شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۴۵۶۴
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۷ - ۱۷:۵۷
صباح مزبان‌پور؛
با کم شون حقآبه هور متاسفانه این مردم تحت فشار معیشت بیکار شده به اهواز و سایر شهرهای استان مهاجرت کردند و به دنبال فرصت شغلی هستند.

شوشان - صباح مزبان‌پور: سال ۱۳۵۹ هنوز به کلاس اول نرفته بودم که جنگ شروع شد و به همراه خانواده مجبور شدیم خانه و کاشانه را ترک کنیم و به مناطق امن مهاجرت کنیم، دلیل نامگذاری رفیع به این نام، که در آن دوران دهستان بود به دلیل رودخانه باریکی که از وسط این دهستان می گذشت نامگذاری شده بود.

این منطقه از پررونق ترین مناطق استان به شمار می رفت.با وجود رودخانه رفیع که یکی ازشاخه های پایین دست رود کرخه؛ کشاورزی آن مناطق از قبیل گندم و برنج و صیفی جات و سبزیجات از رونق خوبی برخوردار بود. صیادی و ماهیگری و همچنین شکار پرندگان و گاومیش داری نیز  کار بیشتر اهالی آن دیار بود، پتانسیل و فرصت های متنوع اشتغال به ساکنین آن مناطق اجازه فکر کردن به مهاجرت به شهرها و اشتغال در اداره یا شرکت ها را نمی داد.

حاج جبار حدودا هفتاد ساله می گوید ما بی نیاز بودیم و هرچه را می خواستیم به وفور داشتیم و دلیلی برای مقید شدن به کار در کارخانه و شرکت نبود.از قایق های مملو از بنی و گطعان و انواع پرندگان شکار شده با تور از محمیه عگره می گفت.


بله عگره یک زمین باتلاقی که محل زیست انواع پرندگان بود که در تملک حاج جبار و پدرش بود. وقتی مای صحبت های حاج جبار و همسن و سالان ایشان می نشینی چه داستانها که نمی سرایند و چه اشعاری که نمی سرودند.از گروه گروه جوانانی که در کنار پدران خود جهت صید ماهی روزها و شب ها در هور می ماندند! از گروه گروه هایی که جهت نی بری به هور می رفتند و در کنار هم کار می کردند و روزگار به خوشی می گذراندند. از زندگی ساده و شیرین آن دوران سخن می گفتند. از گعده های عصرانه و شبانه و آواز خوانی جوانان و قصه سرایی بزرگان سخن می گفتند و حتی از آموزش مبارزه با چوب نیز داستان هایی را تعریف می کردند و از مربیان خود یاد می کردند. دیروز و در قالب فعالان محیط زیست گذرم به هور خورد و در آن لحظه حاج جبار طی تماس تلفنی سراغم را گرفت، در جواب ایشان گفتم که حاجی امروز در معیت دوستان محیط زیست بازدیدی از هور داشتم و اکنون هور هستم.

سوالات حاجی شروع شد و از وفور آب به دلیل بارندگی ها و از مهاجرت پرندگان متنوع گفتم و در جوابم گفت افسوس که پدرت آنجا نیست، بنده در طی مسیر دکل های نفتی و لوله های انتقال نفت را تماشا می کردم و دود فلرهای نفتی که آسمان آنجا و چند روستای طول مسیر قبل از مناطق ممنوعه  که در محرومیت و عقب ماندگی کامل بودند را پوشانده بود.


