کلید که قفل و درب دولتش را هم از جای بر می کنند .
این پریشانی و بی سرانجامی و ولنگاری افکار سیاسی به کنار و اینکه مردم ایران علیرغم اینکه تقریبا همه مدعی هستند که دارای بینش و نگرش و تفکری سیاسی هستند ، نشان داده اند که از کتاب سیاست ، فقط جلدش را خریده و در دست دارند و محتوایش را در مسیر تاریخ جا گذاشته اند .
همین ملت عزیز ، بارها نشان داده اند که طبع شان اصلن با طعم گوجه با کیلویی پانصد تومان ، جور نیست ولی به محض گران شدن گوجه و افزایش قیمت آن به سه هزار تومان ، چنان حریص به خوردن گوجه میشوند که ساعت هفت صبح برای خریدن این محصول قید خواب نازنین را هم میزنند مبادا از قافله ی صف طولانی خرید گوجه عقب بمانند .
و این حکایت عجیب ، تلخ و خنده دار همچنان ادامه دارد ، این حکایت ، چندان ربطی هم با دولت و مجلس و برجام و اختلاس و آمریکا و روسیه هم ندارد ، این حکایت ، مرور درس تاریخ و جامعه شناسی مردم ایران است علیه خودشان که هیچوقت در هیچ مدرسه ای تدریس و آموزش داده نشد .
مدیر یکی از خودروسازان داخلی ، چندی پیش اعلام کرد : بارها بر اثر فشارهای مختلف ، قصد داشتیم ، تولید یکی از خودروهای بی کیفیت و گران را تعطیل کنیم ولی درخواست و تقاضاهای دوچندان مردم برای خرید این خودرو ، اجازه نمی داد که این آبروریزی داخلی را ازبین ببریم .
وی در ادامه با نیشخندی تلخ ، گفت : هر زمان و بر بهانه ، قیمت خودرو را افزایش دادیم ، تقاضای مردم برای خرید ، چند برابر شد و این حرکت باعث شد که ما هم متوجه شویم هر وقت قرار باشد محصول بی کیفیتی را در ایران به فروش برسانیم باید بی هیچ دلیلی ، آنرا چند درصدی گران کنیم تا مردم شریف و عزیز ما تمایل شان به خرید ، بیشتر شود .
منه پژوهشگر علوم اجتماعی به اندازه صدها سال ، جامعه شناسی مردم عزیزم ، حرف برای گفتن دارم اما حیف که از نوشتن شان در عذابم و از گفتن خیلی هاشان ، معذور و امیدوارم که تدبیری شود و بستری فراهم آید بلکه نسل جوان ما ، از اینهمه آسیب و ناهنجاری و مرور تاریخ پر از اشتباه این مردم که خوبی هایشان نیز ، بسیار است ، درس بگیرند و به گونه ای عمل کنند که بزرگترین دشمن خودشان نباشند علیه خودشان .
ملتی که دشمنانی مثل آمریکا ، رژیم های مختلف ، فقر و بیکاری ، سو مدیریت های داخلی ، همسایه های دوست نما ، فرقه های مختلف داعشی و وهابی ، دلالان اقتصادی و ... دارد ، باید هشیارتر و زیرک تر از آن باشد که خودش ، بدون آنکه بخواهد یا بداند ، علیه خودش و منافع ش جبهه گیری کند .
لطفن به حرمت شرایط پیش آمده برای خودمان ، به خاطر همسو شدن برای مبارزه با فساد ، به دلیل همراهی نکردن با خصلت های بدمان از تاریخ ، به خاطر گران شدن چند میلیونی پراید در چند روز ، به دلیل چند روز تحمل کردن نخوردن گوجه ، به بهانه حمایت واقعی از خودمان ، بیائیم و از جلد اپوزوسیون شدن علیه خودمان دربیائیم و به مبارزه علیه مشکلات خودمان بپردازیم و نگذاریم تاریخ در موردمان اینگونه بنویسد که : مردم ایران ، عجیب ترین مردم دنیا هستند علیه خودشان .
راهکار ارائه دهید