آنجا بود که بنده راجع مسئولیت اجتماعی شرکتها فکر کردم.پس مسئولیت اجتماعی شرکت نفت نسبت به اهالی این مناطق و روستاها چیست؟آیا در استخدام افراد این شرکت ها سهمیه ای به ساکنان بومی اختصاص داده شده است؟ شرکت های قدر دنیا به افرادی که به نحوی از فعالیت این شرکت ها متحمل ضرر می شوند خدماتی ارائه می دهند،آیا اهالی مناطق مجاور از حداقل خدمات این شرکت های نفتی بهره می برند. بعد از اتمام بازدید از هور طبق برنامه راهی دهستان رفیع شدیم که در ورودی آن نوشته بودند به شهر رفیع خوش آمدید ولی دریغ از دیدن  شهر. رفیع روستایی که پیشوند شهر به آن اضافه شده بود. کدام امکانات شهری در رفیع موجود هست ؟ دوستی راجع بانک سؤال كرد دريغ از يك شعبه كوچک بانک. لذا رفیع شهر بدون بانک زیبنده نام شهر نیست.

طبق برنامه قبلی با مجامع محلی نشستی در یکی از حسینیه ها داشتیم و پای صحبت و درد دل های اهالی آن منطقه. اهالی رفیع انسانهایی ساده و بی ریا و انسان هایی هایی پاک و نجیب و مطالبات این مردم خیلی ساده است و متواضع.

اهالی رفیع با دیدن پروفسور احمد سواری مشاور محترم استاندار در امور تالاب ها که برای اهالی شخصیت شناخته شده ای هستند سفره دل را برای ما باز کردند، خواسته بیشتر حاضرین اجازه صید ماهی است. آنها از بد رفتاری های متولیان امو امنیتی آنجا گله مند بودند.آنها از شیوه های غیرقانونی و خلاف ماهیگیری گله داشتند. آنها از ورود ماهیگیران و صیادان عراقی و صیادی با موتورهای برقی و انواع سموم که منجر به قتل عام ماهی ها و پرندگان می شد شاکی بودند. آنها از به خطر افتادن دامشان گله داشتند. آنها از عقب نشینی ایست بازرسی یا همان نقطه منع به سمت خشکی گله داشتند. رفیع و هور مجاور از مهمترین پتانسیل های گردشگری، کشاورزی و آبزیان برخوردار است که می تواند مثل سابق مهاجرت معکوس داشته باشد. طی سنوات قبل از جفاف قسمت های عظیمی از هور به دلیل کم شدن دبی و حقآبه هور ما شاهد مهاجرت اهالی این مناطق از شهرهای اهواز و سایر شهرها به سمت رفیع و مناطق مجاور بودیم.


ولی با کم شون حقآبه هور متاسفانه این مردم تحت فشار معیشت بیکار شده به اهواز و سایر شهرهای استان مهاجرت کردند و به دنبال فرصت شغلی هستند. در تحقیقی که راجع بیکاری داشتم فرضیه خشک شدن تالاب و معدوم شدن صنعت صید آبزیان و نی بری و از عوامل بالا رفتن بیکاری در مناطق عرب نشین تایید شد. امیدوارم روزی برسد که از پتانسیل این منطقه به بهترین نحو استفاده شود. در برگشت با پروفسور احمد سواری راجع فرصت ها و تهدیدها صحبت کردیم: هور العظیم با داشتن گونه های منحصر به فرد از لحظ تنوع آبزیان و پرندگان و نی و سایر موارد می تواند تبدیل به یک قطب گردشگری در کشور شود.

وجود گاومیش و گاومیش داری می تواند از پتانسیل های بارز این منطقه باشد که در صورت ساماندهی و توجه مسئولان می تواند رونق بگیرد و بازهم در زمینه لبنیات و فراوردهای لبنیاتی حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد‌. صنعت بوریا بافی که  مواد اولیه ان نی می باشد نیز می تواند در اشتغال اهالی نقش داشته باشد و زمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود و بوریاهای تولیدی این مناطق حتی به کشورهای حوزه خلیج صادر می شد. امیدوارم روزی شاهد توجه مسئولان کشوری و محلی به این مناطق باشند.
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۷ - ۱۳۹۷/۱۰/۲۸
comment
0
0
comment احسنت جزاک الله
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار